ارسالی همرزم شهید⬇️
✍️خاطره : شجاعت و احساس مسئوليت
#سردارشهیدمحمدرضاپوراسماعیلی
قبل از عمليات محرم، شهريور ماه سال 61 ما (توپخانه) پشت يك خاكريز نزديك شهر موسيان مستقر بوديم و آماده ميشديم براي عمليات،
ديدهبانها جلوتر از ما بر روي ارتفاعات بلندي بودند،
نيروهاي عراقي به موقعيت ما ديد داشتند و ترددهاي ما را به خوبي ميديدند،
يك روز ديدهبان تماس گرفت كه ما غذا نداريم.
(شهيد)پوراسماعيلي داوطلبانه مقداري غذا برداشت و به اتفاق يكديگر با يك موتورسيكلت به سمت خط حركت كرديم.
از خاكريز كه رفتيم آن طرف، نيروهاي دشمن ما را بهوسيله يك تيربار زير آتش گرفتند، ايستاديم و پشت يك خاكريز سنگر گرفتيم،
(شهيد) پوراسماعيلي رفت بالاي خاكريز و بهوسيله دوربين شروع كرد به شناسايي محل تيربار.
به او گفتم: بيا پايين متوجه تو ميشوند و تير ميخوري.
گفت: نترس و پس از مشخص كردن محل دقيق تيربار كه ميخواست آن را به نيروهاي اطلاعات گزارش كند،
به او گفتم بيا ادامهي مسير را پياده برويم و يا برگرديم.
قبول نكرد و عليرغم اينكه دشمن تيراندازي ميكرد با موتورسيكلت به سمت ديدگاه حركت كرديم و غذا را به ديدهبان تحويل داديم.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهـش_پر_رهرو
#کنگره_سرداران_و۲۵۰۰شهیدنجف_آباد♡🕊♡↷
https://eitaa.com/k2500sh