_Hamed Zamani Ft Abdolreza Helali - Emam Reza1 (128).mp3
6.01M
کبوترم هوایی شدم..🕊
ببین عجب گدایی شدم..
دعای مادرم بوده که..
منم #امام_رضایی شدم...
😔😔🖤
#شهید_بابک_نورے
#شهید_رضوی
#امام_رضا
#امام_رئوف
@khoshtipasemani
#صلوات_خاصه #امام_رضا(ع)
🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
🌹وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
🌹صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
◾️ #شهید_رضوی
@khoshtipasemani 🖤
هدایت شده از خوشتیپ آسمانی
من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست
و از آن روز سرم میل بریدن دارد..🍃🌸
#شناسنامه_شهید
#شهید_رضوی
💎نام:بابک
💎نام خانوادگی:نوری هریس
💎نام پدر:محمد
💎اصالت:آذری الاصل
💎شکفتن:71/7/21
💎پر کشیدن:96/8/28
💎محل شهادت:سوریه_البوکمال
💎یگان اعزامی:سپاه قدس گیلان
💎وضعیت تاهل:مجرد
💎مزار شهید:گلزار شهدای رشت
#خاطره_ای_از_شهید:
پدر شهید نوری سفارش کرده بودن
هرگز نذارید بابک بیاد جلو دو نفر
اونجا بودن آقای حسن قلی زاده و
داوود مهر ورز که تاکید فراوان داشتن
که پدر بابک سفارش کرده ایشون رو
جلو نیارید بابک همراه شهید نظری و
شهید کاید خورده و یکنفر دیگه قسمت
موشکی بودن اینارو از ما دور کردن مارو
بردن جلو بابک اومد گریه میکرد میگفت
مگه من دل ندارم منم دوست دارم جلو
باشم و خواست خدا بود که ایشونم
آوردن جلو و بازهم نه اون جلویی که ما
بودیم یه مقدار فاصله داشتن و لیاقت
شهادتی که نصیبشون شد واقعا عجیب بود..💫🌹
@khoshtipasemani |♥️
🎞خاطره همرزم شهید🌹
✨روز شهادت🥀 بابک بود.فرماندمون🌹 شهید نظری دوستمون سید رو فرستاده بود عقب.
🌼بابک به من گفت:ممد رفتی اونو برامون بیار.گفتم بابک من عقب نمیرم ،همینجا هستم.اون روز دوباره رفتم پیشش همینو ازم خواست.
✨براش ناهار آوردم،کم بود.مسئولمون نمیزاشت به کسی بدیم.یواشکی یکی اضافه برداشتم بهش دادم.نگاه کرد.گفتم من چیزی بهت میدم سریع بگیر ازمن🌱
خنده ای کرد☺️ و رفت داخل ماشین🚖 گذاشت.۶_۷سیب🍎 هم بهش دادم که وقت نشد بخوره.
رفتن من همانا و خوردن خمپاره جای من همانا😔
#شهیدِگیلانے🌷
#شهید_بابک_نوری_هریس❤️
#خوشتیپ_اسمانی🌈
#شهید_رضوی🌱
🌻| @khoshtipasemani2
✨دوست شهید نوری:
🌱یک روز قبل از سالگرد شهادت🌹 بابک بود،هرطور برنامه ریزی میکردم نمیتوانستم خودم را به مراسم برسانم.
ازاینکه کارها پیچیده شده بودن خیلی ناراحت بودم😔،باخودم میگفتم شاید بابک دوست نداره به مهمونیش برم.
🍃شب موقع خواب دوباره یادم افتاد و گفتم:
خیلی بی معرفتی،دلت نمیخواد من بیام؟باشه ماهم خدایی داریم ولی بابک خیلی دوستت دارم بااینکه ازت دلخورم😔
توی همین فکرا بودم که خوابم برد😴..
خواب بابک رو دیدم،بهت زده شده بودم ،زبونم بندامده بود.😳
بابک خونه ی ما بود.❤️
میخندید و میگفت:چراناراحتی!؟☺️
گفتم:بابک همه فکر میکنن تومردی.🌱
گفت: ✨نترس،اسیر شده بودم، ازاد شدم.
باهیجان بغلش کرده بودم و به خانوادم میگفتم:ببینید بابک نمرده،اسیر شده بود.💔✨
بابک گفت:فردا بیا مهمونیم.☺️
گفتم:چه مهمونی ⁉️
گفت:جشن سالگرد ازادیم.😉
گفتم :ینی چی⁉️
گفت:جشن #آزادیم از اسارت دنیا.🕊
بغضم گرفت😔 شروع به گریه کردم😭،از شدت اشک صورتم خیس شده بود،ازخواب بیدار شدم.
با چشمام پراز اشک نماز صبح خوندم.📿
برخلاف انتظار تمام مشکلات حل شد ونفهمیدم چطوری رسیدم به مراسم بابک.😊
گفتم بابک خیلی مردی.❤️
🎤راوی:دوست شهید🌹
#شهید_بابک_نوری_هریس❤️
#خوشتیپ_آسمانی🌙
#شهید_رضوی🌺
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
✨دوست شهید نوری:
🌱یک روز قبل از سالگرد شهادت🌹 بابک بود،هرطور برنامه ریزی میکردم نمیتوانستم خودم را به مراسم برسانم.
