eitaa logo
خوشتیپ آسمانی
2.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
52 فایل
✅ تـنها کانـال رسـمـی شـهید بـابک نوری هریس 🌹 با حضور و نظارت خـانـواده مـحـترم شـهـیـد کانال دوم👇👇👇: https://eitaa.com/maghar_ammar313 خادم کانال: @Khoshtipasemani_1@Rina_noory_86
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشتیپ آسمانی
#شناسنامہ‌شہید‌بابڪ‌نورے📕 #پارت‌‌ده 🌸|•درمسیـــرآسمـــآݩ•| 🌸 ظهرشنبه‌بیست‌وهفت‌آبان‌۹۶ساعت‌یک‌و‌نی
📕 🌸|•پیـــآم‌بابــڪ•| 🌸 درفیلم‌کوتاهی‌که‌از‌بابک‌نوری‌به‌‌ یاد‌گارمانده،‌پیام‌ دلنشینی برای‌همه‌دارد.بابک‌رو‌به‌دوربین‌ نشسته‌وبالبخند‌زیبا‌ودلنشین‌از‌ بعضی‌از‌آدمها‌گله‌می‌کند. از‌آدمهایی‌که‌مدافعان‌حرم‌را‌سرزنش‌می‌کنند. بابک‌در‌این‌فیلم‌می‌گوید: "یک‌پیام‌دارند‌برای‌کسانی‌که درایران‌فکر‌می‌کنند‌مااینجا‌هستیم‌و‌یک‌حرف‌هایی‌ می‌زنند‌کهنامربوط‌است.عزیزای‌من،‌مااین‌جا‌هستیم، برای‌اینکه‌این‌داعشی‌تکفیری‌وارد‌ خاک‌ما‌نشوند،ما این‌جا‌هستیم‌‌‌که‌از‌ناموس‌خودمان‌ دفاع‌کنیم،مااین‌جا هستیم‌چون‌از‌اعتقاداتمان‌دفاع‌ می‌کنیم.‌آره‌عزیزای‌من، مامدافعان‌حرمیم،‌مامدافعان‌ناموس‌کشور‌خودمان‌ هستیم." کپے‌بدون‌ذکر‌منبع🚫 ☆~☆~》💖🌸《~☆~☆ @khoshtipasemani ☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
اولین پارت🌸🌈👇 😍💫
📕 🌸|•خوشتیپ آسمـــانے•| 🌸 درروزهای‌آخرآبان۹۶‌خبر‌شهادت‌ جوان‌خوشتیپ‌و‌ خوش‌عکس‌گیلانی‌در‌رسانه‌های‌ گیلانی‌و‌شبکه‌های‌اجتماعی‌دست‌ به‌دست‌شد.‌و‌نگاه‌خیلی‌ها‌را‌به‌سوی‌ خود‌کشاند. ‌بابک‌نوری‌هریس‌در‌اینستاگرام‌فعال‌ بود‌‌و‌فالوورهای‌زیادی‌به‌خاطر‌پست‌های‌جذابش‌داشت. ‌شهید‌بابک‌نوری‌جوان‌بسیجی‌ گیلانی‌است‌که‌همزمان‌ باسالروز‌شهادت‌امام‌رضا‌(ع)‌‌در‌نبرد‌ باتکفیری‌های‌داعش‌در‌سوریه‌به‌ شهادت‌رسید،‌وی‌بیست‌ودومین‌ شهید‌مدافع‌حرم‌گیلان‌است. 🚫 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
خوشتیپ آسمانی
#شناسنامہ‌شہید‌بابڪ‌نورے📕 #پارت‌یک 🌸|•خوشتیپ آسمـــانے•| 🌸 درروزهای‌آخرآبان۹۶‌خبر‌شهادت‌ جوان‌خوشت
