یه وقتایی که کار داری ُ کارتو به نمازت ترجیح میدی و خدا ناراحت میشه . .
باس بدونی که اگه یه موقع هم کسی ، یکی دیگه رو به شما ترجیح داد نباس ناراحت بشی.
افتاد ؟
ــــــــ«𑁍»ــــــــ
#بهوقتاذان
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
@khrshidkhane_ideas🌞
؛﷽
🔵 وقتی به شاهچراغ حمله شد، گفتند: ❗️جای گشت ارشاد، امنیت مردم رو تامین کنید.
🟣ولی وقتی تروریستها را دستگیر کردند، هشتگ نه به اعدام راه انداختند.
🟢 اسرائیل، نطنز و اصفهان را زد و شهیدان شهریاری و احمدی روشن را ترور کرد، گفتند: دیدید روسیه اس۳۰۰ نداد.
🟡 غزه اسرائیل را با طوفان الاقصی زد، نوشتند: خون رو با خون جواب نمیدن.
🟠 طالبان، پنجشیر را تصرف کرد: غوغا راه انداختند که : حکومت، حاضر به دفاع از مظلومان افغانی نیست!
🔴اما از مظلومین فلسطین که دفاع شد، گفتند: نه غزه، نه لبنان!
⚫️تحریم که شدیم، تحلیل کردند که : به خاطر دشمنی تان با آمریکا است.
⚪️اما وقتی امریکا از برجام خارج شد: نوشتند :به خاطر حمله شما به سفارت عربستان بود!
🔵رئیسی بدون برجام، تحریم را بی اثر کرد، گفتند: پولش رو که نمیتونید بیارید چه فایده!
🟣 پولها که آزاد شد، گفتند: همه رو دادید فلسطین!
🟢 به همت دانشمندان جوانمان واکسن ساختیم. توییت زدند که :آب مقطره.
🟡 واکسن را با پیگیری آقای رئیسی وارد کردیم، نوشتند: چینیه به درد نمیخوره!
🟠 با عربستان جنگ دیپلماتیک داشتیم، فریاد زدند: دیپلماسی بلد نیستید.
🔴 با عربستان ارتباط برقرار کردیم، ناگهان گفتند: چی شد از شعارهای انقلاب عقب نشینی کردید؟!
⚫️ هیاتها رونق گرفت، نوشتند: عزا بسه مردم نیاز به شادی دارند.
⚪️ جشن شادی چند کیلومتری غدیر برگزار شد، گفتند: امارات ماهواره فرستاده هوا شما ایستگاه صلواتی می زنید.
🔵ماهواره فرستادیم هوا، ناجوانمردانه گفتند: وقتی مردم تو اجاره خونه ماندهاند، ماهواره چه فایده داره!
🟣 با چین قرارداد ساخت مسکن و با روسیه قرارداد همکاری بلند مدت نوشتیم، تحلیل نوشتند که:کشور رو فروختید به چین و روسیه.
🟢 روسیه اسلحه از ما خرید: گفتند در جنگ اوکراین دخالت کردید!
🟡 اعلام بی طرفی کردیم: گفتند از اسرائیل ترسیدید.
🟠 اسرائیل رو بزنیم: مقصر مائیم،چون چوب کردیم لانه زنبور.
🔴 نزنیم میگن: ایران ترسید.
▪️خلاصه ما هر کاری بکنیم زیر سئوالیم. چون نوکران کدخدا شبانه روز مشغول کارند.
▫️واقعا" #عمروعاص باید در کلاس درسشون، شاگردی کنه.....
