eitaa logo
خوشتیپ آسمانی
2.1هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
52 فایل
✅ تـنها کانـال رسـمـی شـهید بـابک نوری هریس 🌹 با حضور و نظارت خـانـواده مـحـترم شـهـیـد خادم کانال: @Khoshtipasemani_1@Rina_noory_86
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ دلمون‌ گرفته‌ بود‌ آخه‌ روز‌ شهادت‌ امام‌ رضــا‌ بود... سوریه‌ تو مأموریت‌ بودیم‌ و دلمون‌ می‌خواست‌ الان‌ حرم‌ آقــا بودیم.. یجوری‌ بابک‌ اون روز‌ حالش‌ گرفته‌ بود، اونم‌ عین‌ ما دلتنگ‌ بود... نمیدونم... نمیدونم‌ تو‌ گریه‌ها‌ و دلتنگیاش‌ به‌ امام‌رضــا‌ چه‌ چیزایی‌ گفت... که‌ ظهر‌ همون‌ روز‌ آقـا‌ خریدار‌ بابک شد...
‌ با وضو بودن اثر دارد، یعنی وقتی وضو گرفتید و نشستید یک نورانیتی هست که خودت نمی‌بینی... من هم نمی‌بینم اما آنهایی که چشمشان باز است می‌بینند، وضو که نداشته باشید یک گرد و غبار اطرافتان دور می‌زند. |آیت‌الله‌ناصری|
‌ 🌒 شمـا شب از خواب بیدار شوید و سجاده را پهن کنید و بشینید ســر سجـاده حــتی چرت زدن ســـــــر سجاده‌‌یِ نمازشب در زندگی شمــــا اثـــر میگـذارد...! |آیت‌الله‌حق‌شناس|
کسی که پیوسته تنبلی کند، در رسیدن به آرزویش ناکام ماند. |حضرت‌‌امیرالمومنین|
‌ ‌ما استراحت‌ نخواهیم‌ کرد... این‌ انقلاب‌ و این‌ جامعه، آنقدر کار‌ دَرَش هست‌... که دیگر استراحت‌ بی‌ استراحت! - شهید بهشتی
‌ صبح ها در بیابان های بوکمال هوا به شدت سرد بود.بخاطر سرمای شب و بیداری،صبح ها بی رمق بودیم. گاهی که برای نماز صبح امکان وضو گرفتن نبود تیمم میکردم. وقتی موقع نماز ظهر که میشد بابک اجبار میکرد قضای نماز صبح هم بخونید چون نماز صبح بجای وضو تیمم کردین...
‌ از بردگان عزیزم که با گناه مرا در امر به تاخیر انداختن ظهور یاری میدن بار دیگر عرض تشکر دارم :) 😈 شیطان (دشمنِ‌قسم‌خورده‌تو)
یک صلوات امروز یادت نره هدیه به این عزیزان ‌‌
‌ سرباز كه بود دو ماه صبح ها تا ظهر آب نمی خورد.نماز نخوانده هم نمی خوابيد.می خواست يادش نرود كه دو ماه پيش يك شب نمازش قضا شده بود. 🌹 شهید حسن باقری
‌ 🌒 ده‌ها اثر و خاصیت دنیوی،برزخی و اخروی برای بيدارى شب و تهجّد در روایات برشمرده‌اند. در سلوک راه خدا بعضی کارها جزء خطّ‌قرمزهاست،یعنی ترکَش به هیچ رو جایز نیست. نمازشب در رأس این کارهاست. |آیةالله حاج شیخ علی رضائی|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخدا عمرت تا حالا مثل یه بادی گذشته، بقیشم همینطوری میره ها...! یه خورده فک کن داری به کجا میری...
