eitaa logo
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
128 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
551 ویدیو
51 فایل
⬅️وابسته به کانال راه @raahcenter_ir ✍من یه مادر دهه هفتادی ام با سه تا شاخه گل، یه دخترخانم ناز ۱۰ساله ،دوتا آقا پسرمهربون ۶ و۴ساله همسرم طلبه هستن و یه زندگی ساده طلبگی و...... اینجا کلی آموزش و تکنیک در انتظارتونه آیدی ادمین @admein_onlain
مشاهده در ایتا
دانلود
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
چشم های تو بهشت من است 💝 💞💝 💝💞💝 #برگ‌2 بالاخره بعد از چند دقیقه سکوت قفل زبانش را شکسته و با صدای
چشم های تو بهشت من است 💝 💞💝 💝💞💝 -بپر بالا برسونمت. از خدا خواسته قبول کرده و سوار ماشینش شدم. -چطوری؟ -خوبم فقط یکم گاز بده که این بارم دیر برسم برام داستان میشه. -میرسونمت نگران نباش. قبل از خارج شدن از کوچه با دیدن پسر جوانی که وارد کوچه میشد شیشه ی سمت خودش را پایین کشیده و گفت: -سلام پسر حاجی خیلی مخلصیم. پسر جوان که از پیراهن یقه دیپلمات و ریشهای روی صورتش معلوم بود از آن بچه مثبت هایی است که مدام در حال امر به معروف و نهی از منکرند تنها با لبخند سری تکان داده و سلامی گفت. -کی بود این؟ از کوچه خارج شده و با پیچیدن در خیابان سرعتش را بالاتر برد. -نمیشناسیش مگه؟ همسایه رو به رویی تون چند ماهی هست به جای آقا علیپور اینا اومدن تو محل باباش از این حاجی سرشناس هاست. خودشم امسال تو هیئت کارای مراسمهای محرم و مداحی ها رو انجام میده. با توضیحاتش چیزهایی را که مامان بین صحبت هایش به عمو میگفت به یاد آوردم. -أها فهمیدم پس مداح جدیده اینه. -آره. -بر خلاف ظاهرش بچه ی باحالیه با همه زود جور شده. سری تکان داده و دیگر چیزی نگفتم مهران همانطور که گفت با کمی تاخیر من را به دانشگاه رساند. -دمت گرم. تو عروسیت جبران کنم. ادامه دارد..... 💝💞💝 💞💝 💝 (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