eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
8.2هزار ویدیو
247 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 💢مختصری از زندگینامه امام جواد علیه السلام ✍امام نهم علیه السّلام در سال 195 هـ. ق در مدینه به دنیا آمدند ؛ نام شریفشان محمّد مشهور به "ابو جعفر" و القاب معروف ایشان " تقی" و "جواد" است . پدرشان حضرت رضا علیه السّلام مادرشان سبیکه ( خیزران ، ریحانه ) نام دارد . چون حضرت امام رضا علیه السّلام شهید شدند ، امام محمّد تقی علیه السّلام هفت سال و چند ماه داشتند که به "امامت" رسیدند . با آنکه خردسال بوده ، چون از طرف خداوند به امامت برگزیده شدند صغر سن در امامت ایشان مدخلیّت ندارد ، زیرا کوچک و بزرگ در مکتب پروردگار یکسان هستند . امام جواد علیه السّلام از همان سنین کودکی نمونه وقار و صاحب عزّت و اقتدار بوده و هیچ وقت کارهای کودکانه و عبث نمی کردند . در ترویج دین و حفظ شعائر اسلام همان وظیفه ای را داشتند که دیگر ائمّه معصومین علیهم السّلام داشتند و از نظر امامت و ولایت با آنها در یک صف قرار گرفته و مسئولیّت حراست از دین اسلام و تبلیغ احکام و تشریح مسائل اسلامی و تعلیم و تربیت دینی را عهده دار بودند . 💥مأمون چون فضایل امام نهم را شنید و به شخصیّت و عظمت آن امام جوان پی برد ، شوق زیارت او را یافت ، ضمن اینکه می خواست سادات علوی در حیطه قدرت او باشند . پس دستور داد حضرت جواد علیه السّلام را به خراسان دعوت کردند و چون دید این جوان هاشمی با همه خردسالی در علوم و فنون و حکمت و ادب و کمال عقل مثل بزرگان و مشایخ علماست ، به او زیاد احترام می کرد و دختر خود اُمّ الفضل را به تزویج او در آورد و وی را با احترام خاصّی به مدینه فرستاد . عبّاسیان که از علاقه زیاد مأمون به امام جواد علیه السّلام و تزویج دخترش و شخصیّت والای این جوان بیمناک بودند و از برگشتن خلافت به علویان بعد از مأمون احساس خطر می کردند ، به دسیسه و توطئه چینی دست زده و آن قدر سعایت کردند تا سرانجام اُمّ الفضل همسر امام را تحت تأثیر قرار دادند و او امام جواد علیه السّلام را مسموم ساخت .مدّت عمر امام جواد علیه السّلام بیست و پنج سال و مدّت امامتش هفده سال بود و سرانجام در سال 220 هـ. ق به شهادت رسیدند . 📚 کتاب حدیث اهل بیت (ع) ص۳۱۰ ✨شهادت امام‌ جواد (ع) تسلیت✨ @kodak_novjavan1399
دویدم و دویدم سر چهارراه رسیدم رفتم سمت خیابون سه تا چراغ و دیدم خواستم که ردبشم من آقا پلیس ودیدم زودی به من گفت بایست از جا یهو پریدم کجا میری کوچولو باید که با آرامش نگاه کنی به چراغ داره از تو یه خواهش هرکدوم ازاین رنگا برات دارن نشونی تاکه خطر رفع بشه باید اینجا بمونی چراغ راهنمایی تاکه میشه رنگش زرد باید کنی احتیاط بهتره که نشی رد چراغ راهنمایی وقتی که میشه قرمز خیلی خطرناک میشه نباید رد شی هرگز رنگ چراغ که سبزه یعنی میتونی رد شی باید عزیز دلم رنگارو تو بلد شی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🍑🍃هلوی خوشمزه🍃🍑 در باغچه ی کوچک و قشنگی، روی