ازاینکه کارها پیچیده شده بودن خیلی ناراحت بودم😔،باخودم میگفتم شاید بابک دوست نداره به مهمونیش برم.
🍃شب موقع خواب دوباره یادم افتاد و گفتم:
خیلی بی معرفتی،دلت نمیخواد من بیام؟باشه ماهم خدایی داریم ولی بابک خیلی دوستت دارم بااینکه ازت دلخورم😔
توی همین فکرا بودم که خوابم برد😴..
خواب بابک رو دیدم،بهت زده شده بودم ،زبونم بندامده بود.😳
بابک خونه ی ما بود.❤️
میخندید و میگفت:چراناراحتی!؟☺️
گفتم:بابک همه فکر میکنن تومردی.🌱
گفت: ✨نترس،اسیر شده بودم، ازاد شدم.
باهیجان بغلش کرده بودم و به خانوادم میگفتم:ببینید بابک نمرده،اسیر شده بود.💔✨
بابک گفت:فردا بیا مهمونیم.☺️
گفتم:چه مهمونی ⁉️
گفت:جشن سالگرد ازادیم.😉
گفتم :ینی چی⁉️
گفت:جشن #آزادیم از اسارت دنیا.🕊
بغضم گرفت😔 شروع به گریه کردم😭،از شدت اشک صورتم خیس شده بود،ازخواب بیدار شدم.
با چشمام پراز اشک نماز صبح خوندم.📿
برخلاف انتظار تمام مشکلات حل شد ونفهمیدم چطوری رسیدم به مراسم بابک.😊
گفتم بابک خیلی مردی.❤️
🎤راوی:دوست شهید🌹
#شهید_بابک_نوری_هریس❤️
#خوشتیپ_آسمانی🌙
#شهید_رضوی🌺
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#خاطره📜
همرزم شهید:🖐🏻🙂
✨🦋روز شهادت بابک بود.فرماندمون شهید نظری دوستمون سید رو فرستاده بود عقب.
🌸بابک به من گفت:ممد رفتی اونو برامون بیار.گفتم بابک من عقب نمیرم ،همینجا هستم.اون روز دوباره رفتم پیشش همینو ازم خواست.
✨🦋براش ناهار آوردم،کم بود.مسئولمون نمیزاشت به کسی بدیم.یواشکی یکی اضافه برداشتم بهش دادم.نگاه کرد.گفتم من چیزی بهت میدم سریع بگیر ازمن
خنده ای کرد و رفت داخل ماشین🚖 گذاشت.۶_۷سیب🍎 هم بهش دادم که وقت نشد بخوره.
رفتن من همانا و خوردن خمپاره جای من همانا😔
#شهید_بابک_نوری_هریس
#خوشتیپ_اسمانی
#شهید_رضوی🌱
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#خاطره📜
همرزم شهید:🖐🏻🙂
✨🦋روز شهادت بابک بود.فرماندمون شهید نظری دوستمون سید رو فرستاده بود عقب.
🌸بابک به من گفت:ممد رفتی اونو برامون بیار.گفتم بابک من عقب نمیرم ،همینجا هستم.اون روز دوباره رفتم پیشش همینو ازم خواست.
✨🦋براش ناهار آوردم،کم بود.مسئولمون نمیزاشت به کسی بدیم.یواشکی یکی اضافه برداشتم بهش دادم.نگاه کرد.گفتم من چیزی بهت میدم سریع بگیر ازمن
خنده ای کرد و رفت داخل ماشین🚖 گذاشت.۶_۷سیب🍎 هم بهش دادم که وقت نشد بخوره.
رفتن من همانا و خوردن خمپاره جای من همانا😔
#شهید_بابک_نوری_هریس
#خوشتیپ_اسمانی
#شهید_رضوی🌱
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطره📜
همرزم شهید:🖐🏻🙂
✨🦋روز شهادت بابک بود.فرماندمون شهید نظری دوستمون سید رو فرستاده بود عقب.
🌸بابک به من گفت:ممد رفتی اونو برامون بیار.گفتم بابک من عقب نمیرم ،همینجا هستم.اون روز دوباره رفتم پیشش همینو ازم خواست.
✨🦋براش ناهار آوردم،کم بود.مسئولمون نمیزاشت به کسی بدیم.یواشکی یکی اضافه برداشتم بهش دادم.نگاه کرد.گفتم من چیزی بهت میدم سریع بگیر ازمن
خنده ای کرد و رفت داخل ماشین🚖 گذاشت.۶_۷سیب🍎 هم بهش دادم که وقت نشد بخوره.
رفتن من همانا و خوردن خمپاره جای من همانا😔
#شهید_بابک_نوری_هریس
#خوشتیپ_اسمانی
#شهید_رضوی🌱
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---