📕 🌸|•ویژگے‌های‌شہیــد•| 🌸 بابک‌از‌دوران‌کودکی‌بسیار‌زرنگ‌بود‌ و‌همیشه‌مدرسه‌اش را‌به‌موقع‌می‌رفت. کوچکترین‌‌پسر‌خانواده‌بود،‌ اودوبرادر‌ودوخواهر‌داشت. همیشه‌در‌مدرسه‌شاگرد‌ممتاز‌بود‌. سال‌۱۳۹۰‌در‌دانشگاه‌قبول‌شدو‌در‌ رشته‌ی‌حقوق‌‌مشغول‌ به‌تحصیل‌شد. وقتی‌کارشناسی‌اش‌را‌گرفت،‌ در‌مقطع،ارشد‌رشته‌ی‌ حقوق‌تهران‌قبول‌شد. ازگناه‌فراری‌بودوهمواره‌در‌کارهای‌ انسان‌دوستانه‌پیش‌قدم‌بود. بابک‌سوالات‌زیادی‌درباره‌ی‌جنگ‌ و‌جبهه‌ها‌داشت‌و‌از‌پدرش‌می‌پرسید. پدرش‌که‌از‌رزمندگان‌ ‌دوران‌دفاع‌مقدس‌بود،‌خاطرات‌ جنگ‌را‌نوشته‌بود‌و‌دفتر‌خاطراتش‌را‌به‌بابک‌داد‌تا‌بخواند. علاقمند‌به‌مسجد‌بود،یک‌پسر‌فعال‌ مسجدی،‌هیئتی‌،‌ ورزشکاروبسیجی. ورزشکاربود.هنگام‌ورزش‌مداحی "زینب‌زینب"رامی‌گذاشت‌.‌ مادر‌می‌گفت: "‌پسرم،‌تو‌جوانی،یک‌آهنگ‌شاد‌بگذار،چرا‌این‌نوحه‌را‌در‌موقع‌ورزش‌ می‌گذاری؟" می‌گفت: "مامان‌،این‌طوری‌نگو.‌من‌این‌آهنگ‌ را‌دوست‌دارم." "ادامه‌پارت‌ویژگی‌های‌شهید،‌ در‌پارت‌سه" 🚫 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
خوشتیپ آسمانی
#شناسنامہ‌شہید‌بابڪ‌نورے📕 #پارت‌‌دو 🌸|•ویژگے‌های‌شہیــد•| 🌸 بابک‌از‌دوران‌کودکی‌بسیار‌زرنگ‌بود‌ و‌
📕 🌸|•ویژگے‌های‌شہیــد•| 🌸 ازفعالترین‌جوانهای‌رشت‌بود.سرشار‌اززندگی‌بود‌وهمیشه‌در‌برنامه‌های‌ مختلف‌پیش‌قدم‌بود. درفعالیتهای‌اجتماعی‌‌و‌عام‌المنفعه‌و انجمن‌های‌خیریه‌ مانند‌هلال‌احمر‌و‌بهزیستی‌مشارکت‌ داشت. ‌از‌همه‌قشری‌هم‌دوست‌ورفیق‌داشت،‌یعنی‌هم‌دوست‌ باشگاهی‌داشت،‌هم‌دانشگاهی‌،هم‌‌ مسجدی‌و‌هم‌دوست‌هیئتی. برنامه‌ی‌پنج‌ساله‌برای‌خودش‌داست.‌دفترچه‌ای‌داشت‌ که‌برنامه‌های‌روزانه‌را‌در‌آن‌می‌نوشت. کارهای‌ساخت‌بنای‌یادبود‌شهدای‌ گمنام‌در‌پارک‌ملت‌ رشت‌را‌بابک‌انجام‌داد. به‌زبان‌های‌عربی‌،انگلیسی‌‌و‌ترکی‌ مسلط‌بود.‌درسوریه‌با‌ مدافعان‌حرم‌کشورهای‌دیگر‌به‌زبان‌ عربی‌و‌انگلیسی‌حرف‌می‌زد. در‌‌دوره‌ای‌سرباز‌حفاظت‌اطلاعاتبود.‌دوبار‌داوطلبانه‌ به‌کردستان‌عراق‌اعزام‌شده‌بود،ولی‌خانواده‌از‌کار‌او‌بی‌خبربودند. ‌همیشه‌نمازش‌اول‌وقت‌بود.‌در‌جبهه‌چفیه‌را‌پهن‌می‌کرد‌و‌مشغول‌نماز‌می‌شد. علاوه‌بر‌رسیدگی‌به‌ظاهرش‌از باطنش‌غافل‌نبود. استعداد‌و‌ضریب‌هوشی‌بالای‌بابک‌ باعثتفاوتش‌از‌سایر‌نیروها‌در‌دوره‌ی‌آموزشی‌شده‌بود.