#یک_نسل_را_از_بین_بردم سلام به همه مادرها و پدرها من یه مادر داغدارم کسی که فقط دینداری لقلقه زبانش بود. با وجود اینکه میدونستم کارم حرام هست از ترس طلاق و اختلاف ها راضی به سقط بچم شدم، آخه مگه خدا از ما مهربون تر نیست؟😔شاید اون طفل معصوم رو فرستاده بود تا زندگی رو برای ما شیرین کنه، شرم دارم ولی چکنم که سالهاست ذهنم رو درگیر کرده. شاید یکی با خوندن این نوشته از کارش پشیمون بشه اوایل ازدواج من و همسرم در منزل خانواده شوهرم زندگی میکردیم، همسرم دانشجو بود شغل خوب نداشت به علاوه اینکه به شدت باهم مشکل داشتیم و کتک کاری و .... بعد از یک ماه از عروسی فهمیدیم حامله هستم و دعوا بالاتر رفت و رفتیم تهران برای سقط خودم اول راضی نبودم ولی از ترس اینکه بچه به دنیا بیاد و طلاق هم بگیریم بالاخره رضایت دادم، ناگفته نماند که همسرم این رو گفت که اگر تو راضی باشی سقط میکنیم ولی با این شرایط زندگی و مشاجرات و اینکه بچه خوشبخت نخواهد شد مسئولیت و گناه حفظ بچه با خودته، این شد که راضی شدم و از طرفی مثلا خواستم دل همسرم رو از روی خودخواهی نسبت به خودم نرم کنم😔 خلاصه که بچه ۷ یا ۸ هفته بود که سقط کردیم، زندگی به ماتلخ تر شد عذاب وجدان هم اضافه شد، تا خدالطف کرد و بعد از ۴ ماه دخترم رو بهمون هدیه داد. دخترم بهترین هدیه زندگیمون شد، هر روز تلاش کردم با گوش دادن به سخنرانی ها و با توسل هر روز زندگی من شیرین تر شد، بعد از ۸ سال مشکلات مالی مرتفع شد، خونه، ماشین و عزت در فامیل ولی یه داغ سنگین همیشه گوشه قلبمون هست .پرسیدم میگن دیه بده، استغفار کن ولی خانوم ها تو رو خدا آقایون این رو بدانید خدا از ما نسبت به زندگیمون مهربون تره، من و آقامون نه یک آدم بلکه یه نسل رو از بین بردیم، شاید بچه من یا از نسل اون بچه یکی سرباز امام زمان میشد 😔 و من باز به امامم خیانت کردم، شرم حضور اون دنیا رو دارم چطور با بچم روبرو بشم، چی جواب بدم؟ یعنی با دیه اون میگه عیب نداره که منو کشتی؟ خدا بزرگه اون رحیمه خودش راضیش میکنه. ولی من توی اون چند هفته یکبار دلم دوغ از نوع خاصی خواست و خوردم (ویار داشتم به اصطلاح) الان ۸ سال هست که لب به اون مدل از دوغ نذاشتم اگر پای سفره بیاد نگاه کردن بهش مثل تیغ دلم رو پاره پاره میکنه، ایام فاطمیه وقتی میگن محسن من هم میمیرم هم آتیش میگیرم ، شرم از خانوم فاطمه زهرا دیوونم میکنه، روضه علی اصغر همینطور، رحمتون بیاد به خودتون هدیه رو پس نزنید. باز از درگاه خدا ناامید نیستم ولی تو رو خدا شما اشتباه ما رو نکنید. بعضی از ترس فقر بعضی از ترس خوب ادب نکردن و بعضی مثل ما از روی اینکه فکر کردیم بچه طلاق میشه از بین بردیم پاره تنمون رو ولی بدونید این جاهلیت مدرن هست که گرفتار شدیم زمان پیامبر به خاطر دوست نداشتن و زمان ما بخاطر مثلا دوست داشتن بچه رو از بین میبریم، با این نزول درجه که اون موقع به خاک میسپردن و ما اون رو به چاه مستراح😔😭 . خدایا منو ببخش منو ببخش😭😭 __________  ⇝🔴#بالینک به#اشتراک بگذارید👇 ╭═⊰🍂🌺🌸🍂⊱━╮ http://eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53 ╰═⊰🍂🌺🌸🍂⊱━╯

