ابو بصیر از امام صادق علیهالسّلام روایت کرده که:
« برای هر چیزی قلبی است و قلب قرآن #سورهٔیٰس است. 🤍
هر کس آن را در روز بخواند،در آن روز از محفوظین و بهره مندان باشد تا آنکه شب شود.»🦋
ماهم سوره یٰس رو بخونیم تا شامل روایت بالا باشیم😊
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
رفقای عزیزم حتماً مطالب #خانوادهسالممن رو از اول دنبال کنید تاکید میکنم از اول
ممنون❤️
بریم برای بحث امروزمون👌
به نظر شما وقتی بر فردی کنترل و نظارت دائمی داشته باشیم....
چه حسی خواهد داشت ؟؟🌿
خودمون رو در این شرایط تصور کنیم🤨
چه احساسی داریم؟؟
بله....
فردی که دائم کنترل بشه و زیر نظر گرفته بشه احساس اسارت میکنه😤
وقتی ما طرف رو به شکل دائم کنترل و نظارت میکنیم...
طرف حس میکنه که اسیر شده،حبس شده در چهارچوبی که ما براش ساختیم❤️🩹
آخه ما با این کارمون قدرت اختیار و انتخاب رو از همسرمون، دخترمون، پسرمون،.... میگیریم.❌
حتی خداوند هم مانعی در انتخاب و اختیار بنده هاش قرار نداده 👌
ولی ما .....
ادامه دارد....
#خانوادهسالممن ۴
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
شنیدن اذان انسان را سعادتمند میكند . پیامبر اكرم (صل الله علیه وآله) میفرماید : كسى كه صداى اذان را بشنود و به آن روى آورد ، نزد خداوند از سعادتمندان است .
#بهوقتاذان 🕌
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
کثیفی های فاصله بین کاشی ها و سرامیک ها رو با ترکیب سرکه و جوش شیرین از بین ببرید اول به شکل یه خمیر با هم مخلوطشون کنید و خمیر رو روی اون ها بریزید و پس از چند دقیقه با آب بشوریدشون ✨
خونه باید تمیز بشه😉
#خونهتکونی
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
برای دلم #برگ۳۰ 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 اشکی که گوشه ی چشمش حلقه زده بود اروم سر خورد و تا روی ریشش اومد… سرش ر
برای دلم
#برگ۳۱
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
فقط آروم گفتم: سلام آقا سید
آروم سرش رو برگردوند و سریع اشکاش رو با گوشه استینش پاک کرد و داد زد:
-زهراااا، مگه نگفتم کسی اومد خبرم کن…
-آقا سید حالا دیگه ما هرکسی هستیم ؟!
-خانم بین من و شما هیچ نسبتی نیست .نه ثبتی نه دینی و نه… لااله الا الله.
-قلبی چطور؟! اینقدر راحت جا زدید؟! من رو تا وسط میدون آوردید و حالا میخواین که تنها بجنگم؟؟
یعنی حتی اون گفتن عشق دوم و اینا همه دروغ بود؟!
چون برای رسیدن به عشق اولتون اینقدر تلاش کردید ولی عشق به ظاهر دومتون
چی؟!این شهدا اینطوری پای حرفاشون وایمیستادن؟!
-من چیکار باید میکردم که نکردم؟؟
-چرا دیشب جواب بابامو ندادید واز خودتون دفاع نکردید؟؟
-چه جوابی؟! چه دفاعی؟! مگه دروغ می گفت؟! من فلجم… حتی خودمو نمی تونم
نگه دارم چه برسه شما رو…کجای حرفهاش غلط بود؟!
-اون روز تو دفترتون گفتین این اتوبان دو طرفست، ولی الان با این حرفاتون دارم
میفهمم نه! این اتوبان همیشه یه طرفه بوده. شما فکر می کنید نظر من راجب شما عوض شده؟! حق هم داریدفکر کنید، چون عاشق نشدید تا حالا، و نمیدونید عشق یعنی چی… خداحافظ.
بلند شدم و به طرف در مزار رفتم که از پشت سر آروم گفت:
-ریحانه خانم...
(دومین بار بود که اسمم رو صدا میزد)
این اتوبان همیشه دوطرفه بوده، ولی وقتی کوه ریزش کنه دیگه راهی باقی نمی مونه.