یک درخت چنار بلند، گنجشک های زیادی لانه داشتند. هر روز صبح وقتی خورشید خانم سرحال و شاداب به آسمان برمی گشت و همه جارا روشن می کرد، گنجشکها با سروصدا از لانه هایشان بیرون می آمدند و برای پیدا کردن غذا به هر طرف می رفتند، و بقیه ی روز را هم به بازی و پرواز و حرف زدن با همدیگر می گذراندند. یکی از روزهای قشنگ بهار، وقتی گنجشکی که از همه ی گنجشکها کوچکتر بود، از لانه اش بیرون آمد و پر زد و روی زمین نشست تا برای خودش دانه ای پیدا کند، لابه لای علف های بلند، چشمش به هلویی خوش رنگ و آبداری افتاد ، توی باغچه ی آنها هیچ درخت هلویی نبود و گنجشک کوچولو نمی دانست آن هلو از کجا آمده است. اما خیلی دلش می خواست مزه ی هلو را بچشد، چون هیچ وقت هلو نخورده بود و فقط از دوستانش شنیده بود که چه میوه ی خوشمزه ای است. سپس با خوشحالی جلو رفت و نوک کوچکش را باز کرد ، اما ناگهان فکری به نظرش رسید، با خودش گفت :” درست نیست که من به تنهایی هلو را بخورم، باید به دوستانم هم خبر بدهم تا همه باهم این هلوی خوشمزه را بخوریم .” بعد، با خوشحالی پرواز کرد و روی شاخه ی درخت چنار نشست و با صدای بلند گفت :” همه گوش کنید! من یک هلوی آبدار و خوشمزه پیدا کردم. بیایید باهم آن را بخوریم .” طولی نکشید که همه ی گنجشکها پیش گنجشک کوچولو آمدند و با عجله پرسیدند که هلو را از کجا پیدا کرده است . گنجشک کوچولو پر زد و جلو رفت و علفها را کنار زد و گفت :” اینجاست . نمی دانم چطور اینجا افتاده،نگاهش کنید چه قدر قشنگ است .باید خیلی هم خوشمزه باشد .” اما گنجشک ها ، بدون اینکه به حرفهای گنجشک کوچولو گوش بدهند همه باهم به طرف هلو پریدند و جایی برای گنجشک کوچولو باقی نگذاشتند. طولی نکشید که یکی یکی پرواز کردند و رفتند و گنجشک کوچولو باقی ماند با یک هسته ی هلو ،گنجشکهای دیگر ،تمام قسمت های هلو را خورده بودند و فقط هسته ی آن مانده بود که گنجشک کوچولو نمی توانست آن را بخورد ، چون خیلی محکم بود. گنجشک کوچولو با دیدن هسته ی هلو ،شروع به گریه کرد و با ناراحتی گفت :” من همه ی شما را خبر کردم و خودم تنهایی هلو را نخوردم، ولی هیچ کدام از شما به فکر من نبودید.” در همین موقع،درخت چنار پیر که از اول همه ی ماجرا را دیده بود با مهربانی گفت :” گریه نکن گنجشک کوچولو درست است که آنها کار خوبی نکرده اند. ولی دلیلش این بود که ما در این باغچه درخت هلو نداریم . اگر داشتیم هیچ کدام از آنها ، با دیدن یک هلوی خوشرنگ ، دوستانش را از یاد نمی برد. حالا که تو آن قدر مهربان و خوبی و به فکر همه هستی، می توانی باعث شوی ماهم درخت هلویی داشته باشیم .” گنجشک کوچولو ، با پرهای نرمش ، اشکهایش را پاک کرد و با تعجب گفت :” من ؟ ولی من چطوری می توانم کمک کنم ؟” درخت چنار گفت :” من راهش را به تو یاد می دهم . تو می توانی این هسته ی هلو را بکاری و هر روز به آن آب بدهی ، این طوری به زودی ما هم یک درخت هلوی قشنگ در این باغچه خواهیم داشت با یک عالمه هلوهای خوشمزه و آبدار .” گنجشک کوچولو با خوشحالی قبول کرد و همه ی کارهایی را که درخت چنار گفته بود انجام داد . حالا توی باغچه ی قشنگ آنها ، درخت هلوی بزرگی وجود دارد و هر سال هلوهای زیادی می دهد. آن قدر زیاد که به هر کدام از گنجشکها ، یک هلو می رسد و همه ی آنها می توانند هلوی خوشمزه و آبدار بخورند و همیشه از گنجشک کوچولو و درخت چنار ممنون باشند ، چون یک دانه ی هلو به زودی تمام می شود اما درخت هلو ، همیشه برجا می ماند. 🍑 @kodak_novjavan1399 🍃🍑 🍑🍃🍑 🌼🍃🌸🌼🍃🌸
: کلاه فروش و میمونها :پی دی اف(کیفیت بالا) (کتاب قصه تصویری) 👇 🌼🍃🌸🌼🍃🌸 @kodak_novjavan1399
🍃🌸 پیامبر اکرم (ص) می فرماید: در میان فرزندان خود عدالت را مراعات کنید. همان گونه که دوست دارید در نیکی و لطف به شما، به عدالت رفتار کنند. @kodak_novjavan1399
🐾🐬🐠🐾🐬🐠🐾🐬🐠🐾🐬 تبت یدا ابی لهب جهنمیست ابی لهب دشمن پیغمبر ماست بد جنس و پست و بی حیاست لنگه ی او همسرشه اون زنی که بار می کشه خار بیابون بار اوست آزار خوبا کار اوست طنابی داره از مسد سینه ی او پر از حسد. @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام! من یک جوجه تیغی یا خارپشت هستم🦔 همان طور که می بینید یک عالمه خار تیز پشتم دارم😊 ✅حس بویایی و شنوایی من بسیار قوی هست. بچه ها من دشمنان زیادی دارم، مثل : جغد، راسو، روباه، گورکن اما وقتی خطری حس کنم خودم را جمع می کنم آن وقت می شوم یک توپ تیغی😁 ❌راستی خیلی ها فکر می کنند من موقع احساس خطر تیغ هایم را پرتاب می کنم اما این تصور اشتباه است. 🦔جوجه تیغی ها حیوانات همه چیز خوار هستند یعنی ما همه چیز می‌خوریم و از همه مهمتر این است که ما برای کنترل آفات مزارع خیلی مفید هستیم. 🌼🍃🌸🌼🍃🌸 @kodak_novjavan1399
🐾🐬🐠🐾🐬🐠🐾🐬🐠🐾🐬 چه سوره ای بچه ها لنگه نداره هیچ جا ماعون اسم یه ظرفه که توش هزار تا حرفه کسی که دین نداره تو خوبی کم میاره سر سفره که چیده یتیمو راه نمیده نماز اگه میخونه میخواد کسی ببینه وای وای وای به حالش چون میگه بی خیالش @kodak_novjavan1399
🌺 زیبای من بچه شیعه هستم من بچه شیعه هستم خدا را می پرستم خدای پاک و دانا مهربان و توانا پیامبرم محمد که با او قرآن امد دین را به ما رسانده او ما را شیعه خوانده دخترا و زهرا بود فاطمه کبری بود فدای دین شد جانش لعنت به دشمنانش در روز عید غدیر بر ما علی شد امیر امیر مومنین است امام اولین است امام دوم ما بخشنده بود و تنها نام ایشان حسن بود صبور و خوش سخن بود حسین که شاه دین است امام سومین است شهید کربلا شد تربت او شفا شد وقتی که آب می خورم بر او سلام می کنم چهارم امام سجاد به ما دعاها یاد داد هریک از ان دعا ها پر معنا است و زیبا پنجم امام باقر که علم از او شد ظاهر شاگردها تربیت کرد اسلام را تقویت کرد ششم امام جعفر برای شیعه رهبر صادق و راستگو بود خدا هم یار او بود هفتم امام کاظم صبور بود و عالم اگر چه در زندان بود معلم جهان بود امام هشتم ما امام رضای والا امید شیعیان است چقدر مهربان است نهم امام جواد رحمت حق بر او باد کریم و بخشنده بود ماه درخشنده بود دهم امام نقی پاک دل و متقی