#رمان
#از_سیم_خاردار_نفست_عبور_کن
#قسمت_اول
جلو در دانشگاه با دوستهایم در حال حرف زدن بودیم که یاد جزوه ام افتادم، رو به سارا گفتم:
– پس این جزوه ام چی شد؟
سارا هینی کشیدو گفت:
– دست راحیله، صبر کن الان می گم بیاره.
گوشی را از جیبش در آوردو از ما فاصله گرفت، بعد از چند دقیقه امد.
– الان میاره.
نگاه دلخوری به او انداختم.
–ببخشید که جزوتو بی اجازه دادم به یکی دیگه، اونوقت راحیل کیه؟
–راحیل یکی دیگه نیست،خیلی منظمه،راستش نمیشد که بهش ندم،گفت یه روزه میده، خیالت راحت حرفش حرفه،آرش باور کن جوری شد که نشد بگم جزوه مال توئه، الانم امد به روش نیاریا.
پوفی کردم و گفتم:
– حالا الان کجاست؟ من می خوام برم. نگاهی به در دانشگاه انداخت.
–تودانشگاهه، عه، امدش.
مسیر نگاهش را دنبال کردم، یک دختر چادری که خیلی باوقارو متین به نظر می رسید، نزدیک میشد، اونقد چهره ی جذابی داشت که نتوانستم نگاهم را صورتش بردارم، ابروانی مشگی با چشمهایی به رنگ شب، پوست صورتش رنگ گندم بود،بینی کشیده که به نظر عمل کرده بود ولی وقتی نزدیک امددیدم این طور نیست. با یک روسری سرمه ایی زیبا، صورتش رو قاب گرفته بود، برعکس دخترهای دیگه که در دانشگاه مغنعه می پوشند،او روسری سرش بودومدل خاصی آن را بسته بود، مدل بستنش را خیلی خوشم امد.
نوع چادرش خاص بود. با لبخندی که به سارا می زد با اشاره سر سارا را صدا کرد، تا جزوه را به دستش دهد.سارا به طرفش رفت و باهم دست دادند وخوش وبش کردند، سرش را به طرف کیفش برد که جزوه راازداخل کیف برون بکشد.
همون لحظه فکر شیطنت باری به سراغم امد.
نمی دانم چرا، ولی می خواستم متوجه بشودکه جزوه مال من است. شاید می خواستم من را ببیندو توجه اش را به طرف خودم جلب کنم. جلو رفتم و سلام کردم، سرش رابالا آوردو ونگاه گذرایی به من انداخت و زیرلبی جوابم راداد، لبخند از روی لبهایش جمع شد، قیافه ی جدی تری به خودش گرفت وجزوه را مقابل سارا گرفت و تشکر کرد.
همانطور که محو صدای آرام و قشنگش شده بودم، قبل از سارا جزوه را گرفتم و گفتم:
–خواهش می کنم، بعد خنده ایی کردم و گفتم:
– جزوه ام شده مارکوپولو، بالاخره به دستم رسید.
با چشمهای گرد شده، سارا را نگاه کردوگفت:
–منظورت از دوستت ایشون بودند؟
سارا با دست پاچگی گفت:
–حالا چه فرقی داره، با دلخوری به سارا گفت:
–کاش می گفتی، بعدهم برگشت به طرفم وبا حالتی شرمنده گفت:
–حلال کنید من نمی دونستم...نذاشتم حرفش راادامه دهد، فوری گفتم:
–اشکالی نداره، اصلا مهم نیست.
سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت، کمی بیشتر به طرف سارا متمایل شدو باهاش دست دادو گفت:
–کلاس آخررو نمیای؟
سارا گفت:
– نه، با بچه ها می خواهیم بریم بیرون.
نگاهی به من و بقیه ی بچه ها انداخت وهمانطور که دستش را از دست سارا بیرون می کشید گفت:
–پس من میرم کلاس.
سرش را به طرف من برگرداند و بدون این که نگاهم کند گفت:
–ممنون بابت جزوه.
