eitaa logo
مجله تربیتی خورشید بی نشان
793 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
5.9هزار ویدیو
355 فایل
ارتباط با مدیر کانال @mahdavi255
مشاهده در ایتا
دانلود
مجله تربیتی خورشید بی نشان
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 کتابِ مرتضی و مصطفی " قسمت۱۷ " |فصل هشتم : عملیات تدمر| سیدابراهیم طرح جالبی داد. او
با ۱۵،۱۴ نفر در سنگر محمول مستقر شدیم و آنجا را چسبیدیم. بعد از سازماندهی به بچه ها گفتم: حواس‌تون رو خیلی جمع کنید. سید ابراهیم رفت که برود سر تپه. در همین لحظه صدای انفجار آمد و تیراندازی شروع شد. آنها دوباره از رو به رو با بچه ها درگیر شده و آمده بودند روی تپه. سر تپه چهار تا تیربار گذاشته بودند که تیر رسام می زد. تیر رسام در شب خیلی وحشتناک است. زمانی که تیراندازی عادی می شود، صدا می آید، اما نمی دانی از کجاست. به آن صورت خوف و ترس ندارد. البته ترس دارد، ولی نه آن ترسی که تیر رسام ایجاد می کند. خط آتشی که گلوله‌های تیر رسام ایجاد می کند، توی دل آدم را خالی کرده و وحشت مضاعفی به انسان دست می دهد. با این که موضع تیرانداز را لو ‌می دهد و مشخص می شود از کدام نقطه تیراندازی می شود، ولی مشاهده همین، ایجاد رعب می کند. تمام تیرهای آنها رسام بود. داشتم به سید می گفتم: بریم جلو یا همین جا نگه داریم؟ که در یک آن رگبار گلوله به طرفمان آمد. 😱 تیراندازی از روبه رو بود. نامردها نفس کش نمی گذاشتند و بی وقفه می زدند. در ماشین را باز کردیم. من از سمت راننده ، سید از طرف شاگرد پریدیم پایین. به طرف عقب ماشین غلت خوردیم. آنها تیربار را گذاشته بودند روی تپه و با تسلط کامل ماشین را سوراخ سوراخ کردند. ما منتظر رگبار آتش ماشین محمول بودیم. اما خبری نشد. نگاه کردیم، دیدیم ماشینی پشت سرمان نیست؛ حالا کجا رفته بود، الله اعلم😐. چراغ خطرهای عقب ماشین روشن بود. وقت نکردیم آن را خاموش کنیم. نور این چراغ ها جایی را که ما بودیم، روشن کرده بود. دشمن امان نمی داد. البته چون چراغ جلوی ماشین نور بالا بود، کمی دید دشمن را کور می کرد. سید ابراهیم اسلحه اش را گرفت طرف دشمن و خواست تیراندازی کند. مانع اش شدم و گفتم: سید! ما دونفریم. ببین چه آتیشی دارن می ریزن. به محض این که ما تیراندازی کنیم، از آتیش دهنه اسلحه جامون مشخص می شه، می دوزن مون به زمین.😥 اینجا جای تیراندازی نیست. بکش عقب، بریم تو تاریکی در ریم. صوت هم که برای خودش تا آخرین حد صدا ((ای لشکر صاحب زمان)) می خواند.😁 باید خودمان را به نزدیک ترین شیار که حدود ۵۰ متر با آن فاصله داشتیم می رساندیم؛ آن هم با غلت زدن. اگر بلند می شدیم، بی برو و برگرد تیر میخوردیم. همین طور که غلت می زدیم، قشنگ حس می کردیم گلوله ها دور و بر سرمان به زمین می خورد. از نور چراغ خطر عقب ماشین، سید را نگاه کردم. نگران بودم نکند تیر بخورد. گلوله ها اطرافش می خورد و گرد و خاک بلند می شد. بر اثر برخورد گلوله ها به سنگ، خرده سنگ ها مثل ترکش می پاشید تو سر و صورت مان. اوضاع حسابی قمر در عقرب شده بود. هر لحظه منتظر بودیم تیر بخوریم. یک لحظه چشمم خورد، به بی سیم سید ابراهیم. ما دوتا بی سیم داشتیم. یکی بی سیم داخلی گردان که داخل ماشین ماند و فرصت نکردیم بیاوریم.یکی هم بی سیم اصلی که بهش می گویند ام ان جی. ...💔... ⚪️ ادامہ دارد ... Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Farahmand-Doaa-Ahd_SoftGozar.com.mp3
9.72M
🌺 ═══✼🍃🌹🍃✼═══ دعای عهد کم حجم ✨🕊الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🕊✨
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان 🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐 🦋🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋 🌹 🌹 🦋🌺 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🌺🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @khorshidebineshan