درانتهای‌دوره‌ی‌ آموزشی‌به‌عنوان‌سرگروه‌تیم‌اول‌ تخصص‌خودشان‌،انتخاب‌شد. بابک‌از‌نیروهای‌فعال‌بسیج‌بود‌دوران‌سربازی‌اش‌را‌درمنطقه‌مرزی‌‌شمال‌ غرب‌گذراند. ‌دردوران‌سربازی‌بارها‌در‌خواست اعزام‌به‌سوریه‌داده‌بود،اما‌چون‌ امکان‌اعزام‌سرباز‌وجود‌نداشت،‌‌ درخواستش‌رد‌شده‌بود. کپے‌ممنوع🚫 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
خوشتیپ آسمانی
#شناسنامہ‌شہید‌بابڪ‌نورے📕 #پارت‌‌سه 🌸|•ویژگے‌های‌شہیــد•| 🌸 ازفعالترین‌جوانهای‌رشت‌بود.سرشار‌اززن
📕 🌸|•انٺـخاب‌اعتڪــاف•| 🌸 برادر‌بزرگ‌بابک‌دررشت‌کاندیدای‌ شورای‌شهر‌شده‌بودو‌ تمام‌مسائل‌مالی‌و‌تدارکات‌راهم‌به‌ بابک‌سپرده‌بود. ‌یک‌دفعه‌در‌بحبوحه‌ی‌انتخابات‌و درست‌وسط‌تبلیغات دیدند‌که‌بابک‌نیست.‌ پدر‌‌بعدازپرس‌وجو‌ فهمید‌که‌بابک‌به‌اعتکاف‌رفته. سه‌روز‌‌در‌مراسم‌اعتکاف‌بود. وقتی‌که‌‌برگشت‌،‌پدر‌گفت: "چرا‌در‌این‌موقعیت‌رفتی‌اعتکاف؟؟‌می‌ماندی‌سال‌دیگر‌می‌رفتی،‌الآن‌ کارهای‌مهمی‌داشتیم." گفت: "نه،اصل‌برای‌من‌همین‌اعتکاف‌ است،‌انتخابات‌جزء‌فرعیات‌است،‌ بعدهم‌شاید‌من‌سال‌دیگر‌‌نباشم‌که‌به‌مراسم‌اعتکاف‌برسم. کپے‌ممنوع🚫 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
خوشتیپ آسمانی
#شناسنامہ‌شہید‌بابڪ‌نورے📕 #پارت‌‌چهار 🌸|•انٺـخاب‌اعتڪــاف•| 🌸 برادر‌بزرگ‌بابک‌دررشت‌کاندیدای‌ شورا
📕 🌸|•نہ‌بــه‌ازدوآج•| 🌸 پدر‌ومادر،یک‌دختر‌از‌خانواده‌ی‌ نجیب‌و‌خوبی‌برایش‌ انتخاب‌کرده‌بودندکہ‌می‌دانستند‌ بابک‌راهم‌دوست‌دارد، اما‌بابک‌موافقت‌نکرد.گفت: "بابا،شما‌به‌تصمیمات‌من‌اعتماد‌ داری‌ یا نه؟!پس‌بگذار‌من‌بر‌اساس‌برنامه‌ی‌خودم‌ پیش‌بروم.‌فعلا‌برنامه‌و‌مسیر‌من‌چیز‌دیگری‌ است." پدر‌وبرادرش‌خیلی‌اصرار‌داشتند‌ برود‌آلمان‌ادامه‌تحصیل‌بدهد. حتی‌موقعیتش‌را‌برایش‌فراهم‌کرده‌ بودند،اما‌خودش‌قبول‌نمی‌کردبرود. کپے‌ممنوع🚫 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
