💫🥀نمایش صوتی
💫📗کتاب " دا " بر اساس خاطرات سیده زهرا حسینی
🔺این کتاب خاطرات راوی از روزهای آغازین جنگ
📌و روزهای حمله ارتش بعثی عراق به خرمشهر
💫🌷و مقاومتهای مردمی در این شهر را روایت میکند.
💫🌸راوی در آن روزها تنها ۱۷ سال داشته
و اهمیت این کتاب شاید در این باشد که وقایع دفاع مقدس،
🔺برای اولین بار از زاویه دید یک دختر نوجوان روایت شده است.
#کتاب دا
#سیده_زهرا_حسینی
#دفاع_مقدس
#نمایش
💫📗کتاب #عارفانه
🔺زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
5️⃣4️⃣ قسمت چهل و پنجم
💫🌷راوی استاد محمد شاهی
💫🟢یک بار به احمدآقا گفتم: شما این مطالب را از کجا می دانید. قضیهی شهادت جمال و زنده بودن ابوالفضل و چندین ماجرای دیگر که از شما دیدهام.
🔺احمدآقا طبق معمول حرف از مراقبه و محاسبه زد.
💫⚪️می گفت: تا می توانی دقت کن که گناه نکنی، تا می توانی مراقب اعمالت باش.آن وقت خواهی دید که همهی زمان و مکان در خدمت تو خواهند بود.
بعد نگاهی به من کرد و ادامه داد:«باید بیایید بالا تا بعضی چیزها را ببینید!
💫🔴باید بیایید بالاتر تا بتوانم برخی چیزها را بگویم!» بعد حرفی زد که هنوز هم فهمیدن آن برایم دشوار است، گفت: خدا به من عمر افراد را نشان داده!
🔺خدا به من فیوضاتی که به افراد می شود را نشان داده!
💫🌹من می بینم برخی افرادی که جمعه شبها به جلسات حاج آقا حق شناس می آیند انسانهای بزرگس هستند که باطن انسانها را به خوبی می بینند.
🔺لذا به اعمالت دقت کن.
⬅️ ادامه دارد ...
🔻با کسب اجازه از ناشر کتاب
🥀( انتشارات شهید هادی )
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
💫🌹ترسیم صحنه شهادت
8️⃣قسمت هشتم
📌یکی از بعثی ها که فرمانده آنها نیز بود شخصی بلند قامت، تنومند و بسیار ورزیده بود. مثل شمر، با سرنیزه به طرف شیخ شریف حمله ور شد. متحیر ماندم که این دشمن خدا با شیخ شریف چه می خواهد بکند؟ او به محض اینکه به شیخ رسید، از سمت چپ سرنیزه را در شقیقه شیخ فرو برد و چرخاند.
🔺از شیخ فقط آیه «انا لله و انا الیه راجعون» شنیده شد.
📌📌ضربه دوم را که زد، فریاد شیخ به الله اکبر بلند شد، ضربه سوم که پیشانی شیخ را از هم درید. شیخ زبانش را لای دو دندان گذاشت تا آرزوی شنیدن ناله را به دل دشمن بگذارد. بعثی ها چشمان او را از حدقه بیرون آوردند
🔺ولی صدای ناله شیخ شریف قنوتی را نشنیدند.
📌📌📌آن سفاک با همان سرنیزه کاسه سرشیخ را جدا کرد. جمجمه اش را از جای عمامه برداشت. محاسنش را به خون سرش رنگین کرد. مغز سر شیخ نمایان شد و پس از افتادن کاسه سر به روی آسفالت گرم خیابان چهل متری خرمشهر، مغز سر شیخ نیز به روی زمین قرار گرفت، بعد بدن مقدسش
🔺به آرامی به حالت نشسته کنار زمین افتاد.
💫🌷همان گونه شد که شریف قنوتی در سال 1352 حدود هفت سال پیش از شهادتش گفته بود که خیال کردید من به این مفتی ها می میرم. من باید فرقم مانند مولایم علی ـ علیه السلام ـ شکافته شود؛ و این گونه بود که
🔺فرق شیخ شریف قنوتی شکافته شد.
