#تلنگـرانه ✨
فڪر ڪردن به گـناه❌
مثل دود مےمـونه !
آدمو نمےسوزونه🌪
ولے درو دیوار دل رو سیاه میڪنه
و آدمو خفه...🔥🥀
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
~🕊
همسࢪ #شهیدبابائۍ میگوید:↯
تولد من اول خࢪداد است.آخࢪین هدیہ تولد عباس براۍ من خیلی خنده داࢪ و ابتکاࢪۍ بود😂
دࢪ آن ࢪوز سلما،حسین و محمد خیلۍ خوشحال بودند.کیک تولدۍ گࢪفته بودند🎂🎊.
پیشخودم میگفتم:آفتاب از کدوم طࢪف دࢪآمده پنج نفࢪه جشن گࢪفتیم.
کیک تولد این گونہ بود: عباس دوࢪ تا دوࢪ یک سیب بہ اندازه سن من چوب کبࢪیت گذاشتہ بود و آن سیب مثل جوجه تیغۍ شده بود🦔.
عباس کبࢪیت هاࢪا ࢪوشن کردو گفت: حالا فوت کن🤨"•
براۍ من خیلۍ عجیب و جذاب بود کہ عباس چنین ابتکارۍ بہ خࢪج داده است😍
#عاشقانه_شهدایی💞💫
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
•💛☂•
شهيدايستاده👌
🍀ميانِمرزدودنيا
کهاگرخواستی
راهیاتڪند!🚶♂🌾
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#شهـღـیدانه 🕊
شاید شهادت🕊
آرزوۍهمہباشد
امایقیناً👌
جزمخلصین
ڪسےبداننخواهدرسید ...💔
ڪاشبجاےزبان
باعمـــــلم
طلبشهادتمےڪردم🥀...(:
#شهـیــدابراهیمهادے
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
•🌸•
#ازبابڪ_بگو🌱
همرزمشہید :
منیڪریشتراشداشتم.
ڪہسروصورترزمندهها
رواصلاحمیڪردم🧔
اینماشینِریشتراشبعضی
وقتهاموقعاصلاحگازمیگرفت
ودادرزمندههادرمیومد
شهیدبابڪڪلےمیخندید:)
#شهیدبابڪنورے🕊
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
انقلابے بود😎
انقلابے ماند💪🏻👌
و انقلابے بهشهادت رسید...🥀🕊
حاج قاسم فراموش نخواهے شد♥️
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#حرفِدل
برایِ خُـدا باشیم تا↶
نازمان را فقط⇇او بڪشد
ناز ڪشیدنِ خُدا↭معنایش
شَهادت است...💚
#شهیدبابڪنورے♥️
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
خوشتیپ آسمانی
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃 🍃🌸🦋🍃🌸🦋 🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃
🍃🌸🦋🍃🌸🦋
🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃
🍃🌸🦋
🍃🌸
#خاڪهاےنرمـکوشڪ
#پارتپنجاهوپنج
|شهردار|
{سید کاظم حسینی}
آن شب کار شستن ظرفها به عهده حاجی بود.هر چند شب یک بار نوبتش میشد.
غذا که خوردیم ظرف هارا جمع کردیم حاجی شروع کرد به تمیز کردن سفره،ظرف ها کنارش بود،یکی از بچه ها خواست به حساب خودش تیز بازی در بیاورد آهسته بلند شد روی سر پنجه پاهایش امد پشت حاجی با احتیاط خم شد و ظرف هارا برداشت و رفت.
فکر کرد حاجی او را ندیده،دید ولی خودش را زد به آن راه میدانستم جلویش را نمیگیرد بزرگوار تر ازین حرفا بود که تو جمع تو ذوق کسی بزند.سفره را جمع کرد و سریع رفت بیرون.
کسی که ظرف هارا برده بود نشسته بود پای شیر آب و خواست شروع کند به شستن که حاجی از پشت سر شانه هایش را گرفت و بلندش کرد و صورتش را بوسید و گفت:تا همین جا که کمک کردی و ظرف هارا آوردی دستت درد نکنه بقیه اش با خودم.
گفت:حاج آقا تو دیگه حالمون بهم نزن حالا که آستین هارو دادیم بالا.
حاجی آستین هایش کشید پایین و گفت:نه آقا جان شما برو دنبال کار های خودت.اصرارش فایده نداشت از او پیله تر حاجی بود.
آخرش گفت:شما میخوای اجر این کار و ازم بگیری این کار از شناسایی بیشتره درسته من فرمانده گردانم ولی اگه برم دنبال کارم و ظرفمو یکی دیگه بشوره این که نشد فرماندهی!
بالاخره برگشت وقتی امد گفت:بیخود نیست که این حاجی اگه شب عملیات به نیرو ها بگه بمیر هم میمیرن.
#ادامهدارد...
#کپیممنوع⛔️
🦋🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃
@khoshtipasemani
🦋🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃
🔹خوشا آنان ڪہ زینب یارشان شد
🔹صداقتـــــ در عمل گفتارشان شد.
🔹 بہ عباس اقتدا ڪردند و رفتند
🔹علمدار حسین ســــردارشان شد
#اللهم_الرزقنا_شهادت 🌹🍃
#شبتون_شهدایی 🌙
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---