🥀#طنز_جبهه
🌸🍃#لبخندهای_خاکی
🌹🍃چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن؛ داد میزد:
🟢 آهــای... سفره ، حوله ، لحاف زیرانداز، روانداز، دستمال، ماسک، کلاه،
⚪️ کمربند، جانماز، سایهبون، کفن، باندِزخم تور ماهیگیریم ... هــمـه رو بُردن !!
🌷🌷🌷شادی روحشون که دار و ندارشون همون یک چفیه بود صلوات
https://eitaa.com/khoban72
🥀#نمازشب
📌 "نماز شب خوان ناشی"
🟢🍃نماز شب از مستحباتی بود که خیلی به آن اهمیت می دادیم اما با بعضی نمازشب خوان ها،
🔺شب ها مشکل داشتیم و روزها، کل کل
⚪️🍃در روزهای سخت آموزش آبی بودیم و سردی بی سابقه هوا طاقتمان را کم کرده بود. به ما شش نفر یک چادر داده بودند
🔺که باید بدون هیچ تحرکی شب را به صبح می رسانیدم.
🔴🍃ولی او دست بردار نبود. نیمه شب در تاریکی چادر بلند می شد و چند دست و پا را له می کرد
🔺تا به آفتابه آبی که از قبل در گوشهای گذاشته بود، برسد.
🟢🍃تازه این اول کار بود، وقتی وضو می گرفت با تمام دقتی که داشت همه را خیس می کرد
🔺و به اصطلاح وضو را به جماعت می گرفت.
⚪️🍃به او می گفتیم بیا و بزرگی کن و قید نماز شب را بزن. این که نمی شود هر شب چند تلفات برای نماز مستحبی شما بدهیم.
🔺او هم کوتاه نمی آمد و منبری می رفت و از فواید نافله شب می گفت.
🔴🍃تا اینجای کار، خیلی تحملش سخت نبود و می شد با او کنار آمد، ولی فاجعه از زمانی شروع شد که روحانی گردان در سخنرانیش گفت که
🔺هر نمازی با مسواک کردن، هفتاد ۷۰ برابر ثوابش بیشتر است.
📌به کارهای قبلی اش مسواک زدن هم اضافه شده بود. سر را از لای چادر بیرون می برد و مسواک می کرد. عمق فاجعه را زمانی متوجه شدیم که برای صبحگاه می خواستیم
🔺پوتین ها را با کف های پر از خمیر دندان به پا کنیم .
🔺آه از نهاد ما بلند میشد.
🌷🌷🌷🌷🌷آن روز، هر کس که حال ما را می دید می گفت چرا اول صبح، این پنج نفر دنبال اون یک نفر کرده اند.
🔺نگو حکایت ۵+۱ حکایتی دیرینه دارد
#طنز_جبهه
https://eitaa.com/khoban72