#یک_نسل_را_از_بین_بردم سلام به همه مادرها و پدرها من یه مادر داغدارم کسی که فقط دینداری لقلقه زبانش بود. با وجود اینکه میدونستم کارم حرام هست از ترس طلاق و اختلاف ها راضی به سقط بچم شدم، آخه مگه خدا از ما مهربون تر نیست؟😔شاید اون طفل معصوم رو فرستاده بود تا زندگی رو برای ما شیرین کنه، شرم دارم ولی چکنم که سالهاست ذهنم رو درگیر کرده. شاید یکی با خوندن این نوشته از کارش پشیمون بشه اوایل ازدواج من و همسرم در منزل خانواده شوهرم زندگی میکردیم، همسرم دانشجو بود شغل خوب نداشت به علاوه اینکه به شدت باهم مشکل داشتیم و کتک کاری و .... بعد از یک ماه از عروسی فهمیدیم حامله هستم و دعوا بالاتر رفت و رفتیم تهران برای سقط خودم اول راضی نبودم ولی از ترس اینکه بچه به دنیا بیاد و طلاق هم بگیریم بالاخره رضایت دادم، ناگفته نماند که همسرم این رو گفت که اگر تو راضی باشی سقط میکنیم ولی با این شرایط زندگی و مشاجرات و اینکه بچه خوشبخت نخواهد شد مسئولیت و گناه حفظ بچه با خودته، این شد که راضی شدم و از طرفی مثلا خواستم دل همسرم رو از روی خودخواهی نسبت به خودم نرم کنم😔 خلاصه که بچه ۷ یا ۸ هفته بود که سقط کردیم، زندگی به ماتلخ تر شد عذاب وجدان هم اضافه شد، تا خدالطف کرد و بعد از ۴ ماه دخترم رو بهمون هدیه داد. دخترم بهترین هدیه زندگیمون شد، هر روز تلاش کردم با گوش دادن به سخنرانی ها و با توسل هر روز زندگی من شیرین تر شد، بعد از ۸ سال مشکلات مالی مرتفع شد، خونه، ماشین و عزت در فامیل ولی یه داغ سنگین همیشه گوشه قلبمون هست .پرسیدم میگن دیه بده، استغفار کن ولی خانوم ها تو رو خدا آقایون این رو بدانید خدا از ما نسبت به زندگیمون مهربون تره، من و آقامون نه یک آدم بلکه یه نسل رو از بین بردیم، شاید بچه من یا از نسل اون بچه یکی سرباز امام زمان میشد 😔 و من باز به امامم خیانت کردم، شرم حضور اون دنیا رو دارم چطور با بچم روبرو بشم، چی جواب بدم؟ یعنی با دیه اون میگه عیب نداره که منو کشتی؟ خدا بزرگه اون رحیمه خودش راضیش میکنه. ولی من توی اون چند هفته یکبار دلم دوغ از نوع خاصی خواست و خوردم (ویار داشتم به اصطلاح) الان ۸ سال هست که لب به اون مدل از دوغ نذاشتم اگر پای سفره بیاد نگاه کردن بهش مثل تیغ دلم رو پاره پاره میکنه، ایام فاطمیه وقتی میگن محسن من هم میمیرم هم آتیش میگیرم ، شرم از خانوم فاطمه زهرا دیوونم میکنه، روضه علی اصغر همینطور، رحمتون بیاد به خودتون هدیه رو پس نزنید. باز از درگاه خدا ناامید نیستم ولی تو رو خدا شما اشتباه ما رو نکنید. بعضی از ترس فقر بعضی از ترس خوب ادب نکردن و بعضی مثل ما از روی اینکه فکر کردیم بچه طلاق میشه از بین بردیم پاره تنمون رو ولی بدونید این جاهلیت مدرن هست که گرفتار شدیم زمان پیامبر به خاطر دوست نداشتن و زمان ما بخاطر مثلا دوست داشتن بچه رو از بین میبریم، با این نزول درجه که اون موقع به خاک میسپردن و ما اون رو به چاه مستراح😔😭 . خدایا منو ببخش منو ببخش😭😭 ☄☄🔥🔥🔥🔥☄☄☄☄🔥🔥 🚨 حداقل برای یک نفر به #اشتراک بگذاریم👇 ╭═⊰🍂🌺🌸🍂⊱━╮ http://eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53 ╰═⊰🍂🌺🌸🍂⊱━╯