-رفتم آزمون رانندگی سوار ماشین شدم گفتم بسم الله الرحمن الرحیم و راه افتادم به حرکت،🙂
ماشین زارت خاموش شد،😐
افسره گفت صدق الله العلی العظیم، برو پایین😒😂
#لبخنـــــد😊
- قیصر روم نامهای برای حضرت نوشت که مضمون آن شکایت از صداع یعنی سردرد بود که اطباء از عهده معالجه آن بر نیامده بودند.
-حضرت امیر (ع) برای پادشاه روم یک کلاه فرستاد و دستور دادند هرگاه دچار سردرد شدی این کلاه را بر سر خود بگذار تا نجات یابی.
-هنگامی که قیصر روم امر آن حضرت را اجراء نمود خدای توانا او را شفا داد، -چون این موضوع به نظر قیصر روم شگفت آور بود، دستور داد تا کلاه را شکافتند،
- پس از اجراء این امر، با کاغذی مواجه شدند که در آن نوشته شده بود: بسم الله الرحمن الرحیم، هنگامی که وی دریافت که شفایش بخاطر این نام مبارک بوده اسلام آورد ولی اسلام خود را پنهان می داشت.
📚منهج الصادقین- ج1- ص۳۳
🔹ادامه لبخندهای شبهای قبل🔹
#لبخند 418
خسیسه از تو یه کوچه رد میشده میبینه یکی کنار کوچه خوابیده،
میگه : چرا اینجا خوابیدی ؟
میگه : اینجا غریبم جایی برا خوابیدن ندارم.
خسیسه دلش میسوزه، بغض میکنه و میگه:پاشو! پاشو بریم تو کوچه ما بخواب😂😂😂
#لبخند
به یارو میگن : ای زن زلیل بدبخت چرا تو شستن ظرفها به زنت کمک میکنی
میگه : آخه اونم تو شستن لباسها به من کمک میکنه.😂
#لبخند
ﺳﺮ ﮐﻼﺱ معلم ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ گفت : ﺍﻧﺸﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ . “ﺍﮔﺮ ﻣﺪﯾﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ؟"
ﻫﻤﻪ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ، ﺑﻪ ﺟﺰ ﯾﮑﻨﻔﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ بود ﻭ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐرد.
ازش پرسید: ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﯽ؟
گفت: ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺗﺎ ﻣﻨشی بیاد تایپ کنه
#لبخند
یه موقعی تو مراسم عقد سکه تمام میدادن 😍
بعدش نیم سکه شد ☺️
بعدش ربع سکه شد 😒
بعد سکه یک گرمی و پارسیان شد 😔
اینجوری که پیش میره زمان ازدواج ما بهمون کارت صد افرین میدن 👻 😂😂
#لبخند
یارو ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺁﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﻪﺷﻮ ﻣﯿﺪﺍﺩ : ﺩﺍﺧﻞ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥﮐﻪ ﺷﺪﯼ ؛ ﺭﻭﺑﺮﻭﺕ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭﻩ ﺑﺎ ﺁﺭﻧﺠﺖ ﻃﺒﻘﻪ ۴ ﺭﻭ ﻣﯿﺰﻧﯽ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﯼ؛ ﺩﺭ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺘﻮ ﺑﺎ ﺁﺭﻧﺠﺖ ﻣﯿﺰﻧﯽ.
ﺑﻌﺪ...
ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻣﯿﮕﻪ : ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ُ ﺩﺭُ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﺰﻧﻢ ﺑﺎ ﺁﺭﻧﺞ ﻧﺰﻧﻢ؟
یارو ﻣﯿﮕﻪ : مردِحسابی مگه میخوای ﺩﺳﺖ خالی بیای؟؟😂😂😂
╔━━━๑ღ🐸ღ๑━━━╗ّ
@khrchangqurbaqeh
╚━━━๑ღ🦀ღ๑━━━╝