📕 🌸|•درمسیــر‌حَــرݦ•| 🌸 مشتاقانه‌اخبار‌سوریه‌را‌دنبال‌می‌کرد بابک‌دانشجوی‌ازشد‌حقوق‌در‌ دانشگاه‌تهران‌بود؛‌امادانشگاه‌را‌رها‌کرد،و‌عاشقانه‌قدم‌ در‌راه‌دفاع‌از‌حرم‌حضرت‌زینب‌(س)‌ گذاشت. نزدیک‌شش‌ماه‌بود‌که‌درسپاه‌برای‌ رفتن‌به‌سوریه‌ثبت نام‌کرده‌بودوبلأخره‌مجوز‌رفتنش‌ را‌گرفت. یک‌روز‌قبل‌از‌اعزام‌به‌سوریه‌،‌ در‌مسجد‌باب‌الحوائج‌ بلوار‌شهید‌انصاری‌رشت‌که‌مسجد‌ آذری‌های‌مقیم‌رشت‌است‌و‌بابک‌را‌ می‌شناختند.بعد‌ازنماز‌ازهمه‌ خداحافظی‌کرد.به‌همه‌گفت‌که‌من‌یک‌مدتی‌نیستم.‌می‌خواهم‌بروم‌خارج‌از‌کشور‌.آن‌موقع‌همه‌فکر‌می‌کردند‌‌می‌خواهد‌برود‌آلمان. گفت: "من‌حضرت‌زینب(س)‌رادر‌خواب‌ دیدم.دیگر‌نمی‌توانم‌ اینجا‌بمانم،باید‌بروم‌سوریه." از‌اوپرسیدند: "چطور‌می‌خواهی‌مادرت‌را‌تنها‌ بگذاری‌وبروی؟" گفت: "مادر‌همه‌ی‌ما‌درسوریه‌است.‌ من‌بروم‌‌که‌بی‌مادر‌ نمی‌مانم.‌می‌روم‌پیش‌مادر‌اصلی‌مان‌ حضرت‌زینب(س)." ساعت‌هشت‌ونیم‌شب‌بود.‌پدر‌داشت‌اخبار‌می‌دید‌که‌یک‌دفعه‌دید‌ بابک‌بدوبدو‌آمد‌ورفت‌اتاق‌بالا‌وکوله‌ پشتی‌اش‌را‌‌برداشت‌و‌رفت.بابک‌ با‌پسر‌خاله‌اش‌هماهنگ‌کرده‌بود‌که‌ باماشین‌سر‌کوچه‌بایستد‌تاکوله‌ پشتی‌اش‌را‌به‌او‌بدهد‌ببرد‌و‌بابک‌به‌ خانه‌برگرددکه‌برگشت.‌ پدر‌به‌برادرها،‌پسرها‌ودخترانش‌زنگ‌زد‌وگفت: "گمان‌می‌کنم‌بابک‌به‌سوریه‌می‌رود.‌شما‌بیایید.‌" بعد‌از‌اینکه‌بابک‌رفت،‌پدر‌به‌همه‌گفت: "بروید‌و‌بابک‌را‌بدرقه‌کنید؛چون‌بابک‌دیگر‌برنمی‌گردد‌و ‌آخرین‌باری‌است‌که‌اورا‌می‌بینید‌." پدرتوان‌نداشت‌که‌ازصندلی‌بلند‌شود‌وبابابک‌خداحافظی‌کند. فقط‌بانگاه‌شان‌‌باهم‌خداحافظی‌ کردند. کپے‌ممنوع🚫 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
📕 |•علاقہ‌بہ‌ڪسب‌عݪم‌و‌دانــݜ•| ضریب‌هوشی‌بالایی‌داشت.‌ بایک‌بار‌توضیح‌دادن‌‌به‌طور‌کامل‌ متوجه‌مطلب‌می‌شد. ‌بابک‌بسیار‌خوش‌طبع‌ودر‌حین‌آموزش‌بسیار‌جدی‌بود.درزمان‌استراحت‌ بسیار‌خوش‌وخنده‌رو‌بود‌ونسبت‌به‌ سنی‌که‌داشت‌‌و‌شیطنت‌های‌این‌سن‌ بسیار‌رفتار‌مناسب‌و‌سنجیده‌ای‌ داشت. هوش‌و‌ذکاوتش‌‌اندازه‌ای‌بود‌که‌در انتهای‌دوره‌ی‌آموزشی‌ به عنوان ‌سرگروه‌تیم‌اول‌تخصص‌خودشان‌ انتخاب‌شد. همیشه‌درحال‌درس‌خواندن‌بود‌، حتی‌درشرایط‌‌سخت‌ جنگی دست‌از‌درس‌خواندن‌بر‌نمی‌داشت. خیلی‌سخت‌کوش‌وپرتلاش‌بود. همیشه‌درحال‌یادگیری مطالب‌و‌تجربه‌های‌جدید‌بود.‌یک‌روز‌که‌‌خسته‌بود‌، خواب‌ماند.ساعت‌ده‌از‌خواب‌بیدار شد‌وگفت: "من‌نباید‌اینقدر‌می‌خوابیدم، نباید‌عمرم‌را‌از‌دست‌بدهم." کپے‌ممنوع🚫 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
