💠 #قصه_ششم
💎 #ابلیس
3⃣ #قسمت_سوم
🔸 #حارث که در آتش کینه میسوخت اینچنین ادامه داد:میخواهم بر آدميان مسلط گردم، میخواهم که مانند خون در رگهايشان جاری شوم و وسوسه کنم، دارای فرزند شوم،در ازای ھر انسان دو فرزند میخواهم،میخواهم که از چشم آدميان پنهان باشم،میخواهم بتوانم بر بنی آدم در صورتهای مختلف ظهور یابم.
🔹خداوند فرمود علاوه بر آن سينه آنان را نيز جايگاه تو قرار میدھم.1
🔸اینگونه بود که حارث راضی شد و گفت:خواهی دید که همه را گمراه میکنم ﻣﮕﺮ آنان ﻛﻪ ﺧﺎﻟﺺ ﺷﺪﮔﺎﻥِ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻧﻮﻉ ﺁﻟﻮﺩﮔﻲ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﻭ ﺑﺎﻃﻨﻲ ﺍﻧﺪ.
🔹خداوند پاسخ داد:ﻗﻄﻌﺎً ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ ﺗﺴﻠّﻄﻲ ﻧﻴﺴﺖ،ﻣﮕﺮ ﺑﺮ ﮔﻤﺮﺍﻫﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺩﻭﺯﺥ ، ﻭﻋﺪﻩ گاﻩ ﻫﻤﮕﻲ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ.2
🔹سپس خداوند به او فرمود:از این جایگاه بیرون شو، چراکه اینجا منزل فروتنان و بندگان است.3
🖋آری، اینگونه بود که حارث، #ابلیس نامیده شد و رانده شد از بارگاه رحمت الهی. او عرش خدا را ترک کرد در حالی که میدانست آدم(ع)، مقدمه ی خلافت خلفای حقیقی خدا در عالم است.اینک باید هرچه در چنته دارد رو کند، تا زمین به وارثان حقیقی خود نرسد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•