eitaa logo
خدایی در همین نزدیکی
1.9هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
5.7هزار ویدیو
46 فایل
سعی ما بر این است که بشرط توفیق جرعه ای از نور قرآن، جامی از نهج البلاغه و رقعه ای از صحیفه سجادیه را با اهداء به اهلبیت در روح و جان خود تثبیت کنیم به انضمام یادآوری اوقات نماز و کلیپ های مذهبی ارتباط با ادمین @Ya_mahdii40 @khodaye_man313
مشاهده در ایتا
دانلود
درد در وجود مریم می‌پیچید، شماتت‌ها دردناک‌تر و جانکاه‌تر بود. _خواهر هارون بارداری بی‌همسر؟! _مادرت پارسا و عفیف بود و پدرت را به نجابت و پاکی می‌شناختیم. _تردامنی‌ات را با کدام آب خواهی شست؟ _این داغ ننگ تا همیشه بر پیشانی‌ات خواهد بود که زیستگاهت معبد بود و معبد برا به گناه آلودی! مریم می‌گریست و خاموش و آرام ندبه می‌کرد و درد را تاب می‌آورد و از آن سوی پرده اشک، چشم به آسمان داشت و شکوه و آه بر لب. پناهی و راهی می‌جست‌. همهمه‌ی بال جبرئیل خلوت و اندوه مریم را شکست. _خدایت فرمان می‌دهد دمشق را رهاکنی و به کربلا بروی. آنجا در دور دست، مسیحِ تو به سلامت زاده خواهد شد. راه دور است ما همراه و همسفر توایم! از این شهر طعنه و تمسخر و شماتت به آرامش کربلایت می‌رسانیم. فرازی ازکتاب به قلم @khodaye_man313
مریم برخاست. باردار و اشکبار و داغدار به سرزمین دوردست کربلا راهی شد‌. هرچه نزدیک‌تر می شد، آرامشی اندوه رنگ وجودش را پر می‌کرد. اینک در کربلا، تنها و غریب و چشم به لطف کریمانه‌ی محبوب، کنار نخلی خشکیده رسید. ایستاد. دردی سنگین در آوندهایش پیچید و صدایی که خوش آمدی مریم. به سرزمین حسین، فرزند آخرین پیامبر خوش آمدی. مریم زمزمه کرد: حسین، حسین، حسین درد آرام شد و نخستین نفس گریه در گسترده‌ی آرام کربلا پیچید. مریم گرسنه بود و خسته باکودکی که شیر می‌طلبید. صدایی با پژواک در گوشش پیچید، مریم نخل را بتکان تا خرمای تازه‌ات ببخشد‌. نخل خشکیده است. چگونه خرماییم ببخشد؟ یاحسین بگو و درخت را بتکان! فرازی ازکتاب به قلم @khodaye_man313