#مدح_حضرت_زینب_س
#مرحوم_حسان (حبیب چایچیان)
عقیلهالعرب
کِی فَلَک را همچو زینب یک فروزان اختر است
او که بر تاجِ ولایت دُرِّ والا گوهر است
کِی فلک دارد نشان از یک چنین نام و نشان
او که از صُلبِ علیّ و دخترِ پیغمبر است
در بلاغت چون علی و، در صبوری چون حسن
در شهامت چون حسین و، در حیا چون مادر است
میزند داغِ حقارت بر دلِ ابنِ زیاد
گر چه در ظاهر اسیر و بیکس و بییاور است
میدهد دادِ سخن در مجلسِ عامِ یزید
گوئیا شاهِ سخنور، مرتضای حیدر است
از کمالِ علم و تقوی'، شد عقیله نام او
همچو زهرا از همه زنهای عالَم برتر است
جای دارد افتخار مردمِ ایران (حسان)
چون بنامِ شیعیان تنها همین یک کشور است.
التماس دعای فرج
#مدح_حضرت_زینب_س
#مرحوم_حسان (حبیب چایچیان)
عقیلهالعرب
کِی فَلَک را همچو زینب یک فروزان اختر است
او که بر تاجِ ولایت دُرِّ والا گوهر است
کِی فلک دارد نشان از یک چنین نام و نشان
او که از صُلبِ علیّ و دخترِ پیغمبر است
در بلاغت چون علی و، در صبوری چون حسن
در شهامت چون حسین و، در حیا چون مادر است
میزند داغِ حقارت بر دلِ ابنِ زیاد
گر چه در ظاهر اسیر و بیکس و بییاور است
میدهد دادِ سخن در مجلسِ عامِ یزید
گوئیا شاهِ سخنور، مرتضای حیدر است
از کمالِ علم و تقوی'، شد عقیله نام او
همچو زهرا از همه زنهای عالَم برتر است
جای دارد افتخار مردمِ ایران (حسان)
چون بنامِ شیعیان تنها همین یک کشور است.
https://eitaa.com/kobradsg
#مدح_حضرت_زینب_س
#مرحوم_حسان (مرحوم حبیب چایچیان)
ماه سرگردان شام
کیست زینب، واله و شیدای حق
همچو مادر عصمتِ کبرای حق
کیست زینب، بنتِ زهرای بتول
دختِ حیدر، پارهی قلبِ رسول
کیست زینب، زادهی بیتُالحرام
حورِ زمزم، دخترِ رکن و مقام
کیست زینب، مظهرِ صبرِ خدا
بر زمین و آسمان فرمانروا
تاجِ فخرِ دانش و عقل و ادب
زان (عقیله) داده شد او را لقب
در بیانِ علم و حکمت بینظیر
مثل او دیگر نبیندِ چرخ پیر
بر سریرِ عصمت و عزّ و شرف
تکیه دارد زادهی شاه نجف
قلبِ انسان است او را عاصمه
رکنِ ایمان است دختِ فاطمه
در حضورش حضرتِ روحُالامین
از تواضع چهره ساید بر زمین
من کجا و مدحِ خورشیدِ کمال
سوزد اینجا شهپرِ فکر و خیال
زینب است این، دخترِ شیرِ خداست
قهرمانِ داستانِ کربلاست
یادبودِ غم شد از او دلنشین
شد از او کانونِ دلها آتشین
گرمی از او، دیگران پروانگان
شد از او مِهرِ حسینی جاودان
زینب است این، یارِ دیرینِ حسین
زینب است این، جانِ شیرین حسین
در ازل همرازِ ثارَالله شد
گِرد خورشیدِ ولایت، ماه شد
چونکه خود از سرنوشت آگاه بود
شاه را در هر قدم همراه بود
دخترانِ شاهِ دین را پاسبان
غنچههای آتشین را سایبان
شهریارِ عشق را چون گشت یار
یارِ او شد ذاتِ پاکِ کردگار
زینب است این، چون علی شیرینکلام
زینب است این، ماهِ سرگردانِ شام
شد اسیر و، پیک آزادی هم اوست
شد غمین و، غمزُدای عالَم اوست
گرچه در ظاهر پریشان گشته است
چرخ در فرمانِ این سرگشته است
از غمش در آسمانها گفتگوست
خاکیان را نامِ زینب آبروست
دادخواهِ خون مظلومان شده
از بیانش ظلم بیبنیان شده
تا (حسانا) عالَمِ هستی بپاست
نطقِ زینب منعکس در گوشهاست.
https://eitaa.com/kobradsg