#بسیار_زیبا👌
🖊 عالمی مشغول نوشتن با مداد بود.
کودکی پرسید: چه می نویسی؟
عالم لبخندی زد و گفت: مهم تر از نوشته هایم، مدادی است که با آن می نویسم.
می خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی! پسرک تعجب کرد!
چون چیز خاصی در مداد ندید.
عالم گفت پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آن ها را به دست آوری.
👌اول: می توانی کارهای بزرگی کنی، اما فراموش نکن دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند و آن دست خداست!
👌دوم: گاهی باید از مداد تراش استفاده کنی، این باعث رنجش می شود، ولی نوک آن را تیز می کند. پس بدان رنجی که می برى از تو انسان بهتری می سازد!
👌سوم: مداد همیشه اجازه میدهد برای پاک کردن اشتباه از پاك كن استفاده کنی؛ پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست!
👌چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست؛ مهم مغز مداد است که درون چوب است؛ پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون می آید!
👌پنجم: مداد همیشه از خود اثری باقی می گذارد؛ پس بدان هر کاری در زندگی ات مى كنى، ردی از آن به جا مى ماند؛ پس در انتخاب اعمالت دقت کن!
.
☀️امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام فرمودند:
▫️چيزى را كه علم به آن ندارى مگو؛ بلكه همه آنچه را كه مى دانى نيز مگو، زيرا خداوند بر تمام اعضاى تو ، واجباتى قرار داده ،كه روز قيامت از آن ها بازخواست خواهد كرد.
نهج البلاغه ، #حکمت ۳۸۲
✨🌿🌺🌿✨
🌹داستان آموزنده🌹.
وهب بن عمرو، مشهور به بهلول مجنون از خواص شاگردان امام صادق عليه السلام و از فقها و علماى برجسته
و عارف كامل بود، نقل مى كنند هارون الرشيد (پنجمين خليفه عباسى ) مى خواست براى بغداد قاضى القضاة
تعيين كند، با اصحاب خود در مورد شخص شايسته اى كه عهده دار منصب قضاوت گردد مشورت كرد همه گفتند: هيچ
كس مانند بهلول شايستگى اين كار را ندارد.
هارون ، بهلول را طلبيد و به او گفت : اى فقيه هوشمند، مارا در مورد قضاوت يارى كن . بهلول گفت : من
صلاحيت اين كار را ندارم .
هارون گفت : تمام مردم بغداد تو را براى اين كار شايسته مى دانند.
بهلول گفت : عجبا! من به خودم از آنها آگاهترم . وانگهى من يا راست مى گويم كه صلاحيت ندارم يا دروغ مى
گويم ، از اين دو حال خارج نيست . اگر راست مى گويم پس صلاحيت ندارم ، و اگر دروغ مى گويم آدم دروغگو
صلاحيت مقام قضاوت را نخواهد داشت !!.
گفتند: تو را آزاد نمى كنيم تا اينكه اين مقام را قبول كنى .
بهلول گفت : اكنون كه ناگزير هستم يك شب به من مهلت بدهيد در اين باره بينديشم . به او مهلت دادند.
بهلول از آنجا بيرون آمد و آن شب را به سر برد. فرداى آن شب چوبى بلند به دست گرفت و خود را به ديوانگى
زد و وارد بازار شد. مردم ديدند بهلول لباس و عبا و عمامه اش كج و معوج شده و چوبى به دست گرفته و سوار
آن شده و فرياد مى زند: از جلو من رد شويد اسبم شما را لگد نزند...
مردم گفتند: حضرت بهلول ديوانه شده است !.
اين خبر به هارون رسيد، هارون گفت : ما جَنّ و لكن فَرّ بدينه منّا
*((*او ديوانه نشده بلكه به اين وسيله به خاطر دينش از ما فرار كرد.*))*
بهلول تا آخر عمر به همين وضع بسر برد تا مبادا طاغوت هاى عباسى او را به استخدام خود در آورند. او مى
دانست كه قبول چنان رياستى زمينه جنايت ها و گناهان است براى نجات از آن ، خود را به ديوانگى زد. 🌹
✨خوشا آن روز بر صحنش بشینیم
✨ضریح و گنبد زردش ببینیم
✨خوشا آن روز با یک یا حسینجان
✨میان کربلا آرام بمیریم
✋💛اَلسَّلامُ عَلَیک يا اَباعَبْدِالله
https://eitaa.com/kobradsg
#سلام_امام_زمانم ♥️
اى آنكه در نگاهت حجمى زنور دارى
كى از مسیر كوچه قصد عبور دارى؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابى
اى آنكه در حجابت دریاى نور دارى
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#التماسدعایفرج 🤲
سلام صبحتون مهدوی پسند دوستان
سلام اے ڪعبہ ے دل،بیقرارَم
بہ سر سوداے احرام تو دارم
سلام از دور بر شاهِ شهیدان
بہ آیاٺِ عظیم حےِّ سبحان
سلام بر آیہ آیہ عشق و احساس
سلامُ الله،بر ارباب و عباس
سلام ارباب خوبم✋🌸
#سلام_حضرٺ_اربابم🤚
عشق است
اینکه یک نفر آغاز می کند
هر روز صبح را
به هوای سلام تــ♥️ــو
#صبحتون_کربلاییــــــــــــــــ✨