با حاجی هر صحبتی که می کردیم می گفت اگه موندیم
کم کم یه ترسی ما رو برداشته بود اگه موندیم یعنی چی؟ خب هستیم دیگه
حاجی می گفت نه
خیلی هم تکرار می کرد که اگه موندیم
شب آخر میره بیسیم تحویل بگیره، یه روز قبلش اعلام می کنن که چون اطلاعاتشون کمه و یگان های اطراف نزدیک بشن 24 ساعت کار عقب می افته.
حاجی عصبانی شد از تو جلسه اومد بیرون....یکی از بچه ها صداش زد حاجی چرا انقدر عصبانی شدی زود اومدی بیرون؟
حاجی جواب داد: بابا اینا دوباره 24 ساعت کار ما رو عقب انداختن،24 ساعت اینا رفتن ما رو عقب انداختن...
حاجی میدونست قراره بره
شب بعد رفت بیسیم تحویل بگیره، باید یه رسید میداد که بیسیم رو تحویل گرفته. زیرش نوشته بود "اگر برگشتم بهتون میدم"...😔
🌸الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم🌸
فدایی عمه جان #امام_زمان
#شهید_سیدحمید_تقوی_فر