•••🦋🌹
#عاشقانه_شهدا🙃🌸
💞برای خرید عقد برای آقاجواد ساعت خریدم🎁⏰
بعد از چند روز دیدم ساعت دستشون نیست. پرسیدم چرا ساعت را دستت نبستی؟🤔
گفت: راستش رو بگم ناراحت نمی شی؟!🌱
گفت: توی قنوت نماز نگاهم به ساعت
می افتاد و فکرم می اومد پیش تو...🌸🙂
...می دونی که باید اول #خدا✋🏻 باشه بعد خانواده..☘☺️
#شهید_جواد_محمدی♥️🕊
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
~🕊
#عاشقانه_شهدا💖💫
همسر #شهید_باکری میگوید، قبل از ازدواج وقتی درخانه پدرم بودم، مادرم نميگذاشت ما غذا درست کنيم پدرم نسبت به غذا حساس بود؛ اگر خراب مي شد، ناراحت مي شد ...
تا قبل از عروسي حتی برنج هم درست نکرده بودم. بعد از ازدواج شب اولي که تنها شديم، مهدی آمد خانه و گفت «ما هيچ مراسمي نگرفتيم. بچه ها ميخوان بيان ديدن. مي توني شام درست کني؟» من هم نه نگفتم،
کته ام شفته شده بود. 😥
همان را آورد، گذاشت جلوي دوست هاش. گفت: « خانم من آشپزيش حرف نداره، فقط برنج اين دفعهاي خوب نبوده وا رفته. 😊😁
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
~🕊
⚘#عاشقانه_شهدا🍃
از اول نامزدیمون💍
با خودم کنار اومده بودم که من ،
اینو تا ابد ڪنارم نخواهم داشت💔
یه روزے از دستش میدم😞
اونم با #شهادت ...
وقتی كه گفت میخواد بره🚶
انگار ته دلم ، آخرین بند پاره شد💔
انگار میدونستم ڪہ دیگه برنمیگرده ...
اونقد ناراحت بودم ...
نمیتونستم گریه کنم ...
چون میترسیدم اگه گریه ڪنم ،
بعداً پیش ائمه(ع) #شرمنده شمـ 😞
يه سمت #ايمانم بود و
يه سمت #احساسم ...
احساسم ميگفت جلوش وایسا نذار بره❌
ولی ایمانم اجازه نمیداد ...
یعنی همش به این فکر میکردم
که #قیامت ...
چطور میتونم تو چشماے #امیرالمؤمنین(ع)نگاه کنم و ...
انتظار شفاعت داشته باشم😕
در حالےکه هیچ کاری تو این دنیا نکردم
اشکامو که دید😢😭
دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت😭
" دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونیـــــا "😭
راحت کلمه ی
❤... دوستت دارم ...❤
💕... عاشقتم ...💕
رو بیان میڪرد ...
روزی که میخواست بره
#عاشقت_هستم_شدیدا_دوستت_دارم_ولی …
#دلبری_ها_یت_بماند_بعد_فتح_سوریه …
گفت : "من جلو دوستام ،
پشت تلفن نمیتونم بگم
❤ #دوستت_دارم ❤
میتونم بگم ...
دلم برات تنگ شده ...💔
ولی نمیتونم بگم #دوستت_دارم ...
چیکار کنم ...؟!"
گفتم ...
" تو بگو یادت باشه ،
من یادم میفته ...☺️
از پله ها که میرفت پایین ...
بلند بلند داد میزد ...
❣یادت باشـه ...
❣یادت باشـه ...
منم میخندیدم و میگفتم :
💕یادم هسسست ...
💕یادم هسسست ...😭
.
.
✍🏻روایت همسر
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی♥️🕊
#سالروز_شهادت✨💖
.
.
بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقرار توست..💔
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
~🕊
#عاشقانه_شهدا🍃
▫️همسرشو به همسفرے تو جاده جنگ فراخوند!!.
مرضیه هم لبیڪ گفت و
باهاش به پادگان شهید بهشتے اهواز رفت❣
ابراهیم طے نامه اے به مرضیه،به فلسفه این کار اشاره کردو نوشت :
دلم میخواست تو در کنارم باشے💞 وقتے به خداے تبارڪ و تعالے سلام عرض میکردم ✨
ای مولاے من!!💚
من براے خدمت به تو عیالم
را به منطقه آوردم..
