eitaa logo
کیمیای سعادت (همسران)
1.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
3.2هزار ویدیو
195 فایل
☘ارتباط با ادمین☘ ↙️ @Kimia_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت شصت و هشتم مدیر بخش گفت شما متوجه نیستید اینجا بخش زنانه. دکتر را راضی کرد با مادرم بماند، اما کادر بیمارستان اجازه ندادند. تا یازده دوازده شب بالای سرم ایستاد. به زور بیرونش کردند. باز صبح روز سر و کله اش پیدا شد. چند بار بهش گفتم مستحبه روز هفتم موهای سر بچه را بتراشیم. راضی نشد. بهش گفتم چون خودت درد بی مویی کشیدی دلت نمیاد. گفت حیفم میاد. امیرحسین سیزده روزش بود که بردیمش هیأت. تولد حضرت زینب بود و هوا هم سرد و هیأت هم شلوغ. مدام به من می‌گفت بچه رو بمال به در و دیوار هیأت. خودش هم آمد برد سمت آقایان و مالیده بودش به دیوارها. براش دوبار عقیقه کرد. یک بار یک ماه و نیم بعد از تولدش که عقیقه را ولیمه داد، یکی را هم برد حرم حضرت معصومه. برای خواندن اذان و اقامه در گوشش پیش هرکسی که زورمان رسید بردیمش. در یزد رفتیم پیش حاج آقا آیت‌اللهی و حاج آقا مهدوی نژاد. در تهران هم حاج منصور ارضی و حاج آقا قاسمیان و حاج حسین مردانی. با هم رفتیم منزل حاج آقا آیت‌اللهی. حرف‌هایی که رد و بدل شد می‌شنیدم. وقتی اذان و اقامه حاج آقا تموم شد، محمدحسین گفت دو روز دیگه می‌رم مأموریت، برای شهادت منم دعا کنید. دلم هری ریخت. دیدم دستشان را گذاشتند روی سینه محمدحسین و شروع کردند به دعا کردن. بعد که دعا تموم شد گفتند ان‌شاءالله خدا شما رو به موقع ببره. مثل شهید صدوقی و شهید دستغیب... ادامه دارد... ❤️ روایت زندگے شهید محمد حسین محمد خانے🥀 بہ روایت همسر ✍️ و قلم محمد علی جعفری @kimiayesaadat1
4_5823646877924461082.mp3
39.74M
🎧 بشنوید| سخنرانی جنجالی علی‌اکبر رائفی‌‌‌پور در پاسخ به حواشی اخیر پیرامون سلبریتی‌ها 🔸️ از انتقاد به فيلم موهن عنکبوت مقدس تا بحث افشاگری‌ بازیگران زن بابت تجاوز برخی از مردان این صنف ۱۴۰۱/۰۳/۱۲ @kimiayesaadat1
🔸حاج احمد آقا خمینی: هر کس بین اطاعت از مقام معظم رهبری و امام راحل تفاوت قائل باشد، درخط آمریکاست... می‌خواستند مرا در مقابل آیت‌الله خامنه‌ای قرار دهند توی دهانشان زدم... @kimiayesaadat1
10.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مناجات قبل از جلسه مهم مجلس خبرگان با خداوند! نقاشی شنی پرتره‌ آیت الله سید علی خامنه‌ای به مناسبت انتخاب ایشان به رهبری انقلاب اسلامی توسط مجلس خبرگان @kimiayesaadat1
قسمت شصت و نهم داخل ماشین بهش گفتم دیدی حاج آقا هم موافق نبودند الان شهید بشی. سری بالا انداخت و گفت همه این حرفا درست ولی حرف من اینه، لذتی که علی‌اکبر برد حبیب نبرد. روزی که می‌خواست برود مأموریت، امیرحسین ۴۷روزش بود. دل کندن از آن برایش سخت بود. چند قدم می‌رفت، برمی‌گشت دوباره نگاهش می‌کرد و می‌بوسیدش. وقتی می‌رفت مأموریت با عکس‌های امیرحسین اذیتش می‌کردم. لحظه به لحظه عکس تازه می‌فرستادم برایش، می‌خواستم تحریکش کنم زودتر برگردد. حتی صدای گریه و جیغ‌هایش را ضبط می‌کردم و می‌فرستادم، ذوق می کرد. هرچی استیکر