eitaa logo
خوبان
646 دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
11.2هزار ویدیو
34 فایل
ارتباط با ادمین:https://eitaa.com/Khoban7
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀خاطره ناب و کمتر شنیده شده از زبان 🌹🍃فرمانده تیپ مکانیزه امام زمان شبستر: 🟢🍃ماه رمضان بود و ما در سوریه بودیم که یکی از افسرهای ارشد سوری ما را به ضیافت افطار دعوت کرد؛ با تعدادی از رزمندگان از جمله شهید بیضایی به میهمانی رفتیم و خیلی هم تشنه بودیم؛ 🔺دو سه دقیقه بیشتر تا افطار نمانده بود و می خواستیم وارد سالن غذاخوری شویم اما محمودرضا منصرف شد و گفت من برمی گردم؛ ⚪️🍃رزمندگان لبنانی اصرار داشتند که با آنها به افطاری برود و من نیز مصر بودم که دلیل برگشتنش را بدانم. شهیدمحمودرضا بیضائے به من گفت شما ماشین را به من بده که برگردم و شما بروید و افطارتان را بخورید، من هم بعد از افطار که بر گشتید دلیلش را برای تان می گویم. 🔴🍃بعد از افطار علت انصرافش از میهمانی را پرسیدم و او در جوابم گفت: 🔺اگر خاطرت باشد این افسر قبلا نیز یک بار ما را به میهمانی ناهار دعوت کرده بود؛ آن روز بعد از ناهار دیدم که ته مانده ی غذای ما را به سربازانشان داده اند و آنها نیز از فرط گرسنگی با ولع غذای ته مانده را می خورند! امروز که داشتم وارد سالن می شدم فکر کردم اگر قرار است ته مانده ی غذای افطاری مرا به این سربازها بدهند، من آن افطار را نمی خورم... https://eitaa.com/khoban72
🥀خاطره ناب و کمتر شنیده شده از زبان🥀 🌹🍃فرمانده تیپ مکانیزه امام زمان شبستر: 🟢🍃ماه رمضان بود و ما در سوریه بودیم که یکی از افسرهای ارشد سوری ما را به ضیافت افطار دعوت کرد؛ با تعدادی از رزمندگان از جمله شهید بیضایی به میهمانی رفتیم و خیلی هم تشنه بودیم؛ 🔺دو سه دقیقه بیشتر تا افطار نمانده بود و می خواستیم وارد سالن غذاخوری شویم اما محمودرضا منصرف شد و گفت من برمی گردم؛ ⚪️🍃رزمندگان لبنانی اصرار داشتند که با آنها به افطاری برود و من نیز مصر بودم که دلیل برگشتنش را بدانم. شهیدمحمودرضا بیضائے به من گفت شما ماشین را به من بده که برگردم و شما بروید و افطارتان را بخورید، من هم بعد از افطار که بر گشتید دلیلش را برای تان می گویم. 🔴🍃بعد از افطار علت انصرافش از میهمانی را پرسیدم و او در جوابم گفت: 🔺اگر خاطرت باشد این افسر قبلا نیز یک بار ما را به میهمانی ناهار دعوت کرده بود؛ آن روز بعد از ناهار دیدم که ته مانده ی غذای ما را به سربازانشان داده اند و آنها نیز از فرط گرسنگی با ولع غذای ته مانده را می خورند! امروز که داشتم وارد سالن می شدم فکر کردم اگر قرار است ته مانده ی غذای افطاری مرا به این سربازها بدهند، من آن افطار را نمی خورم...