eitaa logo
کیمیای سعادت (همسران)
1.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
193 فایل
☘ارتباط با ادمین☘ ↙️ @Kimia_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
قهر بودیم در حال نماز خوندن بود... نمازش که تموم شد هنوز پشت به اون نشسته بودم... کتاب شعرش رو برداشت و با یه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن... ولی من باز باهاش قهر بودم!!!!! کتابو گذاشت کنار... بهم نگاه کرد و گفت: "غزل تمام...نمازش تمام...دنیا مات سکوت بین من و واژه‌ها سکونت کرد!!!! باز هم بهش نگاه نکردم!! این بار پرسید: عاشقمی؟؟؟ سکوت کردم.. "گفت: عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز! بی‌تفاوت بودنت هر لحظه آبم می‌کند" دوباره با لبخند پرسید: عاشقمی مگه نه؟ گفتم: نـهههه!! گفت: "لبت نه گوید و پیداست می‌گوید دلت آری.. که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری.." زدم زیرخنده و روبروش نشستم.. دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه..🌱 بهش نگاه کردم و از ته دل گفتم خداروشکر که هستی:).. به نقل از: |همســرشهــیدعبـاس‌بابایی| https://eitaa.com/kimiayesaadat1