eitaa logo
مداحی ترکی و فارسی /خوبان عالم
5.2هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
7.7هزار ویدیو
42 فایل
#منبرهای کوتاه و بهترین #مداحی های ترکی و فارسی ... همه در کانال خوبان عالم ؛👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3821666398C3a7954ba65
مشاهده در ایتا
دانلود
بی سر🖤 چندساعت‌قبل‌ازاسارتش🥀 تلفنے‌باهم‌صحبت‌ڪردیم،بهم‌گفت: <الان‌همون‌جایی‌هستم‌كہ‌آرزوداشتم‌باشم فقط‌دعاڪن‌روسفیدشم🙃 وخدایی‌نڪرده‌شرمنده‌حضرت‌زهرابرنگردم>💔 درخواستش‌ازمن‌این‌بودڪہ‌‌ازتہ‌دل‌راضےباشم تادرثوابش‌شریڪ‌بشم🌿 بھ‌روایـت‌همسر‌شهید‌حججے •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یعقوب علیه السلام یک عمر از الله خواست که یوسف را به او برگرداند ... هرگز از این دعا ناامید نشد و از خواسته اش توقف نکرد ؛ صبور بود و ایمان داشت ... و حکمت اینجاست که او نبی الله بود اما پروردگاردعای او را زود جواب نداد ...‼️ الله تعالی از یعقوب علیه السلام بی خبر نبود و میدانست که چشمانش در غم یوسف علیه السلام سفید گشت بلکه برای یوسف علیه السلام ملکی ساخت و مقامش را در مصر بالا برد ... صبر کنیم ‼️💯 اگر تمام دنیا اکنون علیه ماست باز صبر کنیم و دعا کنیم و از پروردگارمون ناامید نشویم که او ما را میبیند و دعاهای را می شنود اما هر چیزی را در وقت خودش پاسخ میدهد و ما را به گونه ای می سازد که فکرش را هم نمیکنیم ...🌱🌼 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیست: در ظاهر ادّعاى ایمان مى کنند ولى در قلب و درون، ایمانى ندارند. البتّه نفاق، همانند ایمان، درجاتى دارد. . . چیست: وقتی طلا را در آتش می نهند و می گدازند تا خالص‌سازی انجام شود و عیار آن مشخص گردد، به این کار، فتنه گفته می شود. در معنی دینی به این معانی شناخته می‌شود امتحان و آزمون؛ آمیختگی حق و باطل . 💠پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: ♦️ از فتنه و آزمون های آخرالزمان ناراحت نباشید چون این فتنه ها منافقین را رسوا و نابود می کنند. 📚کنزالعمال حدیث ۳۱۷ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید هم باشی گرفتاری! ✍ استاد رفیعی 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
زخمی که تیزی زبان بر دل ٱدمها میگذارد بسیار کشنده تر از زخم شمشیر است مواظب گفتارتان باشید که دلی زخمی نشود •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت کرده اند که صبح روز هبوط، آدم نزد پروردگار آمد و گریه ای کرد از عشق، به طراوت باران بهمنی و گفت « ای معبود و معشوق یکتای من، اکنون که ما را به تبعیدگاه نامعلومی می فرستی، گیرم که من در همه سختیهای ناشناخته در عالم آب و گل شکیبا باشم، با من بگو که آخر فراق تو را چگونه تحمل توانم کرد؟» خدواند آهسته در گوش آدم گفت: «من خود با تو می آیم» آدم پرسید: « این چگونه باشد؟» فرمود: « تو در سیمای آن حوّا که همراه توست لبخند من و برق نگاه من و صدای مهربان و شیرین من و اطوار و تجلیات جمال من که هردم تجدید می شود خواهی یافت. حوّا اقیانوسی است آکنده از درّ و گوهر که آن را هیچ پایان نیست اما بدان که گوهر را در کنار ساحل نمی توان یافت. غوّاصی باید، چالاکی، نیکبختی، تا دردانه را در ژرفای وجود او صید کند.» دردانه است و من غوّاص و دریا میکده سر فرو بردم در اینجا تا کجا سر بر کُنم 🖌الهي قمشه اي •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
نقل است در قرن نهم هجری در تبریز کودکی در پشت‌بام بازی می‌کرد، که در حین بازی پایش لیز می‌خورد و از بالا به پایین پرت می‌شود؛ پیرمرد حمّالی که امور زندگی خود را با حمل بار میگذارند كودك را که در حال افتادن بود دید؛ او به زبان محلی خود میگوید: «ساخلیان ساخلار» یعنی «نگهدارنده نگهدار»! در این هنگام بچه آرام پایین آمده، او ‌را میگیرد و بر زمین میگذارد! مردم که شاهد ماجرا بودند حمال پیر را در میان گرفتند، و لباس‌های او را تکه تکه کردند و به عنوان تبرک برداشتند و از او جویا میشدند که چگونه این‌کار را انجام داده؟! آیا او امام زمان است؟!! آیا او‌ از اولیای الهی است؟ و... او پاسخ داد: ای مردم، من آدم فوق‌العاده‌ای نیستم، کشف و کرامت ندارم، اکنون هم کار خارق‌العاده‌ای نکرده‌ام، یک عمر من امر خدا را اطاعت کردم، یک لحظه هم خداوند دعای مرا اجابت کرد. مردم این واقعه را بر سر زبان‌ها انداختند و این حمال تا به امروز جاودانه شد. 🌺بقره آیه ۱۸۶: و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم؛ دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می‌خواند، پاسخ می‌گویم؛ پس باید دعوت مرا بپذیرند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 ✍آفتاب در حال غروب کردن بود و اشراف آرام آرام محل را ترک کردند و به شهر برگشتند،اما کنعان همچنان در جای خود ایستاده بود. 🌴 نوح(ع)که از همان ابتدا متوجه حضور فرزندش شده بود،پس از عزیمت کفار به سوی او رفت. 💭کنعان از سر تمسخر تعظیم بلندی کرد و گفت:درود خداوند بر پیامبر و منجی عالمیان،نوح بن لامک بن متوشلخ! نوح(ع) فرمود:چه بگویم از داغ دل پدری که فرزند خویش را در میان ظالم ترین بندگان خدا میبیند و کاری از دستش ساخته نیست؟! 🗯کنعان:ظالم ترین بندگان خدا؟! چشمانت را باز کن و خوب مرا نظاره کن پدر! این لباس و زیورآلات همگی هدایای دوستانیست که تو ایشان را ظالم و فاسق میخوانی،آن هم به فرزند کسی که سالهاست خدایان ایشان را تکذیب کرده و آیین پدرانشان را کوچک می شمارد! اینک دوستان من بخشنده ترند یا خدای تو؟!پس از عمری بندگی تو را چه رسید جز فقر و شکنجه و تمسخر؟! ▫️نوح(ع):ثروت بدست آمده از ظلم به فرودستان نمی تواند دوستانت را از امواج خشم خداوند نجات دهد! ▪️کنعان:آن وقت این کشتی به خاک نشسته در دل بیابان می تواند؟!بهتر نبود به جای این تکه چوب ها اندکی زر و سیم از خدایت مطالبه می کردی تا تو را در برابر به قول خودت ظالمان یاری کند؟! ▫️نوح(ع):خداوند خود بهتر از هرکس می داند چگونه ستمگران را بر جای خود نشاند.کنعان!هنوز اندک فرصتی برای جبران گذشته باقیست!می توانی به معجزه سجده ای خود را از بند شیطان رهاسازی. ▪️کنعان:نه پدر! نه من میتوانم گذشته را جبران کنم نه تو! تو هرگز نمی توانی آبروی از دست رفته ی من و مادرم را بازگردانی!نمی توانی آن همه تحقیر را که به جرم فرزند تو بودن بر من تحمیل شد جبران کنی!سپس در حالی که از پدرش دور می شد گفت:بار دیگر که با خدایت دیدار کردی از قول من به او بگو اگر وجود داشت،هرگز بخاطر داشتن پدری چون تو نمی بخشیدمش. 📚برداشت آزاد از قصص الانبیا ترجمه حسن زاده ج1،ص19 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺پیامبر فرمودند: «خانه‌های خود را گورستان نکنید» ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🎙 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹 دانشمند حکیمی اکثر اوقات جلوی دروازه شهر می‌نشست و به غریبه‌ها خوش آمد میگفت. روزی غریبی نزد او آمد و گفت من می‌خواهم در شهر شما ساکن شوم مردم اینجا چگونه هستند؟ حکیم از او پرسید در زادگاه شما چطور آدمهایی زندگی می‌کنند؟ مرد غریبه گفت مردم خوب و باصفا و پرکاری دارد که به یکدیگر کمک می‌کنند منتها من مجبور شدم برای کاری آنجا را ترک کنم؛ حکیم گفت مردم اینجا نیز همانگونه‌اند؛ چرا وارد شهر نمی‌شوی؟ مطمئنا از این شهر نیز لذت میبری. چند لحظه بعد در حالی که همچنان مرد اول نزد حکیم بود شخص دیگری كه او نيز از همان دهکده مرد اول بود از راه رسید و به حکیم گفت: هی پیرمرد، مردم این شهر چگونه‌اند؟ آیا اینجا برای زندگی خوب است؟ حکیم از او نیز پرسید آدم‌های شهر خودت چگونه آدم‌هایی بودند؟ مرد گفت مردم چندان خوبی نداشت، دروغ می‌گفتند خودخواه بودند و هزاران ایراد دیگر، به همین خاطر است که آنجا را ترک کردم. حکیم گفت مردم اینجا نیز مانند همانجا هستند! اگر جای تو بودم به جستجو ادامه میدادم! مرد اول که از پاسخ حکیم حیرت کرده بود پس از رفتن مرد دوم از او پرسید که چرا به من چیز دیگری گفتی؟!!! حکیم گفت: شما هر دو از یک دهکده کوچک بودید ولی پاسخ شما کاملا متفاوت بود؛ و این به خاطر نوع دیدگاه و ذات درون خودتان است؛ به همین خاطر من هم به هر کدام از شما پاسخی متناسب با خودش دادم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‌∞♥∞ قلب‌ زمین‌ گرفتہ زمان‌ را‌ قرار‌ نیست . . اۍ‌ بغض‌ مانده‌ در‌ دلِ‌ هفت‌ آسمان بیا . .💔(: ‌ 🖐🏻.