رفیق شهید :
همان روز شهادتش دیدم یه گوشه نشسته داره مینویسه توحال خودش بود...
من به شوخی گفتم :"آقاچی مینویسی بروپشت دوربینـ😂 ،یا خودش میادیانامه اش😉! "
یه شعرهم براش خوندم .. باخنده گفت:"
عموبعدمیخونی..."🙈
گفتم :"بعدکجاست؟ "🤨😄
چندساعت بعدکه شهیدشد،جلوی بیمارستان کاغذراازجیبش درآوردم .
مقداری مقدمه داشت، داخل همان مقدمه نوشته بود:" نوشتن هرروزراازپدرم یادگرفتم."
ونوشته بودکه:"
امروزاینجایه جوریه.. میگن شهادت... فکرکنم اینجایکی شهیدمیشه... آدمهاهمه یه شکلین... همه خوبن ...خدایاآیامیشه؟؟؟ 💔
عموشاهین همین حالاآمدومیگه که یاخودش میادیانامه اش و..."
ودیگه نتونستم بقیه دستنوشتهی بابک رابخونم گریه امونم نداد😭
خدایاچقدرباادب بود این آقـابابک...🙃🌈
#شهیدبابڪ نوری
#یازینب
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