8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🍃#شهید_آوینی رضوان الله علیه
🌷🍃«ای شهید، ای آنکه بر کرانه های ازلی و ابدی وجود برنشسته ای،
🟢🍃دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز
🔺از این منجلاب بیرون بکش»
#فکه
https://eitaa.com/khoban72
💚🍃دلنوشته برای شهدا
🔳تنها کسانی شهید می شوند!
🔺که #شهید باشند...
.
🌷🍃باید قتلگاهی رقم زد؛
🔻باید کشت!!
#منیت را
#تکبر را
#دلبستگی را
#غرور را
#غفلت را
#آرزوهای دراز را
#حسد را
#حرص را
#ترس را
#هوس را
#شهوت را
#حب_دنیا را...
.
باید از #خود گذشت!
باید کشت #نفس را...
.
🌷🍃شهادت #درد دارد!
🔺دردش کشتن #لذت هاست...
.
⚪️🍃به یاد #قتلگاه کربلا...
🔺به یاد قتلگاه #شلمچه و #طلاییه و #فکه...
🟢🍃الهی،#قتلگاهی...
🔺باید #کشته شویم،تا #شهید شویم!!
🌹🕊بايد اقتدا كرد به #ابراهيم_هادی
https://eitaa.com/khoban72
22.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔘مستند | عملیات والفجر
🕊🌷🌷🌷 به یاد شهدای گردان حنظله و کمیل - عملیات والفجر مقدماتی
🎞 آنچه در #فکه گذشت . . .
🥀🤍مقدماتی#عملیات_والفجر_مقدماتی
🕊🌹در ساعت ۲۱:۳۰ روز ۱۷ بهمن ۱۳٦۱ ، با رمز «یا الله، یاالله ،یاالله » به همت سپاه پاسداران و ارتش و به فرماندهی سپاه در شمال چزابه ، با هدف تصرف پل غزيله و پیشروی بسوی العماره عراق و تهدید آن به اجرا درآمد و تا ۲۱ بهمن نیز ادامه داشت.
🥀🤍علیرغم ضربات مهلک به نیروها و تجهیزات دشمن این عملیات به علت مهندسی موانع در منطقه توسط عراقیهـا و وضعیت خاص جغرافیایی منطقه با عدم الفتح روبرو شد و دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده میسر نگردید.
🌷یاد همه رزمندگان اسلام جاودان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#لحظه_ای_با_شهدا
🕊🌷 #زندگینامه_شهید_مرتضی_جاویدی
📚پیشانی و بوسه (جلد ۶، شمع صراط)
📘#نیمه_پنهان_ماه
✍️ به روایت همسر شهید
8️⃣ #قسمت_هشتم
🕊🌷... مات و مبهوت به صورت آقا مرتضی نگاه می کردم.
🥀🤍آن روز خیلی به عمق صحبت هایش نرفتم. فقط مرا راضی کرد و مقداری هم نور امید در دلم روشن کرد ولی بعد از رفتنش فهمیدم که او مسیر آینده زندگیم را برای من روشن کرده و تا آخر خط را برایم در دفتر یاداشت نموده است.
🍃🌸پس از آن صحبت ها دیگر حاضر نبودم در رابطه با رفتن به جبهه اش حرفی بزنم. کوله بارش را برداشت و با آن سادگی همیشگی اش با اهل منزل خداحافظی کرد و رفت در آن لحظات دوباره دلم گرفت ،خواستم گریه کنم ولی به خودم این اجازه را ندادم او را مشایعت کردم تا آنجایی که از دیدگانم محو شد. به اطاقم برگشتم , گوشه ای نشستم و به آنچه بین من و او ردو بدل شده بود فکر کردم. شب و روزهای متعددی خودم را با آن مشغول کردم.
🥀🤍حال و روزم عوض شد نمی فهمیدم چکار بکنم. هیچ گونه تماسی با مرتضی نداشتم. دلم به شور افتاده بود. زمانی که اطرافیانم این حال و روز من را دیدند همگی مرا دلداری می دادند. چند روزی از این ماجرا گذشت که با خبر شدم آقا مرتضی آمده. پس از مراجعت به منزل, قضیه را برایش تعریف کردم.کمی خندید و گفت در عملیات#فکه بی سیم چی ما شهید شد و راه را گم کردیم و در نهایت به محاصره عراقیها درآمدیم.
🔻🔻🔻