بوس داشت می‌فرستاد. دائم می‌پرسید چی بهش می‌دی بخوره. چی‌کار می‌کنه. وقتی گله می‌کردم که اینجا تنهایم بیا، می‌گفت برو خدا رو شکر کن حداقل امیرحسین پیش تو هست. من که هیچ‌کی پیشم نیست. می‌گفت امیر حسین رو ببر تمام هیأت‌هایی که باهم رفتیم. خیلی یادش می‌کردم در آوردن و بردن امیرحسین به هیأت، بخصوص موقع برداشتن ساک وسایلش. هیچ وقت نمی‌گذاشت بردارم، چه یه ساک چه سه تا. به مادرم گفتم ببین چقدر قُده. نمی‌ذاره به هیچ کدومش دست بزنم. امیرحسین که آمد، خیلی از وقتم را پر می‌کرد و گذر ایام خیلی راحت‌تر بود. ادامه دارد... ❤️ روایت زندگے شهید محمد حسین محمد خانے🥀 بہ روایت همسر ✍️ و قلم محمد علی جعفری @kimiayesaadat1
كبوتران حرم دهه كرامت97.pdf
2.73M
🛍 فقط کافیه pdf رایگان کتاب را دانلود کنید به سوالات صفحه آخر کتاب پاسخ بدید👇 لینک شرکت در مسابقه https://survey.porsline.ir/s/yDoLR6f
🛍 فقط کافیه pdf رایگان کتاب را دانلود کنید به سوالات صفحه آخر کتاب پاسخ بدید👇 لینک شرکت در مسابقه https://survey.porsline.ir/s/yDoLR6f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 معجزه نمی‌شود... 💠 آن روزی که ان‌شاءالله تعالی مصلح کل ظهور نماید، گمان نکنید که یک معجزه شود و یک روزه عالم اصلاح شود؛ بلکه با کوشش‌ها و فداکاری‌ها ستمکاران سرکوب و منزوی می‌شوند. و اگر نظر شماها مثل نظر بعض عامی‌های منحرف، آن است که برای ظهور آن بزرگوار باید کوشش در تحقق کفر و ظلم کرد تا عالم را ظلم فرا گیرد و مقدمات ظهور فراهم شود، فإنّا للَّه و إنّا إلیه راجعون. امام خمینی (ره) | وصیتنامه سیاسی-الهی @kimiayesaadat1
قسمت هفتاد البته زیاد با امیرحسین سر و کله می‌زدم، تازه یاد پدرش می‌افتادم و اوضاع برایم سخت تر می‌شد. زمان‌هایی که برای امیرحسین مشکلی پیش می‌آمد، مثلا سرماخوردگی، تب و لرز و مریضی‌های معمولی، حسابی به هم می‌ریختم. هم نگرانی امیرحسین را داشتم و هم نمی‌خواستم بهش اطلاع دهم. چون می‌دانستم ذهنش درگیر و از نظر روحی خسته می‌شود. می‌گذاشتم تا بهتر شود، آن موقع می‌گفتم امیر حسین سرما خورده بود حالا خوب شده. امیرحسین سه ماه و نیم بود که از سوریه برگشت. می‌خواست ببیند امیرحسین اورا می‌شناسد یا نه. دستش را دراز کرد که برود بغلش، خوشحال شده بود که خون خون رو می‌کشه. وقتی دید موهای دور سر بچه دارد می‌ریزد، راضی شد که با ماشین کوتاه کند. خیلی ناز و نوازشش می‌کرد، از بوسیدن گذشته بود، صورتش را لیس می‌زد. می‌گفتم یه وقت نخوریش. همش می‌گفت من و بابام و پسرم خوبیم. بی‌نهایت پدرش را دوست داشت. تا در خانه بود خودش همه کارهای امیرحسین را انجام می‌داد، از پوشک عوض کردن و حمام بردن تا دادن شیر کمکی و گرفتن آروغش. چپ و راست گوشی‌اش را می‌گرفت جلویم که ببین این کلیپ رو. زنی لبنانی بالای سر پسر شهیدش قرص و محکم ایستاده بود و رجز می‌خواند. ادامه دارد... ❤️ روایت زندگے شهید محمد حسین محمد خانے🥀 بہ روایت همسر ✍️ و قلم محمد علی جعفری @kimiayesaadat1
حاج‌مهدی_رسولی_ولی_والا_ولی_والا_ولی_والا_رضا_.mp3
7.44M
🔊 | 📝 ولی والا ولی والا ولی والا رضا... 👤 حاج‌مهدی 🌺 ایام ولادت