🌌 #جلسه_هفتگی | #یادبود شهدای عملیات #خیبر و #روز_نجف_آباد
✳ #شهیدان زنده اند ... الله اکبر
🎙#راوی و #خادم_الشهدا
• برادر نجفیان
🎤 با نوای گرم
• کربلایی محمد علی #صانعی
⭕ ویژه خواهران و برادران
⏰ زمان | چهارشنبه ۴ اسفند ماه از ساعت ۲۰
🔰 مکان | نجف آباد،خیابان امام خمینی(ره)،
خیابان آیتالله ریاضی،پشت حوزه علمیه الحجه (عجلاللهتعالیفرجهشریف)،
💳 همراه با جلسه قرض الحسنه
_________________
@khodamnjf_313
📚 #شرح_واقعه | سالروز فتح #خیبر
بیشتر مردان یهود در قلعه قموص قرار داشتند که محکم ترین این قلعه ها بود. یهودیان در آن روز مسلمانان را تیر باران کردند و یاران رسول خدا (ص) خود را سپر آن حضرت قرار دادند. در آن روز بر تن رسول خدا (ص) دو زره بود و روپوشى و کلاهخودى و بر اسبى به نام ظرب (سنگ بر آمده) سوار بود، و نیزه و سپر در دست داشت و یاران گرد آن حضرت را فرا گرفته بودند.
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم صبحگاهان فرماندهى را به ابوبکر سپرد. اما حصن مزبور تا شب گشوده نشد. فرداى آن روز، رایت در دستان عمر قرار گرفت و باز گشوده نشد. شب روز سوم رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: «لَاعْطِینَّ الرایةَ غداً رَجُلًا یحبُّ اللَّهَ و رَسُولَهُ و یحِبُّه اللّه و رَسُولُه»؛[۲۶] فردا پرچم را به کسی می دهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند.
چون پیامبر (ص) شب را به صبح آوردند، کسى را پى على (ع) فرستادند، و او در حالى که چشم درد داشت، به حضور پیامبر (ص) آمد و گفت: من نه دشت را مىبینم و نه کوه را. پیامبر (ص) فرمودند: چشمت را بگشا. و او چشمهایش را گشود، و رسول خدا (ص) آب دهان خود را بر چشمهاى او انداخت. على (ع) مىگفت: پس از آن هرگز چشم درد نگرفتم. آنگاه رسول خدا (ص) پرچم را به على (ع) دادند و براى او و یارانش دعا فرمودند که پیروز شوند.[۲۷] نقل شده پیامبر خطاب به امام چنین فرمود: «پروردگارا على را از شدت گرمى و سردى نگهدارى فرما -و پرچم سپید رنگ را باو داده فرمود:- پرچم را بگیر به میدان برو که جبرئیل با تو و نصرت خدا پیشاپیش تو و رعب و ترس در دل دشمنان تو افتاده. بدان اى على یهودیان در کتاب خود خواندهاند کسى که آنان را به هلاکت می رساند دلاوریست بنام "ایلیا"، چون با آنان برابر شدى بگو نام من "على" است که آنان از برکت این نام ذلیل خواهند شد».
ابن اسحاق از ابورافع نقل مى کند که من در کنار على (ع) بودم که با یک یهودى درگیر شد و سپر از دستش افتاد. آن حضرت درِ حِصن برداشت و تا پایان نبرد، به عنوان سپر از آن بهره گرفت. ابورافع مى گوید: پس از جنگ، ما هشت نفر کوشیدیم تا در را برگردانیم نتوانستیم.
شیخ مفید در ارشاد می نویسد: «چون مرحب کشته شد همراهیان او بزودى وارد حصار شده و در را بروى او بستند. على (ع) خود را بدر رسانیده و با اندک کوششى در را گشود و چون بیشتر از مسلمانان نمی توانستند از خندق عبور کنند على (ع) در را مانند پلى بر روى خندق قرار داد و مسلمانان از روى آن گذشتند و وارد قلعه شده و غنیمتهاى بسیارى نصیبشان شد. چون از قلعه بازگشتند امیرالمؤمنین در قلعه را که بیست نفر مرد مىبستند بدست گرفته و چندین ذراع دورتر از خیبر بزمین افکند.
از سخنی که امام علی علیه السلام در نامه اش به سهل بن حنیف در این باره می نویسد معلوم می گردد که آن حضرت این کار را با نیرویی غیبی و ملکوتی انجام دادند: «و الله ماقلعت باب خیبر و رمیت به خلف ظهری أربعین ذراعا بقوة جسدیة و لاحرکة غذائیة لکنی أیدت بقوة ملکوتیة ونفس بنور ربها مضیئة». به خدا قسم من با قوه جسمانی و نیرویی که از غذا خوردن فراهم آمده باشد درب خیبر را از جا در نیاوردم و آن را چهل ذراع پشت سرم نیانداختم، بلکه این کار را با نیروی ملکوتی و نفسی که به نور پروردگارش روشنی یافته بود انجام دادم.
سپس سپاه اسلام به سراغ قلعه هاى کتیبه، وطیح و سلالم رفتند. دو قلعه اخیر از آن بنى الحقیق و به همراه قلعه قموص در شمار قلعههاى کتیبه بوده است. زمانى که سپاه اسلام آماده حمله به قلعه هاى سلالم و وطیح شد و ساکنان مطمئن به شکست شدند، درخواست صلح کردند. آنان همه چیز خویش را تسلیم کرده و امنیت یافتند.
📃 بخشی از وصیتنامه شهید محمد ابراهیم #همت :
مادرجان، به خاطر داري که من برای يک اطلاعيه #امام حاضر بودم بميرم؟
♦️کلام او الهامبخش روح پرفتوح اسلام در سينه و وجود گنديده من بوده و هست.
🌹اگر افتخار شهادت داشتم از #امام بخواهيد برايم دعا کنند تا شايد خدا من روسياه را در درگاه با عظمتش به عنوان يک #شهيد بپذيرد.
۱۷ ام اسفند ماه سالروز #شهادت #سردار #خیبر ، شهید ابراهیم همت 🌷
_________________
@khodamnjf_313