مرد... اونایی‌اَن که تو گلزار شهدا خوابیدن...🌹
هر یک از شما باید کاری کند که با آن به محبّت ما نزدیک شود. |حضرت‌مهدی|
تا حالا به این فکر کردین ممکنه دلیل آرامشی که تو زندگی هامون کمرنگ شده فراموش کردن امام زمانمون باشه؟! |
از پرسیده بودین 🌒 چطوری میخونن و ... تشریف بیارید کانال جدا زدیم براتون: https://eitaa.com/namazshab13
‌ یکی دو روز قبل از شهادت بابک بود مصادف با شهادت حضرت امام‌ حسن همرزممون‌ سردار صمدی رفت روی مین کنار جاده ای دو کیلومتر قبل تر از محل شهادت بابک به شهادت رسید تیم ما ورودی بوکمال مستقر بود،همه باید از کنار ماشین ها رد میشدن راننده‌‌یِ سردار گفت یک نفرو لازم داریم بره کمک کنه پیکر شهید رو بیاره‌.بابک چون بچه ی حرف گوش کنی بود بابک رو فرستادم... آمبولانس که حرکت کرد بابک اومد پیشم‌گفتم اونی که توی آمبولانس بود کی بود؟ گفت سردار صمدی بنده خدا خیلی ناجور شهید شده بود شب پست نگهبانی بودیم دیدم داره گریه میکنه، گفتم چرا گریه میکنی؟ گفت منم دوست دارم شهید بشم گفتم پس خانوادت چی؟ گفت اونا رو سپردم به حضرت زینب...
حد توکل این است، که با وجود خدا از هیچ کس نترسی... -‌ حضرتِ رضا
خدا هی میگه قربونت بشم بسپارش به من،وکیـلم؟ بعد مـا ناز می‌کنیم بهش میگیم نه تو نمی‌تونی...💔 ‌
و پاسخ ما یه دختر چطوری راه شهدا رو ادامه بده؟ یه جواب تقریبی ☝️🏻 ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بابک به حرف حاج قاسم عمل کرد به شرطی که برای شهید شدن گذاشته بود...
‌ ‌مصطفی با خود قرار گذاشته بود که هر زمانی که از یاد شهدا غافل شد روزه بگیرد و به دوستان‌ خود نیز گفته بود هر وقت از یاد شهدا غافل شدید خود را تنبیه کنید. 🌹شهید مصطفی صدرزاده
هر کس از روی صدق شهادت را طلب کند، خداوند به او ثواب آن را عطا خواهد کرد هر چند به شهادت نرسد. - حضرت پیامبر
همیشه در حساب های زندگیتان جایی نیز برای پاسخگویی به خداوند در قبال پاسداری از خون شهدا باز نمایید! -شهیدحسین‌امامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علیک سلام بابک جان 🌹 امروز که ما یادت هستم تو هم شب جمعه ما رو، پیش آقا امام حسین یاد کن... ‌‌ ‌
وقتی که پدرم در نجف اشرف فوت کردند ما چیزی نداشتیم که برای آن مرحوم احسان و اطعام بدهیم.من و برادرم قرار گذاشتیم که بعد از ظهر هر پنجشنبه به نوبت هر کدام یک کاسه با یک کوزه آب سرد برداریم و در صحن حضرت امیرالمومنین به زوار آن حضرت آب بدهیم و ثوابش را نثار پدر کنیم تا بدین وسیله احسانی به پدرمان کرده باشیم.مدتی این کار را انجام دادیم تا اینکه یک شب جمعه پدرم را در خواب دیدم که به سویم می آید ولی زبانش از دهانش آویزان است و رنگش پریده و حال پریشانی دارد.من با عجله از او استقبال کردم و جویای حالش شدم. گفت فرزندم از تشنگی ناراحتم. عرض کردم پدر جان الان می روم و برایت آب می آورم. ایشان فرمود من از آن آب کوزه صحن حضرت امیرالمومنین می خواهم. در این هنگام بیدار شدم.آن روز که جمعه بود برادرم را ملاقات کردم و پرسیدم دیروز آب به زوار دادی؟ گفت متاسفانه مسامحه کردم و آب ندادم.من خواب شب گذشته را برایش نقل کردم و او بسیار ناراحت شد. |مرحوم آیت‌الله محدث زاده| ‌