eitaa logo
کیمیای سعادت (همسران)
1.6هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
195 فایل
☘ارتباط با ادمین☘ ↙️ @Kimia_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از کتاب مهاجر سرزمین آفتاب: «مادربزرگم، ماتسو، بوداییِ معتقدی بود که با پدرم، که پسر اولش بود، زندگی می‌کرد؛ پیرزنی هشتادساله که انس زیادی با او داشتم و او هم علاقهٔ بسیار زیادی به من داشت و سعی می‌کرد در هر کاری که رنگ مذهبی و اخلاقی بر اساس تعالیم بودا داشت من را هم شرکت دهد. او، هر روز صبح، پیش از خوردن صبحانه، همراه کتاب بودا وارد اتاقی می‌شد که محل یادبود مردگان بود و شروع می‌کرد به خواندن دعا و به من هم می‌گفت مثل او آداب دعا را به جا بیاورم. خودش زنی راست‌گو و درستکار بود و به من گوشزد می‌کرد: «کونیکو، سعی کن هیچ وقت به هیچ کس دروغ نگویی، زیرا اگر مرتکب دروغ شوی، تو را به جهنم می‌برند و آنجا حیوانات ترسناکی مثل اژدها و مار و عقرب هستند و زبانت را از دهانت بیرون می‌کشند.» تذکرات مادربزرگ در من تأثیر می‌گذاشت و سعی می‌کردم هیچ گاه دروغ نگویم. پدر و مادرم می‌کوشیدند من و سایر اعضای خانواده را با سنت‌های ژاپنی، که رنگ ملی و آیینی داشت، آشنا کنند. من از هر گونه جشنی خوشم می‌آمد و سنت‌های ژاپنی پُر بود از جشن‌های خرد و کلان. در کنار بازی و شیطنت در جشن‌ها، همیشه پرسش‌هایی در ذهنم شکل می‌گرفت. یکی از این جشن‌ها در فصل تابستان، در روز پانزدهم آگوست، برگزار می‌شد. بودایی‌ها اعتقاد داشتند که مردگان در این روز برمی‌گردند. طاقچه‌های خانه را پُر از میوه می‌کردند تا مردگان وقتی برمی‌گردند از میوه‌ها بخورند و به احترام آنان این میوه‌ها تا سه روز روی طاقچه‌ها می‌ماند. از همین رو، جشن سه روز طول می‌کشید. در پایان جشن، همهٔ آن خوراکی‌ها را برمی‌داشتیم و به دریا می‌ریختیم. من جرئت نمی‌کردم از پدر و حتی مادرم بپرسم اگر مردگان برمی‌گردند، چرا خوراکی‌ها را نمی‌خورند؟! دیده بودم که وقتی کسی می‌مرد، جسدش را، طبق آیین تدفین بودایی‌ها، در مکانی که محل سوزاندن مردگان بود می‌سوزاندند و همان‌جا راهب بودایی۳۰ با آن سرِ ازبیخ‌تراشیده و لباسِ گشاد و بلند و یک‌دست نارنجی‌اش می‌آمد و دعا می‌خواند. وقتی جسد به‌طور کامل می‌سوخت، خاکستر آن را در کوزه‌ای می‌ریختند و یک شب در خانهٔ قوم‌وخویش نگه می‌داشتند تا همهٔ بستگان بیایند و ببینند و وداع کنند و روز بعد، کوزه را داخل قبر می‌گذاشتند و اسم او را روی سنگ قبر می‌نوشتند. بعد، صبر می‌کردند تا روز پانزدهم آگوست فرابرسد و میوه و خوراکی‌ها را روی طاقچه بگذارند و چشم‌انتظارِ آمدن مردگان، سه روز جشن بگیرند. با این وصف، من حق داشتم در عوالم کودکی‌ام از خاکستر توی کوزهٔ بالای طاقچه بترسم و برنج و حبوبات و میوه‌های سه روز معطل را با کمک بزرگ‌ترها به دریا بریزم و فقط از بوی خوش عود سوخته در معبد شینتو و شنیدن نغمهٔ سازی که وسط دعا زده می‌شد سرِ شوق بیایم.» https://eitaa.com/kimiayesaadat1