فوری خداحافظی کردو رفت.
بعد از رفتنش به سارا گفتم:
–چرا نگفتی اونم با شما بیاد؟
سارا پوزخندی زدو گفت:
–اون این جور جمع هارو نمی پسنده.
اخم کردم.
– کدوم جور؟
-مختلط...
-یعنی چی؟
-یعنی اون پسر جماعت را حساب نمی کنه، چه برسه باهاشون بیرون بره.
–سارا!این دختره تو کلاس ماست؟
–آره.
با تعجب گفتم:
– چرا من تا حالا متوجه اش نشدم؟ سارا همانطور که نگاهم می کرد گفت:
–کلا راحیل با کسی کاری نداره،آرومه و سرش تو کار خودشه.
سارا پیش بقیه رفت که گرم حرف زدن بودندو گفت:
–بچه ها بریم دیگه.
نمی دانم چرا این دختر، چی بود اسمش، راحیل،
توجهم را جلب کرد.
چقدر جذبه داشت، فکر کنم کمی از خود شیفته هم بود، حتی در چشم هایم نگاه هم نکرد.صدای سارا در سرم اکو می شد،"او پسر جماعت را حساب نمی کند."
دلم خواست رفتارش با من متفاوت باشد تابقیه بخصوص سارا شوکه بشوند...منی که همه ی دخترها دوست دارند هم کلامم شوند و تحویلم می گیرند،او حتی افتخار ندادکه نگاهم کند...
سارا با تکون دادن دستش مقابل چشم هایم، گفت:
– کجایی آرش؟ تو نمیای؟
– گفتم که نه، کار دارم باید برم.
-باشه پس خداحافظ ما رفتیم.
از بقیه ی بچه ها هم خداحافظی کردم و به طرف خانه راه افتادم...
🍁به_قلم_لیلا_فتحی_پور🍁
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره استاد رحیم پور ازغدی از نفوذی های سردار سلیمانی!
@kodak_novjavan1399
🔹یک ایران خون خواه تو خواهد بود...
#هنیه
@kodak_novjavan1399
خون حاج قاسم در عراق ریخته شد
خون اسماعیل هنیه در ایران
و خون شهدایی دیگر در جایی غیر از وطنشون
دشمن اگر عقلی داشت باید از این خونهای شریکی میترسید
این همه سال و قرن تلاش کردن اسلام رو حذف کنن حالا این خونها داره آدمهای پخش و پراکنده و دین از یادرفته رو به سمت "امت" واحده شدن حرکت میده
خون به ناحق ریخته شده زندهترین عنصر حیاته و در این عالم انقدر میمونه تا يقه قاتل رو بگیره
✍محمد سلیمی
#شهادت
#شهید_حماس
@kodak_novjavan1399
کاخی که #اسماعیل_هنیه و فرزندانش در آن زندگی کردن و در آخر کوچک و بزرگ به شهادت رسیدن ....
#شھادت
#اسماعیل_هنیه
@kodak_novjavan1399
اسماعیل هنیه شهید است؟.mp3
5.88M
⭕️ شبهه ویژه بچه هیئتی ها آماده شد!
❓میگه چرا به اسماعیل هنیه میگین شهید؟! اونا که فلسطینی هستن و بعضیاشون سنی هستن و اعتقادی به امامت امیرالمومنین ع ندارن! پس چرا به اینا میگین شهید!!!
✅ فرق است بین سنی و وهابیت
این صوت رو شیعه و سنی گوش بدن
#سیدکاظم_روحبخش
#خونخواهی_هنیه_عزیز
#محرم 🏴
@kodak_novjavan1399
✅محمود مرداوی رهبر حماس:
حال محمد الضیف خوب است و ادعاهای صهیونیستها در مورد ترور خود را می شنود😎
#محمد_ضیف😁✋🏻
@kodak_novjavan1399
📸 گالانت تصویری از خود منتشر کرد که در حال خط زدن بر روی عکس محمد ضیف است.
