eitaa logo
خوبان پارسی‌گو 🏴
1.3هزار دنبال‌کننده
816 عکس
330 ویدیو
25 فایل
خوبان پارسی‌گو بخشندگان عمرند ساقی بده بشارت رندان پارسا را #حافظ @javadmd14
مشاهده در ایتا
دانلود
زاهد بودم ترانه‌گویم کردی سرفتنهٔ بزم و باده‌خویم کردی سجاده‌نشین با وقاری بودم بازیچهٔ کودکان کویم کردی
وِی هم داره فکر می‌کنه که یه چیزی بگه: 👇🤔
دربندِ هزار احتیاجم کردی رفتی و دوباره بدمزاجم کردی من اهل چلو کباب بودم با تو قانع به خورشتِ اسفناجم کردی
هدایت شده از پروانگی 🇵🇸
چه شعرها که سرودی ستاره‌ای نشنیدش! چقدر اشک فشاندی که چشم ماه ندیدش! تو آه بودی و راهی نداشتی به سماوات تو بار خاطره‌هایی که یار هم نکشیدش شبیه یک گل تنها درون چنگ بیابان که دور ماند ز گلکار و داس حادثه چیدش شکسته، زخمی و خسته، پر از غرور، پر از عشق به روی دست، دلت ماند و هیچ‌کس نخریدش چه بال‌های قشنگی درون پیلۀ دَم بود چه نقش‌های شگفتی که جوهری نکشیدش بزن سکوت به لب‌های شوق در شب شعرت چه شعرها که سرودی ستاره‌ای نشنیدش! @eitaaparvanegi
ای‌کاش که بی‌قرار بودی دل من تنظیم به موج یار بودی دل من تا با خبر از نگار باشی هر روز ای‌کاش خبرنگار بودی دل من
هدایت شده از اتاق کنجی من
یه شب تا قله ی مهتاب رفتم واسه بوسیدن تو خواب رفتم تو ماهی و منم کوتاهه قدم من از بس گریه کردم آب رفتم
فراموشی فراموشی فراموشی فراموشی به خاطر می‌سپارم تا تو را در یاد نسپارم
می‌دانم و می‌دانم و می‌دانم من می‌مانم و می‌مانم و می‌مانم من شعر و غزل و دوبیتی و چارانه می‌خوانم و می‌خوانم و می‌خوانم من رباعی بداهه 🙂
خوبان پارسی‌گو 🏴
می‌دانم و می‌دانم و می‌دانم من می‌مانم و می‌مانم و می‌مانم من شعر و غزل و دوبیتی و چارانه می‌خوانم
• با احتساب این رباعی ارتجالی فاخر، تعداد رباعی‌هام توی سه سال‌ و هشت ماه نفس‌کشیدن در فضای شعر روز ایران به ۶۳۹ رباعی رسید البته فعلاً برای تمرین می‌نویسم ۲ هزار تای اولش تمرینیه از ۲ هزار تا رباعی که گذشت دیگه کم‌کم شاعر می‌شم ان‌شاءالله. •
من خارم و نیست بین ما پیوندی دومین رباعی بنده دی‌ماه ۱۴۰۰ جواد محمدی دهنوی
بادها هم پیاده آمده‌اند که ببوسند خاک پایت را آسمان هدیه می‌دهد به زمین عطر آن پرچم رهایت را موج لبّیک می‌رسد از دور فوج پروانه‌های حضرت نور عاشقان تو خوب می‌شنوند آیۀ روشن صدایت را و خدا اینچنین مقدّر کرد که پس از آن همه غریبی و درد پر و بال فرشته فرش کند دور تا دور سرسرایت را... اربعین، اربعین دلم تنگ است آه پای رسیدنم لنگ است همه تن حسرت است آن چشمی که ندیده‌است کربلایت را آسمان هم پیاده راهی اوست مرز مهران، کجاست خانۀ دوست؟ تا که یک گوشه بر زمین بنهم بارِ این بغض بی‌نهایت را
امسال باز قسمت من آه و حسرت است جامانده‌ام میان عدم‌های بیشمار