🔹دیدم تو آسایشگاه یه گوشه‌ای نشسته جوراباشو درآورده داره ساق پاهاشو ماساژ میده رفتم جلوتر دیدم چندتا تاول بزرگ کف پاش زده کنارش نشستم گفتم چند روزه اینجایین؟ گفت: با امشب سه شب فردا میخوام برم گفتم: شما پاهاتون تاول زده نمیخواد برین ویلچر بیایین براتون جای ساده‌تری رو تعریف کنم گفت: دو سال بود نیومده بودم تو ولایت خودمون یکی از آشناهامون که زندانی بود ضمانت کردم بره مرخصی چند روز پیش بهم زنگ زدن که فلانی از مرخصی برنگشته، یک هفته مهلت دارید تحویلش بدید اگرنه حکم جلب شما صادر میشه، منم هر چی دنبالش گشتم اثری ازش نبود، دنیا رو سرم خراب شده بود، تو همین احوال یک شب یاد امام رضا افتادم با خودم گفتم میرم مشهد هم خدمت میکنم هم از آقا کمک میخوام بقیش با خدا، اومدم و هیچی هم به آقا نگفتم آخه روم نمیشد بعد از دوسال که نیومده بودم چیزی از مشکلاتم به آقا بگم امروز صبح یک شماره ناشناس بهم زنگ زد دیدم همون بنده خداست که ضمانتش کرده بودم، گفت فلانی من سر مرزم میخواستم از ایران برم ولی چند روزه کارم درست نمیشه، از دیروز یکسره امام رضا تو نظرمه و هی به خودم میگم این نامردیه این کار رو نکن بخاطر امام رضا اینکار رو نکن از خود امام کمک بخواه یک نفر دیگه رو گرفتار نکن، خواستم بهت بگم نگران نباش برمیگردم و خودم رو معرفی میکنم. بعد سرشو بلند کرد و با چشم خیس گفت شما بگو وقتی آقام اینقدر مرده من چجوری غیر از ویلچر برم کار دیگه‌ای بکنم؟ بخدا اگر از پاهام خون هم بیاد باید امشبو ویلچر برونم. ازش پرسیدم شام خوردی؟ گفت: گرفتم بیارم بین راه یک زائری ازم گرفت دیگه حرفی نداشتم. https://eitaa.com/kimiayesaadat1
💢یکی از عوامل افزایش قدرت هر کشوری حضور مردم در انتخابات است. 🔹در هر مشکلی که مردم وارد عمل می‌شوند آن مشکل حل می‌شود به عنوان مثال در مسئله کرونا وقتی مردم ورود پیدا کردند آمار فوتی‌ها از روزی ۷۵۰ نفر به صفر می‌رسد. اگر مردم می‌خواهند مسئله و مشکلاتشان حل شود با حضور و مشارکتشان می‌توانند به حل مسائل کمک کنند مثل نهضت سوادآموزی، جهاد سازندگی، کمیته‌های انقلاب یا رفع مشکل سیل، زلزله، کرونا در همه این‌ها حضور مردم به حل مشکل کمک کرد. این‌ها همه برکات و آثار حضور مردم است که باید در انتخابات هم حضور یابند. ▫️ https://eitaa.com/kimiayesaadat1
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 اگه دوستت بگه من اصلاً نظام رو قبول ندارم! .... چرا باید در انتخابات شرکت کنم؟ چی جواب میدی؟؟ 👈🏻پاسخ استاد 🎙️استاد رحیم‌پور ازغدی https://eitaa.com/kimiayesaadat1
🔷رای دادیم چی‌ شد⁉️ این چند اسلاید رو حتما بخونید👆 https://eitaa.com/kimiayesaadat1