یکی بود یکی نبود...
غیر از خدای مهربووووون،
بندههای مهربونش هم بودن.
همون مامانایی که وقتی رهبرشون فرمان داد کنار مردم لبنان بایستید!! دیگه بی قرار شدن.
بله... داستان از اونجایی شروع میشه که دور هم جمع شده بودیم تا برای همسایگی هامون خواهری کنیم و یکی بشیم.
اما با غصهی عزیزانمون در غزه و لبنان غصه دار بودیم و با دردهاشون درد میکشیدیم😔
دلمون میخواست کاری کنیم، اما نمیدونستیم چطور.
تا اینکه تصمیم گرفتیم دست به دست هم بدیم و آش بپزیم.
آش پشت پای حزب الله، آش بدرقهی موشکها و پهپادها🚀 آش خیرات شهدا و نصرالله...
گفتیم میفروشیم و دریافتیش حتی اگه یک میلیون بشه میدیم به لبنان بلکه تیری بشه در چشم دشمن، عروسکی بشه بغل کودک سه ساله، امیدی بشه در دل یک مادر...
آش پختیم و امیدمون رو دادیم به خدا و امام زمان.
و شاهد بودیم که چه قلبهای بزرگی کنارمون میتپید و خبر نداشتیم.
کاسههای آشی که نور میشدن و میرفتن بالا...
توشههایی که برای آخرت جمع می شدن⚡️✨⚡️
و ۲۸ میلیون تومانی که با عشق تقدیم به برادران و خواهران جبهه مقاومت میشه😍
خدایا... این قلیل رو از ما بپذیر و کمک کن که قدم های بزرگتری برداریم🤲
#امهات_القدس
#مواسات_مادرانه
#شهرک_خرازی