#داستان_اخلاقی
بابا داشت روزنامه می خوند
بچه گفت: بابا بیا بازی؟
بابا که حوصلهی بازی رو نداشت یکه تکه از روزنامه رو که نقشه جهان روش بود رو کند و تکه تکه کرد و داد به بچه و بهش گفت فرض کن که این پازله و این پازل رو درست کن؟
بچه بعد از چند دقیقه درستش کرد.
بابا با تعجب گفت تو که نقشه جهان رو بلد نیستی؟ چطور درستش کردی؟
بچه گفت آدمای پشت روزنامه رو درست کردم دنیا خودش درست شد.
آدمای دنیا که درست بشن جهان خودش درست میشه.👌
@kimiayesaadat1