#جمعه_های_دلتنگی
تنها شدی ای آقای غریب 🥺💔
#اللهمعجللولیکالفرج💚
این جمعه هم گذشت و نیامدی😔
در مسجد و در کعبه به دنبال خداییم
از حس خدا در دلمان دور و جداییم
هم مسجدو هم کعبه وهم قبله بهانه است
دقت بکنی نور خدا داخل خانه است
در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
اول تو ببین قلب کسی را نشکستی؟
اینگونه چرا در پی اثبات خداییم؟
همسایه ی ما گشنه و ما سیر بخوابیم
برخیز و کمی کعبه ی آمال خودت باش
چنگی به نقابت بزن و مال خودت باش
تصویر خدا پشت همین کهنه نقاب است
تصویرخداواضح وچشمان توخواب است
شاید که بتی در وسط ذهن من و توست
باید بت خود ، با نم باران خدا شست
گویی که خدا در بدن و در تنمان هست
نزدیکتر از خون و رگ گردنمان هست
ولله خدا قدرت پرواز پرنده ست
یا غرش بی وقفه ی یک شیر درنده ست
باید که خدا را به دل کوه ببینیم
در جسم وتن و در نفس و روح ببینیم
در ذهن خود اینگونه نگوییم خدا کیست
خورشید مگر باعث اثبات خدا نیست؟
باید که در آیینه کمی هم به خود آییم
ما جلوه ای از خلقت زیبای خداییم
هر کس که دلش آینه شد فاقد لکه
در قلب خودش کرده بنا کعبه و مکه
گر خوب شناسی تو اگر خالق خود را
سالم برسانی به هدف قایق خود را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂🍁شروع اول هفته را پر برکت کنیم
به ذکر شریف صلوات بر حضرت
محمد صلی الله علیه و آله و سلم
و خاندان پاک و مطهرش🍁🍂
(🍁)اَللّٰهُـمَّ
✨(🍂)صَـلِّ
✨✨(🍁)عَـلىٰ
✨✨✨(🍂)مُحَمَّـدٍ
✨✨✨✨(🍁)وَ آلِ
✨✨✨✨✨(🍂) مُحَمَّـدٍ
✨✨✨✨(🍁)وَ عَـجِّلْ
✨✨✨(🍂)فَرَجَهُـمْ
✨✨(🍁)وَ اَهْـلِکْ
✨(🍂)اَعْدَائَهُـمْ
(🍁)اَجْمَعِیـن
خــُــدایا!!!!!❣
ڪمڪم ڪن
قلم ڪه دردست میگیرم
به یاد" تـــو "باشم۰
وانچه می نگارم
موردرضاے" تــــو "باشد۰✿
خـــُـــدایا!!!!!❣
برصفحه ے تاریڪ دِلــَم
💮باقلم الهی ات نقشی بزن ڪه تازنده ام
به مفید بودن درهستی بی پایانت به خودببالم۰
خــُــــدایا!!!!!❣
دراین ماه از" مهـــر "بی ڪران خویش
بازهم به مــَــن ببخش۰
واین آغاز دوباره رابرایم.....
آغازی مبارڪ رقم بزن♡
خــُـــدایا!!!!!❣
یاریم ڪن....
نگاهم دراین" فضاے مجازے "
جزبراے تــــو نبیند
وانگشتانم.....
جزبراے تــــو ڪلیدی رانفشارد...
12.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای دلیل خلقت ما همه
مهر مادریت توی قلبمه
گردنم تو خیلی حق داری... ای
مادرم فاطمه 🖤
ویژه شهادت مادرمون حضرت زهرا سلام الله علیها 🖤
#شهادت_حضرت_زهرا_(س)
یه روز گلِ پیامبر
نشسته بود تو خانه
که دشمنانِ اسلام
یه لشکرِ بیگانه
به سمتِ خانهٔ او
شدند هَمی روانه
تو دستشون فقط بود
شمشیر و تازیانه
زهرا شنید صدایی
صدای دربِ خانه
لرزید دلِ غریبش
یه ترسِ مادرانه
اومد به پشتِ در او
با حالی عاجزانه
یکی از اون آدما
با خشم و وحشیانه
در را شکست و سوزاند
آتش گرفت زبانه
لگد به در چو کوبید
میخی زِ در کمانه
کرد و به پهلویش خورد
شد دردی مادرانه
محسن به آسمانها
شد سوی حق روانه
آن شب کنارِ مولا
بِنشست و خالصانه
وصیتش رو فرمود
به مولا محرمانه
امشب دعا کُنم من
درد و دلی شبانه
پیش خدای خوبم
از جورِ این زمانه
موهای زینبم را
زدم به شوقی شانه
حسینم و حسن را
بوسیدم عاشقانه
گفتم مرا علی جان
غُسلم نِما شبانه
مرا به خاک بسپار
عشقم تو مخفیانه
از جایگاهِ قبرم
نَدی به کس نشانه
با هر سوالِ دشمن
بیار تو صد بهانه
برای عاشقانم
بخوان تو این ترانه
که یادگارِ زهراست
این چادرِ زنانه
برای هر که در او
زده حیا جوانه
و اینکه با این حجاب
همیشه در امانه
شاعر : علیرضا قاسمی
#حجاب
#فاطمیه