16.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه ظهور فرمانده ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ به نیابت از عج هدیه به محضر صلی الله علیه و آله ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سکانسی دیدنی ازمبارزه مختار ثقفی با حرمله ابوالحکم بن المختار (پسر مختار ثقفی) در حالی که پیرمردی بود در موسم حج امام باقر(ع) را ملاقات و عرض کرد : مردم درباره پدرم حرفها می‌گویند، شما هرچه بگویید برای من حجت است. امام (ع) فرمودند: چه می‌گویند؟ عرض کرد: می‌گویند ، کذاب است؟ امام باقر(ع) فرمودند: خدا رحمت کند پدرت را، مختار همه حق ما را از ظالمان ستانید، قاتلان ما را کشت و به خونخواهی ما برخاست.  🔹سید ابن طاووس به نقل از سریر، از امام باقر(ع) نقل می‌کند که فرمودند: هرگز به مختار دشنام ندهید، زیرا او به خونخواهی ما قیام کرد و قاتلان ما را کشت، و در زمان عسرت به شیعیان کمک زیادی کرد. 📚بهجة الامال، ج۷ ،ص ۵ 🔰 @hatampoori لطفا منتشر بفرمائید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسباب بازیهای ساده ای که باز و بسته شود، پیچ و مهره (برای سنین بالاتر) ، وسایلی که سرهم می شود مانند لگوهای بزرگ, انتخاب خوبی برای توسعه مهارت های درکی و حرکتی کودک است. Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
تنبیه سازنده درون کنترل بار می آورد. انسان ها از ترس نیست که خودداری می کنند بلکه اختیار خودشان است؛
همه ی ما با این که پدر و مادر هستیم در عین حال کودک هستیم. همه ی این حرف هایی که می زنیم در واقع برای خودمان است و در مرحله ی بعد برای کودک است. چه قدر در طول روز خودمان را کیفر می دهیم؟ چه قدر با خودمان خشونت می کنیم؟ و چه قدر از ارزش ها بیرون می رویم و اصلاً هم به روی خودمان نمی آوریم. پس همه ی این مطالب اول برای خودمان است؛ باور کنید که ما بزرگ نشده ایم. حال می رویم سراغ الگوی عملی تنبیه و این که چگونه تنبیه کنیم؟ ابتدا این مطلب را بگویم که الگویی که در این جا مطرح می کنم، یکی از انواع الگوهای تنبیه است. الگوهای بسیار متعددی وجود دارد. باید مطالعه کنید و کار کنید. ما گفتیم بچه ها در عبور از ارزش ها باید تنبیه شوند. در این الگوی فرضی من ارزش، یک عدد شیرینی است. ممکن است در ظاهر خنده دار باشد اما فرض کنید سه تا شیرینی داریم، مادر به فرزندش می گوید: یکی مال من، یکی مال تو و یکی هم برای بابا برایش نگه می داریم تا عصر بیاید بخورد؛ مادر میرود و بعد از چند لحظه می آید می بیند که بچه داره دهانش را تمیز می کنه و شیرینی بابا رو خورده. این بچه از نظر من باید تنبیه شود چون طبقه بندی ارزش ها را زیرپا گذاشته. حالا اگر جای ارزش و اهمیت برای مادر برعکس شده باشد و اهمیت جای ارزش را گرفته باشد، مادر میاد و میگه اِه خوردی، نوش جونت یه دونه شیرینی بوده دیگه اصلاً میرم یک کیلو برات می خرم بشین بخور، در وضعیت بدتر مادر می خواهد کودک را تحریک به خوردن کند اذعان می کند که بابا جان این بچه بخوره من اصلاً می گم مال مردمه دست نزنی ها تا این بچه بره بخوره!!!! من اصلاً اگر به این بچه بگم دست نزن مال کسیه و اون تحریک بشه از این به بعد همش می گم که مال فلانیه تا این بچه دهنش باز بشه و بخوره!!!!! درواقع تجاوز به حق مردم را وسیله ی تحریک برای بچه می  کنیم. در این حالت جای ارزش و اهمیت عوض شده؛ وقتی بچه شیرینی پدرش رو می خوره، به ارزش حرمت بی توجهی کرده و وارد حریم پدر شده، ارزش صداقت رو زیرپا گذاشته، پس تا این جا دوتا ارزش را زیرپا گذاشته پس باید تنبیه بشه. (ادامه دارد...) {قسمت13} [مباحث کودک متعادل ] Join @khorshidebineshan