تا شاهد تلاش بیشتر من باشے
من جهادم را گسترش دادم
جهادبا نفس و جهاد با شرڪ کفر..!'
🇮🇷و سرانجام..
اردیبهشت ۱۳۶۲
طی حادثه رانندگی و حین ماموریت ..
به همراه همسفر وفادارش
به بارگاه کبریایی حضرت حق پر کشیدند💚
#شهیدمحمد_ابراهیم_موسی_پسندی♥️🕊
#شهیده_مرضیه_عاملی♥️🕊
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
✍ #عاشقانه_شهدا
💞اهل قهر و دعوا نبودیم، یعنی از اول قرار گذاشت. در جلسه ی خواستگاری به من گفت توی زندگیمون چیزی به اسم قهر نداریم، نهایتا نیم ساعت 🚫
💞وقتی قهر میکردم می افتاد به لودگی و مسخره بازی. خیلی وقت ها کاری میکرد نتوانم جلوی خنده ام را بگیرم 😂😃، میگفت آشتی، آشتی و سر قضیه را به هم میآورد...
💞اگر خیلی این تو بمیری هم از آن تو بمیری ها نبود، میرفت جلوی ساعت مینشست، دستش را میگذاشت زیر چانه و میگفت: وقت گرفتم، از همین الان شروع شد! باید تا نیم ساعت آشتی میکردم.😅
❣ میگفت ' قول دادی باید پاشم وایستی!❣
#شهید_محمدحسین_محمدخانی 🥀
#قصهدلبرے 🍃
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
بہمگفت:"حۅاستباشہمن😉
انقدࢪتۅدݪتجانڪنمڪہاصݪ
ڪاࢪیفࢪامۅشبشہیاڪمࢪنگ"
گفتمیعنےچے؟😕
باانگشتسبابهشࢪۅےڪاشے
هایڪفِحࢪمیہقݪبڪشید.💝
گفت:"خداگفتہاݪقݪبحࢪماݪݪہ…
دݪبندههامبࢪاخۅدمہشࢪیڪ
نمیپذیࢪماۅنۅقتماتۅگۅشہ
گۅشہایندݪمحبتیہچیزی
یاڪسےࢪۅقࢪاࢪمیدیمۅآخࢪش
یہجایـےهمبࢪامحبتخداۅاهݪ
بیتمیذاریمدࢪحاݪیڪہخدا
ڪݪدݪماࢪۅمیخاد."❤️
اۅنقدࢪبامحبتۅبانشاطبۅد😇
آدمڪیفمیڪࢪدامامیفہمیدم
ڪہدرپسِهمہایناحواسش🙃
بہهمہچےهستبہاینڪہۅابستہ
نشہڪہنتونہدݪبڪنہ.😍
#عاشقانه_شهدا ✨
#شهیدنویدصفرے 🍃
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
~🕊
#عاشقانه_شهدا💕
🔹مرتضی میگفت:
🔸من به جايی برسم كه خدا من را باانگشتش نشان دهد
🔹وبگويد اين مرتضی را كه میبينيد
🔸عاشقش شده و خونبَهايش را با شهادت دادم!!
🔹من هم شوخی میكردم و میگفتم بنشين تا خداعاشقت شود😄
🔸میگفت فاطمه
🔹آخر میبينی خدا چه جورعاشقم میشود!
🔸من از مرتضی دعای شهادت نديدم .
میگفتم : تو خودت را برای خدا میگيری😉
🔹میگفت : بله اين قشنگ است كه خدا بگويد از تو خوشم آمده، بيا پيش خودم..🌿
🔸انشاءالله به جايی برسيم كه خدا بيايد سراغمان،❤️
🔹چنان دلبری كنيم كه خدا بگويد اين برای من است🙃
#شهید_مرتضی_حسین_پور🕊❤️
#روایت_همسر_شهید✨
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
~🕊
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
با چندتا از خانواده های سپاه
توی یہ خونہ ساڪن شده بودیم.
