دکلمۀ مثنویِ لبخند.mp3
11.75M
دکلمهٔ مثنوی لبخند
شعر و خوانش برادر عزیز:
#محمدامین_عبادی 🌺🌸
بگو که گل نفرستد کسی به خانهٔ من
که عطر یاد تو پر کرده آشیانهٔ من
تو چلچراغ سعادتفروز بخت منی
به جای ماه، تو پرتو فشان به خانهٔ من
شبی به تاک تن تشنهام بپیچ که صبح
بهشت بشکفد از جان هر جوانهٔ من
به بال باد سپردم ترانه، تا که مگر
رسد به گوش تو گلبانگ عاشقانهٔ من
به شوق روی تو تا زندهام خدا داند
برای زیستن اینک تویی بهانهٔ من
چه آتشی تو خدا را، که شعلههای غمت
به باد داده شکیب سمندرانهٔ من
#بیژن_سمندر
طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
منظر دیده قدمگاه گدایان شده است
کاخ دل درخور اورنگ شهی باید کرد
تیغ عشق و سر این نفس مقنع بخرد
زین سپس خدمت صاحب کلهی باید کرد
روشنان فلکی را اثری در ما نیست
حذر از گردش چشم سیهی باید کرد
شب که خورشید جهانتاب نهان از نظر است
قطع این مرحله با نور مهی باید کرد
خوش همی میروی ای قافلهسالار به راه
گذری جانب گمکردهرهی باید کرد
نه همین صفزده مژگان سیه باید داشت
به صف دلشدگان هم نگهی باید کرد
جانب دوست نگه از نگهی باید داشت
کشور خصم تبه از سپهی باید کرد
گر مجاور نتوان بود به میخانه نشاط
سجده از دور به هر صبحگهی باید کرد
#نشاط_اصفهانی
گفتمش: کشتی مرا بر گردنت خون من است
گفت: از جان بگذرد آنکس که مفتون من است
گفتمش: با بوسهای کردی ز خود بیخود مرا
گفت: این خاصیت لبهای میگون من است
گفتمش: عشق تو عالمگیر کرد افسانهام
گفت: این افسانهسازیها ز افسون من است
گفتمش: من واله و شیدا و مجنون توام
گفت: شهری واله و شیدا و مجنون من است
گفتم: ای گل رسم و قانون نکویان چیست؟ گفت:
بیوفایی رسم من، بیداد قانون من است
گفتمش: چون طبع من قدّ تو موزون است گفت:
طبع موزون تو هم از قدّ موزون من است
#محمد_سیاسی
در شهر غریب و بینشان میگردم
دلخسته و گیج و ناتوان، میگردم
این شـهر و تمـام مردمانش لالاند
دنـبـال دو چـشم همزبان میگردم!
#رباعی
#امید_صباغنو
حدیث شوق همین بسکه سوختم بیتو
سخن یکی است دگرها عبارتآرایی است
#اهلی_شیرازی
بازآی که بی روی تو ای شمع دلافروز
در بزم حریفان اثر نور و صفا نیست
#حافظ
چون ره کنیم در دل مشکلپسند تو؟
ما را که در حریم تو راه سلام نیست!
#صائب_تبریزی
میشود قدر سخنسنجان پس از رفتن پدید
جای بلبل در چمن فصل خزان پیدا شود
#صائب_تبریزی
کاش در آتش حسرت بگدازد چون شمع
آنکه در آتش غم سوخت چو پروانه مرا
#علی_اطهری_کرمانی