ببخشید که خیلی طولانی شد🙄
#یہنکتہیہتوجہ
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
@khrshidkhane_ideas🌞
🦋
خواهرم...🌸
اگر زیبایی گيسوانت 🙄
عنوانیست که در «شعرها»
ستایش میشود 💖
❣ حـــجـــب و حیای تو 😌
عــــنوانیست که در «قـــــرآن»
ستایش و تأکید شده است 🤗
#حجابفاطمی
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
@khrshidkhane_ideas🌞
بچه میتونه عشق رو قوی تر
روزها رو کوتاه تر
شب ها رو بلند تر
سرمایه بانکی رو کمتر
خونه رو شاد تر
لباس ها رو نامرتب تر
گذشته رو محو تر
و آینده رو ارزشمند تر کنه
**
#نوشتهیمامان
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
@khrshidkhane_ideas🌞
یه مشکلی که با پسرها دارم
اینه که هر دوتاشون باهم گرسنه، تشنه میشن و گاهی هم همزمان باهم نیاز به دستشویی دارن😬
الان هم دقیقاً باهم تشنشون شده🙄
ملاحظه بفرمایید 👆
#بدونهفیلتر
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
@khrshidkhane_ideas🌞
یه نکته و یه قانون هم مطلب بالا داره نشون میده....
🔘ما همیشه تو خونمون از آب جوشیده سرد شده استفاده میکنیم...
آبی که جوش اومده رو میزارم سرد میشه بعد داخل کلمن میریزم و از اون آب برای نوشیدن استفاده میکنیم.
🧊اینطوری آب سرد توی تابستان استفاده نمیشه چون ضرر داره به شدت
💧و هم اینکه آب سالم مینوشیم
هرچند بیرون از خونه جبران میشه 😉
🔘و اما قانون خونمون اینه که روزها ایستاده و شبها نشسته آب می نوشیم
که داخل تصویر مشهوده 🤪
این قانون از آداب اسلام هم هست
#بدونهفیلتر
#یهنکتهیهتوجه
#طبدرمانی
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
@khrshidkhane_ideas🌞
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
چشم های تو بهشت من است 💝 💞💝 💝💞💝 #برگ64 همان دم در منتظرش ایستادم تا بیاید. با اینکه قصدم از گرفتن
چشم های تو بهشت من است
💝
💞💝
💝💞💝
#برگ65
لبخندم را فرو خوردم و در حالی که از کنارش رد میشدم با کنایه گفتم:
-با اجازه اخوی.
به کنار محدثه برگشتم و خودم را روی صندلی رها کردم.
-کجایی یک ساعته؟
یک سوژه واسه سرگرمی پیدا کرده بودم که اگه این برادرمون میذاشت بساط خنده های امشبمون جور بود.
نگاه سوالی اش را که دیدم از اتفاق داخل مغازه و گفت و گوی من و محمد پارسا برایش تعریف کردم.
خندید و با نگاهی به اطراف پرسید:
-حالا کجا رفته این برادر غیرتی؟
چشم چرخاندم و وقتی او را آن اطراف نیافتم شانه ای بالا انداخته و در جواب محدثه نمیدانمی زمزمه کردم.
کمی که گذشت محمد پارسا آمد و اطلاع داد که همگی به سمت قطار حرکت کنیم .
با هماهنگی های محمد پارسا و زهرا و حسنا کوپه های چهار نفره و افرادی که با هم در یک کوپه قرار میگرفتند، مشخص شد و بعد از کلی معطلی بالاخره هر کدام در جای خود قرار گرفتیم.
همان اول حرکت قطار من و محدثه مانتو و شالمان را در آوردیم و باعث درآمدن صدای زهرا شدیم.
-حداقل پرده ها رو بکشید کسی نبینتتون.
بسته ای چیپس از پلاستیک خوراکیها برداشتم و آن را باز کردم. سعی کردم نسبت به حساسیت های زهرا که از همین اول کار شروع شده بود بی تفاوت باشم.
ادامه دارد.....
💝💞💝
💞💝
💝
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
چشم های تو بهشت من است
💝
💞💝
💝💞💝
#برگ66
-بی خیال بابا یک نظر،حلاله.
محدثه چیپسی در دهانش گذاشت و در تایید حرف من رو به زهرا گفت:
-زهرا ،جونِ عزیزت بی خیال ما دو تا شو بزار سفر به هممون خوش بگذره.
حسنا اشاره ای به زهرا کرد و او هم با چشم غره ای از ما رو گرفت و مشغول جا به جا کردن وسایلش شد.
شيطنت من و محدثه شروع شده بود و انگار که با سوار قطار شدنمان انرژی مضاعفی پیدا کرده بودیم.
زهرا که تنها با اخم و تخم نگاهمان کرد و آخر هم طاقت نیاورده و چادر به سر به سمت کوپه ی کناری رفت.
