eitaa logo
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
128 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
551 ویدیو
51 فایل
⬅️وابسته به کانال راه @raahcenter_ir ✍من یه مادر دهه هفتادی ام با سه تا شاخه گل، یه دخترخانم ناز ۱۰ساله ،دوتا آقا پسرمهربون ۶ و۴ساله همسرم طلبه هستن و یه زندگی ساده طلبگی و...... اینجا کلی آموزش و تکنیک در انتظارتونه آیدی ادمین @admein_onlain
مشاهده در ایتا
دانلود
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
چشم های تو بهشت من است 💝 💞💝 💝💞💝 #برگ‌5 حامد با تیپ و رفتارش؛در محل دل خیلی از دخترها را برده بود
چشم های تو بهشت من است 💝 💞💝 💝💞💝 -من که مشکلی با مهمونی ندارم ولی محرّم برام حرمت داره.نمیتونم بیام. محدثه سری به تایید حرفم تکان داد و سونیا گفت: -حیف شد. من بهش گفته بودم حدیث بیاد با رقص هاش میترکونه. از حرفش عصبی شده و چشمی برایش درشت کردم -من کی تو مهمونی ها رقصیدم آخه دیوونه؟ مثل کودکی خطاکار دندانهایش را نشانم داده و با چاپلوسی گفت: -گفتم شاید این بار برقصی. شهروز گوشه چشمی باریک کرده و با کنجکاوی پرسید: -خدایی رقصیدن بلدی یا این سونیا داره بلوف میزنه؟ سونیا زودتر از من به دفاع از خود برآمد. -بلوف چیه از این مدل رقصهای تند خارجی میره بیا و ببین. خندیدم و گفتم: -این مدل رقص تند خارجی اسم داره. بی خیال دستی برایم تکان داد. -حالا هرچی - خب چرا پیش ما نمیرقصی؟ نکنه میترسی چشمان ناپاک ما به گناه بیفتد؟ همگی به لحن پیمان موقع بیان جمله ی آخرش خندیدیم و من در جواب با بدجنسی گفتم: -آره چشماتون خیلی هیزه. حال نمیکنم. شهروز با لبخند بی شعوری نثارم کرد و دیگر کسی تا آمدن سفارش ها در مورد رقصیدن من چیزی نگفت. از بچگی عاشق رقص بودم و الان چند سالی میشد از طریق کلاسهای مجازی آموزش میدیدم و رقصیدنم درفامیل و دوستان زبان زد بود. ادامه دارد.... 💝💞💝 💞💝 💝 (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