فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا اینقدر قانع نشده بودم😊
#طنز_انتخاباتی
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
ماهم آدم برفی داریم⛄️
به بچه ها کمک کردم به اصطلاح آقای برفی😉 درست کردن
واقعا ذوق و شوق بچه ها با هیچ چیز قابل قیاس نیست😍
#بدونہفیلتر
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
خب خب
بگو ببینم خورشید خانم خونه
می دونستی که اذان و اقامه گفتن قبل از نماز باعث افزایش رزق میشه
بعضی ها متاسفانه از طرفی درهای رزق رو به روی خودشون می بندند و از طرف دیگه ناشکری میکنند،به خاطر کم بود رزق 🌹
وقت اذان هست ،اذان بگیم توی خونه 💝
#بہوقتاذان 🕌
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
ستِ کش مو و گیره سر پروانه ای😍
کارِ دستِ دخترم با فوم👌
چطور شده؟؟😊
#بدونہفیلتر
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
شب جمعه، شب زیارتی آقا امام حسین(ع) هست🍃
آقا امام زمان(عج) امشب
همراه مادرشون حضرت زهرای مرضیه
به زیارت آقا امام حسین(ع) میرن🦋
مستحب هست خواندن #زیارتعاشورا📖 درشب جمعه
ماهم از دور زیارت میکنیم ارباب بی کفنمون رو ان شالله😢
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
❤️🍃
*⚠️ثواب و کیسه سوراخ...*
*فوقالعاده زیبا و مفهومی!*
آيتالله مجتهدی تهرانی :
وضو میگیری، اما در همين حال اسراف میکنی!
نماز میخوانی اما با برادرت قطع رابطه میکنی!
روزه میگیری، اما غيبت هم میکنی!
صدقه میدهی، اما منت میگذاری!
بر پيامبر و آلش صلوات میفرستی ،اما بدخلقی میکنی!
*دست نگه دار بابا جان!*
ثوابهايت را در کيسهٔ سوراخ نريز.....🚫
#تلنگر
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
برای دلم #برگ۲۹ 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 روزها گذشتن و شب خواستگاری رسید. دل تو دلم نبود، هم یه جوری ذوق داشتم و
برای دلم
#برگ۳۰
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
اشکی که گوشه ی چشمش حلقه زده بود اروم سر خورد و تا روی ریشش اومد…
سرش رو پایین انداخت و آروم به زهرا گفت بریم…
و زهرا هم ویلچر رو به سمت بیرون هل داد. بعداین که رفتن و در رو بستن من فقط گریه میکردم.
بابام خیلی عصبانی بود و فقط غر میزد… مسخرش رو در آوردن، یه کاره پا شدن اومدن خونه ما خواستگاری.
و رو کرد به سمت من و گفت:
تو می دونستی پسره فلجه؟!
-منم با گریه گفتم بابا اون فلج نیست، جانبازه.
-حالا هرچی… فلج یا جانباز یا هر کوفتی! وقتی نمیتونه رو پای خودش وایسته
یعنی یه آدم عادی نیست!
-بابا اون آقا تا چند ماه پیش از ما ها هم بهتر راه میرفت، ولی الان به خاطر امنیت
من و شما…
که بابام پرید وسط حرفو گفت: دختر تو با چند ماه پیشش میخوای ازدواج کنی یا با
الانش؟! در ضمن این پسر و این خانواده اگه سالم هم می اومدن من جواب منفی میدادم چه برسه به الان که…
می دونستم بحث بی فایده هست، اشکامو به زور نگه داشتم و رفتم توی اتاقم. وقتی
در اتاق رو بستم بغضم ترکید…
صدای گریم بلند و بلند تر می شد. با هر بار یاد آوری آخرین نگاه سید انگار دوباره دنیا خراب میشد روی سرم…
دوست داشتم امشب دنیام تموم بشه…
ای کاش اتفاقات امشب فقط یه کابوس بود.
تا صبح فقط گریه می کردم و مامانم هم هر چند دقیقه بهم سر میزد و نگرانم بود.
مامانم اومد تو اتاق و گفت :
دختر اینقدر خودتو عذاب نده..از دست میریا…
-اخه شما که حال منو نمیدونی مامان… دلم می خواد همین الان دنیا تمام بشه.
-من حال تورو نمیدونم؟! ههه.. .من حال تو رو بهتر از خودت درک میکنم.
