🥀🍃حکایتی از زندگی ملا جعفر تیلکی
🌹🍃✍️ نوشته شیخ عباس قمی رضوان الله علیه
⚪️🍃محدث متبحر، ثقة الاسلام نورى در دارالسلام از عالم فاضل، ملا ابوالحسن مازندرانى نقل كرده كه گفت : من دوستى داشتم از اهل فضل و تقوا، مسمى به ملا جعفر فرزند عالم صالح ملا محمد حسين طبرستانى از اهل قريه اى كه آنرا« #تیلک» مى گويند،
📌وقتي كه طاعون آمد و تمام بلاد را گرفت ، جماعت بسيارى پيش از او وفات كردند در حالى كه او را وصى خود قرار داده بودند و او بر حسب وصيت آن ها اموال ايشان را جمع نموده و هنوز به محل و مصرف نرسانده، او نيز به طاعون درگذشت و آن مال ها ضايع شد و به مصارفى كه بايد برسد نرسيد
🌹🍃و چون حق تعالى بر من منت نهاد، زيارت عتبات عاليات روزيم كرد و سعادت مجاورت قبر امام حسين علیه السلام يافتم، شبى در كربلا در خواب ديدم كه مردى در گردنش زنجيرى است كه آتش از آن شعله مى كشد و دو طرف آن به دست دو نفر است و آن شخصى كه زنجير به گردنش است، زبانش بلند است و تا سينه اش آويخته شده؛ چون مرا ديد به سوى من آمد و چون نزديك شد، ديدم رفيقم ملا جعفر است، از حال او تعجب كردم خواست با من سخن گويد كه آن دو شخص زنجيرش را كشيدند و او را از عقب برگرداندند و نگذاشتند كه سخن گويد دوباره ملا جعفر نزديك من آمد و خواست حرف بزند، باز او را كشيدند و نگذاشتند، تا سه دفعه،
🔺من از مشاهده آن حال و آن صورت هولناك سخت ترسيدم و صيحه بزرگى كشيدم و بيدار شدم و از فرياد من يك نفر از علماء كه در نزديك من خوابيده بود، بيدار شد پس من قصه خواب را براى او نقل كردم، 🔻🔻🔻