حسنا اما مثل همیشه پا به پای ما نشسته بود و گاهی که خنده هایمان اوج میگرفت تذکر آرامی با مهربانی هایش میداد.
ساعت که از یک نیمه شب گذشت و میشد گفت تقریبا بیشتر کوپه ها به خواب رفته بودند زهرا به کوپه برگشت و به همراه حسنا تخت هایشان را برای خواب مرتب کرده و با این کارشان اعلام کردند که باید خاموشی زده شود .
هر چه من و محدثه با بی خیالی و زبان درازی سعی کردیم که آن ها را از خاموش کردن برقها منصرف کنیم فایده نداشت که نداشت ،آخر سر هم تصمیم بر این شد که با محدثه به سمت رستوران قطاربرای گذراندن باقی شب برویم انگار این خاموشی زدن یک توفیق اجباری برایمان شد که شب را بیرون از کوپه بگذرانیم و برایمان لذت بخش تر شود.
بماند که زهرا چقدر با بد اخمی هایش سعی کرد جلوی رفتنمان را بگیرد و مدام میگفت این کار مسؤلیت دارد واگر اتفاقی بیفته باید جوابگو باشد.
ادامه دارد.....
💝💞💝
💞💝
💝
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
┏━━☀️┓
༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅
┗☀️━━┛
وسط شهر یاد امام زمان(عج) بودن هنرِ
وگرنه تو جمکران کہ همہ بہ یادشن(:💔
#دعایفرج زمزمه شد،
قصه شب گفته شد،
بچه ها خوابیدن،
منم حسابی کلافه ام،
خودستایی نباشه😉
میخوام چند بیت برای آقا بنویسم
ان شاالله بهتر بشم👌
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
@khrshidkhane_ideas🌞
سلام و سلام و سلام🌱
سلام بر آقا👇
السلام علیک ایها القائم المنتظر المهدی
دیدن طلوع خورشید
یعنی....
فـرصتی دوبـاره که خـدا بهت هدیه داده
فرصتی برای خندیدن.....
فرصتی برای مهر ورزیدن......
فرصتی برای شـادی......
فرصتی برای زنـدگی......
پس توکل کن بر خودش و یک روز جـدیـد روبه بهترین شکل آغاز کن
💗صبحتون پر از عـشق و آرامش💗
#صبحبخیر
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
@khrshidkhane_ideas🌞
زمانهایی که بچه ها رفتاری خلاف هنجارهای خانه انجام میدن؛
ما باید در حد کلام و با گفتن جملاتی چون:
🚫 از اون رفتار شما ناراحت شدم.
🚫 از برخورد شما عصبانی شدم.
🚫کار شما کارخوبی نیست .
و......
که قطعا کنارش
❗️یه اخمی
❗️یه ترش رویی
❗️یا به طور موقت ارتباط عاطفیِ کمرنگ
باشه.
اصلا هم جیغ ، داد ، عصبانیت ، پرخاش و رفتارهای این مدلی نباشه.
❌باید رفتار فرزند مورد سرزنش قرار بگیره نه شخصیت اون
#تکنیکفرزندداری
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
@khrshidkhane_ideas🌞
اذان گفتن توی خونه فراموش نشه
✨✨✨
سر نماز ما رو از قلم نندازین😉
#بهوقتاذان
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
@khrshidkhane_ideas🌞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌شاهکار ادبی یه مادر خوش ذوق برای بچه اش 💥😄
مادره دیگر... ❣️
#مادرانهها
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
@khrshidkhane_ideas🌞
به همراه بچه ها داریم انواع جورچین ها رو می سازیم 👌
یکم نشستنی بازی کنن کمتر بدو بدو داشته باشن😉
#بدونفیلتر
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
@khrshidkhane_ideas🌞
#شاعرمیگه :
قلب پر دردم خسته است از نبودنتان آقا
چشم سرم پراشک است از ندیدنتان آقا
دگر این دل را قراری نیست برای ماندن
وجودم همه پر میزندبرای آمدنتان آقا
راستی این هم از شعر دیشبم😉
البته شعر که نمیشه گفت ولی خب دیگه....
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
@khrshidkhane_ideas🌞