⭕️این آخر کار نبود. بعثی های جنایتکار در اطراف بدن مقدس شیخ شریف به رقص و پای کوبی پرداختند؛ هلهله می کردند و فریاد می زدند:
🔺«قتلنا الخمینی، قتلنا الخمینی، ما خمینی را کشتیم...»
⬅️ ادامه دارد...
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢👆 ماجرای شنیدنی حاج عبدالله نوریان از زبان زاکانی
🥀#خاطره
💫🟢ذکر بسماللهالرحمنالرحیم های خاص حاج عبدالله:
💫⚪️در عملیات «والفجر ۴» مریوان در دشت شیلر میخواستیم یک مین قمقمهای را منفجر کنیم، اما نمیتوانستیم؛
🔺نه خنثی میشد و نه منفجر.
💫🌷حاج عبدالله آمد و گفتیم: «نمیشود این مین را کاری کرد». او گفت: «بسمالله، گفتید؟»
🔺گفتیم: «بله، گفتیم».
💫🌹او بسماللهالرحمنالرحیم گفت، همان کارهای ما را انجام داد و مین ترکید.
💫🟢 شهید حاج عبدالله نوریان گفت: «شما وقتی بگویید بسمالله الرحمن الرحیم کار درست میشود».
🥀خاطره دوم:👇
💫🌷حسین روستای، قائم مقام اطلاعات لشکر ۱۰ سیدالشهدا بود؛ میگفت: در جاده اهواز ـ خرمشهر ماشینم خراب شده بود.
💫🟢داشتم دل و جگر این ماشین را در میآوردم؛ هر چه تلاش میکردم نمیتوانستم آن را درست کنم؛ دیرمان شده بود.
💫🌹ماشین حاجعبدالله آمد. حسین آقا چی شده؟
🔺ماشین درست نمیشود.
💫🟢گفت: بسمالله الرحمنالرحیم گفتید؟
ـ 💫⚪️گفتم: بله، بسمالله گفتیم.
💫🌹جلو آمد و بسماللهالرحمنالرحیم گفت و استارت زد و ماشین روشن شد.
🥀#شهید_حاجعبدالله_نوریان
🔺فرمانده تخریب لشگر ۱۰ سیدالشهدا (ع)
🥀دوران جنگ تحمیلی🥀
29.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫🌹 #گزارش_به_فرمانده_لشگر10
🎥 #فیلم | جلسه فرماندهان لشگر10 سیدالشهدا (ع)، آخرین وضعیت عملیاتی خود را گزارش می دهند.
💫🌴مقر ام النوشه — کنار رودخانه کارون و در چادر بچه های تخریب
⏳10 بهمن ماه 1364
💫🌷سردار شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده تخریب و مهندسی رزمی در حال دادن گزارش به حاج علی فضلی
💫🌹تعدادی از فرماندهان شهید لشگر 10 در این تصاویر دیده می شوند:
🌷#شهید_عبدالله_نوریان
🌷#شهید_جعفر_جنگروی
🌷#شهید_غفاری
🌷#شهید_احسانی
🌷#شهید_زواره_ای
..........
💫🌹فرمانده، #شهید_حاج_عبدالله_نوریان در سپیده دم روز 2 اسفند ماه 1364 بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به ناحیه سر، به اغماء رفت و دو روز بعد بال در بال ملائک گشود و آسمانی شد🌷🕊🕊
🌴دوران #دفاع_مقدس🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا
هرشب نوری
از وجود نورانیت
بر قلوب تاریک و
گرفته ما بتابان
و باحرارت
عشق ومعرفت خویش
قلبهای خسته ویخزده
مارا گرمی ببخش
و احیا کن قلوب ما را
🌙شبتون به رنگ خدا
شبتون مهدوی🌺🌺