-یعنی چی مامان؟!
-یعنی اینکه… .هیچی… ولی دخترم دنیا تموم نشده،کلی خواستگار قراره برات بیاد،
با کلی افکار و قیافه مختلف، نمی گم کیو انتخاب کن و کیو نکن، نمیگم مذهبی باشه یا نباشه. ولی کسی روانتخاب کن که ارزشتو بدونه و بتونه خوشبختت کنه.
اونشب و فردا اصلا تو حال و هوای خودم نبودم، اصلا نتونستم بخوابم و همش فکر وخیال.
صبح شد و دلم گرفته بود، دلم میخواست با زهرا حرف بزنم ولی نمیدونستم چی بگم بهش…
هیچکی نبود باهاش درد دل کنم،
یاد حرف زهرا افتادم که هر وقت دلش می گیره میره مزار شهدا.
لباسم رو پوشیدم و به سمت شهدای گمنام راه افتادم.
نزدیک مزار که شدم… اااا…. اون زهرا نیست بیرون مزار وایساده؟!
چرا دیگه خودشه… حالا چیکار کنم؟!
آروم جلو رفتم..
-سلام
-سلام ریحانه جان و بغلم کرد و گفت: اینجا چیکار میکنی؟
-دلم گرفته بود…اومده بودم باهاشون درد دل کنم… تو چرا بیرونی؟!
-محمد گفت می خواد حرف بزنه باهاشون و کسی تو نیاد.
-زهرا نمیدونم چطوری معذرت خواهی کنم. به خدا منم نمیخواستم…
-این چه حرفیه ریحانه. من درکت میکنم.
آروم به سمت مزار حرکت کردم و وارد یادمان شدم، صدای سید میومد وکم کم
واضح تر میشد. آروم آروم رفتم و چند ردیف عقب ترش نشستم و به حرفهاش گوش دادم. دیدم با بغض داره درد
دل میکنه...
-شهدا چی شد؟! مگه قرار نبود منم بیام پیشتون؟!
الان زنده موندم که چی بشه؟!
که هر روز یه زخم زبون بشنوم…؟!
بی معرفتا چرا من رو یادتون رفت و شروع کرد گریه کردن…
دلم خیلی براش می سوخت… منم گریم گرفته بود، ولی نمیتونستم گریه کنم.
آرومرفتم پشت سرش.
نمی دونستم چی بگم و چیکار کنم، فقط آروم گفتم: سلام آقا سید...
ادامه دارد.....
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
#دعایفرج فراموش نشه خورشید خانه😍
التماس دعا🤲
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
عمریست به میخانه رخ یار ندیدیم🍃
دل داده ولی حضرت دلدار ندیدیم🍃
سلام علیکم خانم جان 🙂
صبح بخیر🌤☕️
جمعه ها به اسم امام زمان نام گذاری شده❤️
خانه داری های امروزمون پیش کشِ آقای ِ غایبمون حجة بن الحسن(عج)🌼
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
✨عاشقان پنجره باز است✨
✨اذان میگویند✨
✨قبله هم سمت نماز است✨
✨اذان می گویند✨
✨عاشقان هرچه بخواهید بخواهید✨
✨خجالت نکشید✨
✨یار ما بنده نواز است✨
✨اذان می گویند✨
#بہوقتاذان 🕌
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شستشویپرده یکی از مهمترین اجزای خونه تکونی و نظافت خونه اس.
حتما برا همه مون خیلی مهمه که پرده هامون بعد از شستشو حسابی تمیز و سفید بشن🧴
تو این ویدیو که براتون پست کردم یه راه حل ساده و امتحان شده رو می بینید.😎
خب چی لازم داریم؟ یه قرص ماشین ظرفشویی، کمی جوش شیرین و شکر💁♀️
قرص ماشین ظرفشویی رو به همراه پرده داخل مخزن بزارید. در قسمت شوینده هم، مقداری جوش شیرین و شکر را به پودر لباس شویی تون اضافه کرده و با برنامه ی مناسب شستشو رو انجام بدید. البته حتما از نرم کننده هم استفاده کنید چون علاوه بر اینکه الکتریسیته ساکن رو می گیره، کف حین شستشو رو هم کنترل می کنه، وگرنه مجبورید دوبار آبکشی رو انجام بدید😉
#خونهتکونی
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