برگشتم و باز باهاش چشم تو چشم شدم و گفتم:
- اگه صدبار هم کوه ریزش کنه،باید وایساد و جاده رو باز کرد نه اینکه…
خداحافظ.
و از محوطه بیرون اومدم.
چند روز گذشت و از آقا سید هیچ خبری نداشتم.روزها برام تکراری و بیخود میگذشت، فکر به اینکه آینده و سرنوشتم چجوریه دیوونم میکرد.
دلم می خواست یه کاری کنم ولی کاری از
دستم بر نمیومد، هر بار درباره سید با بابا حرف میزدم بحث رو عوض میکرد.
تا اینکه یه شب، نزدیک صبح دیدم
صدای جیغ زدن های مامانم میاد.
سریع خودمو رسوندم بالاسرش دیدم رو تخت نشسته داره گریه میکنه ،
-چی شده مامان؟!
-ریحانه…ریحانه… این پسره اسمش چیه؟؟
-کدوم پسره؟! چی میگید؟!
-عههه… همین که اومده بود خواستگاریت
– آها… اسمشون سید محمد مهدی هست!
-با گفتن اسمش گریه های مامان بیشتر شد…
بابام هم کم کم نگران شده بود و میخواست اورژانس خبر کنه.
-حالا چی شده مامان؟!
-خواب خانم جون رو دیدم (مادربزرگم و همون که اولین بار بهم نماز خوندن یاد
داده بود). با همون چادری که همیشه میزاشت، توی خونه قدیمیمون بودم،
دیدم در باز شد اومد تو ولی به من هیچ توجهی نمیکرد و ناراحت بود.
گفتم مامان چی شده؟! گفت تو آبروی منو پیش حضرت زهرا بردی… گفتم چرا؟!
گفت خانم میگه برای خواستگاری نوه اش اومده خونه شما ولی بیرونشون کردین… گفت به دخترت بگو تو که می ترسی محمد مهدی نتونه از دخترت مراقب کنه، این پسر از حرم دختر من مراقبت کرده، چطور از مراقبت دختر تو برنمیاد…
خانم جون اینارو تو خواب گفت و پا شد و با گریه رفت.
بابام گفت: این حرفها چیه زن… حتما غذای سنگین خورده بودی
ادامه دارد.....
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
بلا عظیم تر از نداشتن امام زمانمون توی زندگیمون😔
#دعایفرج امشب رو زمزمه کردیم بریم برای خواب👌
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگے کوچہ سبزیست،
میان دل و دشت،
که در ان عشق است و گذشت!
زندگے مزرعہ خوبیهاست،
زندگے راہ رسیدن بہ خداست ...
صبح بخیر رفیق🌤
چه خبر از خونه تکونی هاتون؟؟😶🌫
یکشنبه ها روز پدرمون علی (ع) و مادرمون زهرا(س) است.🌹
بیاید خستگی های خونه تکونی، خونه داری،بچه داری و..... هدیه کنیم امروز به پدرو مادر🙂
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
همین الان....
این هم رزق پسر کوچیکه پارک وبازی با وسایل😊
لبخند فرزندم یه دنیا می ارزه😘
#بدونهفیلتر
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
تا توی جمع جبهه چندتا مجرد میدید میگفت:
« بروید ازدواج کنید،زندگی فقط جنگ
نیست.باید یاد بگیرید برای جنگ های
بعدی سرباز تربیت کنید. »
شهیدحمید باکری🥀
#ازدواجآسان
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
animation.gif
136.2K
وقت اذان شد
با صدای بلند اذان بگیم
برای درمان بیماری ها...
#بهوقتاذان 🕌
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
🟢پاک بودن به این نیست که
فقط تسبیح برداری و ذکر بگی
پاکی به اینه که تو موقعیت گناه ،از گناه فاصله بگیری
اون لحظه ای که میتونی گناه کنی ، ولی نمیکنی
🌟ثوابش از هزاردور تسبیح انداختن بیشتره
#تلنگر
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
همین الان،
درحال تولید محتوا برای شما خورشید خانه ای های عزیزم😍
#بدونہفیلتر
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