«انسان قدم به قدم طاغوتی میشود»
در جماران، بعد از اینکه اتاقی در مجاورت اتاق کار امام (ره) برای حاج احمد آقا ساخته شد، با توجه به اینکه در دو ضلع آن ایوان باریکی به ارتفاع حدود ۱/۵ متر از کف حیاط بود، نردهای فلزی روی لب ایوان نصب کردند.
حاج احمد آقا برایم نقل کرد (نقل به مضمون): «یک روز امام سرزده به اینطرف آمدند و آنگاه که دیدند، بعد از اتمام اتاق، باز هم کار جدیدی روی ایوان انجام شده است، با تلخی به این کار و هزینهٔ جدید اعتراض کردند.»
حاج احمد آقا در ادامه گفت: «در ذهنم خطور کرد که الان جواب قاطعی به امام (ره) میدهم که بهخوبی قانع شوند.» (علی، فرزند حاج احمد آقا در آن زمان دو سه ساله بود و بسیار مورد علاقهٔ امام.)
خدمت امام عرض کردم: «علی نوپاست و مدام اینجا میآید. اگر از این ایوان پایین بیفتد، ضربهٔ مغزی میشود، به همین جهت نرده را درست کردیم.»
امام درنگی کردند و فرمودند: «انسان قدم به قدم طاغوتی میشود! در هر قدم هم برای خود دلایلی پیدا میکند!»
#امامخمینی
📚#درسایهآفتاب
محمدحسن رحیمیان
https://eitaa.com/kimiayesaadat1
روزی امام از امامزاده قاسم به زیارت امامزاده صالح، واقع در میدان تجریش، میروند؛ در بازگشت درحالیکه در خیابان دربند پیاده به سوی امامزاده قاسم میرفتهاند، چند جوان ولگرد، با متلک و حرفها و حرکتهای موهن، امام (ره) را مسخره میکنند و امام بدون هیچ عکسالعملی با بزرگواری میگذرند.
بعد از این ماجرا، شخصی که همراه و میزبان امام بود از این صحنه، بهخصوص به سبب آنکه امام (ره) مهمان او و محلهٔ او بود، عذرخواهی و اظهار تأثر و شرمندگی میکند.
ولی امام (ره)، که بههیچوجه اثری از ناراحتی و انفعال در چهرهاش نبود، با صلابت تمام (نقل به مضمون) میفرماید: من از این بچهها ناراحت نشدم. اینها تقصیری ندارند. من اگر روزی قدرت پیدا کنم، به حساب آن کسانی که این بچههای معصوم را این طور تربیت و گمراه کردهاند خواهم رسید!
#امامخمینی
📚#درسایهآفتاب
محمدحسن رحیمیان
https://eitaa.com/kimiayesaadat1