📕 🌸|•خوشتیپ آسمـــانے•| 🌸 آقای‌ندافی‌یکی‌از‌همرزمان‌بابک‌است که‌به‌سوریه‌رفته‌است. ایشان‌هم‌استانی‌بابک‌است.درمورد‌ بابک‌می‌گوید‌؛ موقع‌اعزام‌به‌سوریه‌بابک‌را‌دیدم. جوان‌زیبا‌وخوش‌سیما‌،‌به‌او نمی‌خورد‌که‌مدافع‌حرم‌باشد.جلو رفتم‌وبابک‌گفتم: "تواینجا‌چیکار‌می‌کنی‌دماغ‌عملی؟!توالان‌باید‌درخیابان گلسار‌رشت‌بگردی‌وخوش‌بگذرونی. نه‌در‌سوریه‌که‌غیر‌ازتوپ‌و‌تفنگ‌ خبری‌نیست." بابک‌نگاهم‌کرد.چشم‌های‌زیبایش‌را‌ به‌من‌دوخت.منتظر جوابی‌بودم،اما‌چیزی‌نگفت. سکوت‌کردوسکوت.‌فقط‌ لبخندزد.لبخندی‌که‌بعدهامراشرمنده‌کرد. امیدوارم‌به‌مابیچارگان‌زان‌ سو‌نخندند. کپے‌بدون‌ذکر‌منبع‌🚫 ~☆~》💖🌸《~☆~ @khoshtipasemani ~☆~》💖🌸《~☆~
📕 🌸|•رضـــآیٺ‌پدر‌مــادڔ•| 🌸 یک‌روز‌به‌سرهنگ‌زارع‌گفت‌که‌رضایتمندی‌پدرش‌را‌بگیرد.اواصراربه‌این‌ کار‌داشت.می‌خواست‌‌‌ازاین‌بابت‌ خیالش‌راحت‌شود.‌بلأخره‌بااصرار‌او‌سرهنگ‌زارع‌قبول‌کرد.‌که‌از‌پدرش‌ رضایت‌بگیرد. بابک‌وقتی‌زخمی‌شده‌بود‌در‌ آمبولانس‌به‌هم‌رزمانش‌گفته بود‌که‌به‌مادرم‌بگویید‌فقط‌یک‌بار‌ حرف‌اورا‌گوش‌نکردم‌ومرا‌حلال‌کند.‌ آن‌یک‌بار‌هم‌به‌خاطر‌این‌بود‌که‌ مادر‌ازبابک‌خواسته‌بود‌ازدواج‌کند، ولی‌بابک‌قبول‌نکرده‌بود. ☆~☆~》💖🌸《~☆~☆ @khoshtipasemani ☆~☆~》💖🌸《~☆~☆ کپے‌بدون‌ذکر‌منبع‌🚫
خوشتیپ آسمانی
#شناسنامہ‌شہید‌بابڪ‌نورے📕 #پارت‌‌نه 🌸|•رضـــآیٺ‌پدر‌مــادڔ•| 🌸 یک‌روز‌به‌سرهنگ‌زارع‌گفت‌که‌رضایتمن
📕 🌸|•درمسیـــرآسمـــآݩ•| 🌸 ظهرشنبه‌بیست‌وهفت‌آبان‌۹۶ساعت‌یک‌و‌نیم در‌پایین‌خاکریز‌مشغول‌خوردن‌ناهار‌ بودند‌که‌خمپاره‌ بین‌آن‌ها‌اصابت‌می‌کندو‌سه‌نفری‌ آسمانی‌می‌شوند؛ شهید‌نظری،‌شهید‌کاید‌خورده‌و‌شهید‌نوری‌.آن‌هارا‌باآمبولانس‌به‌تَدمُر‌‌ می‌برند. تا‌بیمارستان‌مسیرطولانی‌بود،‌بابک‌ به‌خاطر‌شدت‌ جراحات‌ساعت‌۳‌به‌شهادت‌رسید‌. خیلی‌ها‌به‌او‌لقب‌زیباترین‌شهید‌ مدافع‌حرم‌و‌شهیدِ لاکچری‌را‌دادند. فاصله‌ی‌اعزام‌تاشهادت‌او‌۲۶روز‌بود. بابک‌برای‌شهادت عجله‌داشت. تسبیح‌سبزی‌داشت‌که‌دور‌دستش‌می‌بست.هنگام‌شهادت‌هم‌دور‌دستش‌ بود. شهید‌نوری‌کم‌سن‌وسال‌ترین‌شهید‌مدافع‌حرم‌گیلان با۲۵سال‌سن‌است. 🚫 ~☆~》💖🌸《~☆~ @khoshtipasemani ~☆~》💖🌸《~☆~