✍🏻حالا حالاها باید برای خودت نقاشی بکشی تا دستت روون بشه😏🔥
#موش_کثیف
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجری دویچهوله:مردم در اسرائیل چقدر نگران انتقام هستند؟
تحلیلگر اسرائیلی شبکه دویچهوله:کل اسرائیل در ترس و وحشت فرو رفته است.
این تازه اولشه...
دنبال سوراخ موش باشین کثافتا
@kodak_novjavan1399
#اربآبمحسیݧجآنــم♥️🍂
بہخـود مےبالـم ازعشقـت ولے همـواره میپرسـم
چہ در ما یـافتے آقـا
ڪہ مـا را عاشقـت ڪردے..؟!🌿
صلی الله علیڪ یا ایاعبدالله
#شب_زیارتی_ارباب
#اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج🤲🌤
#اربــاب_دلـم•🕯🥀
#شبجمعستسلامبدیمبهاربابمون🖐🏻🕊
✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨
🥀اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🍂وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🥀وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🍂وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#شب_جمعه🕯🍂'
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤍🍃'
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شب زیارتی امام حسين عليه السلام
🍃دور سرت بگردم
🍃خیلی وقته تو حرم سینهزنی نکردم
مداح #مجتبی_رمضانی
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@kodak_novjavan1399
🔹توییت جالب کاربر فلسطینی :
صدها هزار ایرانی شیعه ، بدن یک عرب سنی را در قلب ایران تشییع کردند و مرشد بزرگ ایران بر آن نماز خواند .
اینان قدر این مرد و وزن و جایگاهش را بهتر می دانستند تا برخی از اعرابی که همراه با صهیونیستها در مرگش خوشحالی نمودند .
#وحدت
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارتباط المپیک با ترور #اسماعیل_هنیه
ــــــــــــــــــــــــ
این موضوع را یا حجت الاسلام راجی بررسی کنید.
#فصل_مقاومت
@kodak_novjavan1399
enc_17116355976555267319056.mp3
2.98M
کاش این بغضِ گلو امون بده
یا گریه بهم راه نشون بده 🥲🕊
#مهدی_رسولی | #اسماعیل_هنیه
@kodak_novjavan1399
💠شهيد هنيه با اصرار به زیارت مزار شهید سلیمانی در کرمان رفت و این نامه را به خط خود نوشت و بر مزار گذاشت.
حان اللقاء "
وقت دیدار رسیده
@kodak_novjavan1399
آقا بیا تمام شهیدان به صف شدند❤️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امام_زمان #شهید_اسماعیل_هنیه
@kodak_novjavan1399
✍🏻غمگینم برا شخصیتی که تمام عمر خودش را برا آزادی #فلسطین گذاشت و اما آرزو ب دل ماند که در آن کشو ب خاک سپرده بشود.
🔶پیکر شهید هنیه وارد قطر شد.
#اسماعیل_هنیه
@kodak_novjavan1399
♦️سلام امام زمانم
🔹یا مهدی(عج)
بر گِل نشسته ایم بدون حضورتان
ای ناخدای کِشتی طوفان زده بیا...
🔹اللهم عجل لولیک الفرج
در این صبح زیبا🕊🌹
از خداوند میخواهم🕊🌹
آنچه را شایسته هستید بدهد🕊🌹
نه آنچه را که🕊🌹
آرزویتان هست !!🕊🌹
🌺سلام صبـحتـون بخیر 🌺
@kodak_novjavan1399
CQACAgQAAx0CVc35HwABARNsZpv0bC7ITDfunMIuivAP296LLscAAokVAALbCdhQcPVex0fTwms1BA.mp3
9.13M
🎶 #واحدبسیاردلنشین
🎧 با تو رو به راهم ، شدی سر پناهم
🎤 کربلایی جواد مقدم
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#آجرک_الله_یاصاحـب_الـزمـان
#اللھمعــــجلݪوݪیــــڪاݪفــــࢪج
🔻@kodak_novjavan1399