یه روز که حمید از منطقه اومد
بہ شوخی گفتم:
" دلم میخواد یہ بار بیای و ببینے
اینجا رو زدن ومن هم کشته شدم.
اونوقت برام بخونے
فاطمه جان شهادتت مبارک!"😓💚
بعدشروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تڪرار ڪردم.
دیدم ازحمید صدایی در نمیاد.😥
نگاه کردم، دیدم داره گریه میڪنه، جا خوردم.
گفتم:" تو خیلی بی انصافے هر روز میری توی آتش و منم چشم به راه تو،
اونوقت طاقت اشک ریختن من رو نداری
و نمیزاری من گریه کنم،
حالا خودت نشستی و جلوی من گریه میکنی؟"😢
سرش رو بالا آورد و گفت: "فاطمه جان به خدا قسم اگه تونباشی من اصلا از جبهه برنمیگردم"😭
#شهید_حمید_باکری♥️🕊
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
~🕊
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
⚘هروقت که از ماموریت میومد، به تلافی اینکه دل منو به دست بیاره، گوشه #سفره غذامون یه قلب کوچیک با گلهای رز درست میکرد.
منم دیگه به تلافی اون،قرار گذاشتم هربار که بیام گلزارش، براش یه #قلبی با گل رز درست کنم..🥀
⚘یبار که از ماموریت های زیادش، خیلی ناراحت بودم، به من گفت خانوم قول میدم جبران میکنم، یه کوچولو هم که شده جبران میکنم.
⚘روز پنجشنبه بود، من همش تو ذهنم میگفتم میخواد فردا مارو جایی ببره.. میخواد یه کاری انجام بده...
صبح شد، دیدم پاشده خودش ناهار قرمه سبزی گذاشته.#آشپزیشم خوب بود.
گفت امروز تو اصلا با غذا کاری نداشته باش،گفت موقعی که میخوام سفره رو بچینم،میری تو اتاق نمیای، سفره که چیده شد شما بیا...
⚘بعد که اومدم دیدم سفره رو قشنگ چیده. یه گوشه سفره یه #قلب با گل رز درست کرده بود. اصلا نفهمیده بودم کی رفته گل رز گرفته ...
✍🏻به روایت همسر
#شهید_محمدحسین_میردوستی♥️🕊
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
~🕊
#عاشقانه_شهدا🙃🦋
ﺷﺎﻳـﺪ بهترین لحظہ هایے
که با ﻫـﻢ ﺩﺍﺷﺘـﻴم🍃
نمازای دو نفره مون بود...
ﺍﻳݧ کہ ﻧﻤﺎﺯاﻣﻮ ﺑهش ﺍقتدا ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ
ﺍﮔہ ﺩﻭﺗﺎیے² کنار ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻳﻢ
ﺍﻣﻜﺎن ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻧﻤﺎﺯﺍﻣﻮنو ﺟﺪﺍ ﺑﺨﻮنیم✨
منطقـه کـہ میرفت ...
تحمـل خونہ💒°
بدون حمید واسم سخت بود😓
"وقتے تو نباشے چہ امیدی به بقایم
این خانہی بےنام و نشان سهم کلنگ است..
✍🏻به روایت همسر
#شهید_حمید_باکری♥️🕊
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
~🕊
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
⚘عروسیمان رنگ و بوے خاصے داشت.😍
مسئول تالار بہ آقا مرتضے گفت: عروسے مذهبے در این تالار زیاد برگزار شدہ اما عروسے شما خیلے متفاوت بود.🧐
⚘برگہ هایے را ڪہ در آن #احادیث و #جملات بزرگان نوشتہ بودیم، بین مهمان ها توزیع ڪردیم و جالب آن ڪہ عدہ اے بہ ما گفتند آن جملات، راہ زندگیمان را عوض ڪرد!😊
⚘براے ما خیلے جالب بود ڪہ تاثیر یڪ ڪلام معصوم در مڪانے بہ نام تالار عروسے، تاثیرگذار باشد …🦋✨
✍🏻به روایت همسر
#شهید_مرتضی_زارع♥️🕊
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
@khoshtipasemani
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••