خوشتیپ آسمانی
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃 🍃🌸🦋🍃🌸🦋 🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃
🍃🌸🦋🍃🌸🦋
🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃
🍃🌸🦋
🍃🌸
#خاڪهاےنرمـکوشڪ
#پارتشصتوهفت
|کفن من|
﴿حجت الاسلام محمدرضا رضایی﴾
من از قم مشرف شدم حج،او از مشهد.من از مکه آمدن او خبر نداشتم او هم از مکه آمدن من.
آن روز رفته بودم برای طواف همان روز کفش هایم را گم کردم وقتی کارم تمام شد پا برهنه از حرم آمدم بیرون تو خیابان های داغ مکه افتادم طرف بازار.
جلوی یک کفش فروشی ایستادم خواستم بروم تو که از دور چشمم افتاد به کسی،حرکاتش برایم آشنا بود وقتی رسید به من شناختمش همان که حدس میزدم حاج عبدالحسین برونسی.
او داشت میخندید و میآمد می دانستم چشم های تیزبینی دارد،دیدم که او هم کفش پایش نیست!
گفتم سلام اوستا عبدالحسین
گرم و صمیمی گفت:سلام علیکم
پرسیدم پس کفشاتون کو؟؟
مقابله به من گفت: کفشهای شما کو؟؟
جریان گم شدن کفش هایم را برایش گفتم چشم هایش گرد شد وقتی هم که او از قضیه گم شدن کفش هایش گفت،تعجب کردم،گفتم: عجب تصادفی!!
هردو در یک جا و یک وقت کفش گم کرده بودیم.گفتم پس بیشتر از این پاهایمان را اذیت نکنیم رفتیم تو و نفری یک جفت کفش گرفتیم و امدیم بیرون.دیدم چیزی دستش است دقیق نگا کردم چند تا کفن بود،پرسیدم:اینا مال کیه؟
گفت:این مال مادرم،مال بابام،مال برادرم....
برای خیلی ها کفن خریده بود ولی هیچ کدام مال خودش نبود با خنده پرسیدم :پس مال تو کو؟؟
نگاه معنی داری کرد و گفت: مگه من میخوام به مرگ طبیعی بمیرم که برای خودم کفن بگیرم؟
جا خوردم. انتظار همچین حرفی را نداشتم جمله بعدیش قشنگ یادم هست خندید و گفت:لباس رزم من باید کفن من بشه!.
#ادامهدارد...
#کپیممنوع⛔️
🦋🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃
@khoshtipasemani
🦋🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