هادی راه دین بود یاور مومنین بود یازدهم عسکری از همه عیبها بری در خانه بود زندانی شهید شد در جوانی یازده امام معصوم شهید شدند چه مظلوم ولی به امر خدا امام آخر ما از چشم مردم بد غایب شد و نیامد هزار و چندین ساله شیعه در انتظاره بالاخره یه روزی می شه وقت پیروزی مهدی ظهور می کنه دشمن رو دور می کنه جهان می شه پر از گل نرگس و یاس و سنبل ما بچه های شیعه دعا کنیم همیشه با هم بگیم: خدایا بیار امام ما را @kodak_novjavan1399
🍃🌸 بهترین سن برای شروع نقاشی به کودکان؟ @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امام خوبم امام مهربونم قدر حضور تو رو من خیلی خوب میدونم میدونم که غایبی اما هستی تو هرجا منو دوستای خوبم دوسِت داریم یه دنیا خانوم معلم میگن امام اخری تو مهدی صاحب زمان(عج) آقا وسروری تو ایشون می گن بچها باید همه دست به دست یاری کنیم اقا رو نباید بیکار نشست هرکسی که دوست داره امام او بیاد زود باید همیشه هرجا ایشون رو کنه خشنود ماهم به او قول دادیم کارهای خوبی کنیم همیشه و هرکجا از بدی دوری کنیم تاکه بشه آماده دنیا برا حضورت لحظه هارو میشماریم ماهم برا ظهورت @kodak_novjavan1399
🐾🐬🐠🐾🐬🐠🐾🐬🐠🐾🐬 : کی بود کی بود ابرهه چیکار می کرد تو مکه اون آدم خیلی بد سوی مکه حمله کرد یک لشگر فیل داشت یک سپاه عظیم داشت می رفت به سوی مکه تا که بکوبه کعبه چی شد چی شد یکباره بارون سنگ می باره یه عالمه ابابیل اومد رو لشگر فیل تو پاهاشون سنگ داره با دشمنا می جنگه چی شد چی شد نتیجه دشمنا نابود شدن خاکستر و دود شدن سوره ی فیل نازل شد قصه ی ما کامل شد. @kodak_novjavan1399
👌 و بهای واقعی آموزش قرآن به كودكان مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میگوید : شبها در یکی از مساجد شهر تهران بعد از نماز و عبادتم مدتی مینشستم.کار من در آن لحظات آموزش قرآن بود.مردم نزد من می آمدند و من حمد و سوره آنها را تصحیح میکردم.چرا که نماز با حمد و سوره غلط پذیرفته نیست. یک شب که مشغول آموزش قرآن به یکی از مومنین بودم متوجه دو پسر بچه شدم که با هم دعوا میکردند.یکی از آنها مغلوب دیگری شد و برای اینکه کتک نخورد آمد و پهلوی من نشست.من هم که شاهد این ماجرا بودم از فرصت استفاده کردم و از او پرسیدم : پسر جان حمد و سوره را بلدی ؟؟ گفت : آری گفتم :آفرین ،بخوان ببینم! پسر دست و پا شکسته حمد و سوره ای خواند و من مشغول اصلاح آن شدم.خیلی وقتم را گرفت تقریبا تمام شب را!! دیر وقت به خانه رفتم.شب بعد دوباره به مسجد رفتم.بعد از نماز طبق معمول نشسته بودم.پیر مردی که قیافه عجیبی داشت نزد من آمد و به من گفت : من علومی دارم که بسیاری به دنبال آن هستند.من علم کیمیا و علوم غریبه را میدانم.دست به هر چیزی بزنم طلا میشود.حاضرم تمام اینها را به تو بدهم مشروط به یک امر.باید چیزی به من بدهی!!! گفتم چه چیز؟؟ پاسخ داد : باید ثواب آموزش دیشبت به آن کودک را به من بدهی !! من که از قبل متوجه ارزش کارم بودم گفتم : نه !!!اینها در مقابل کار من ارزشی ندارد. اگر اینها به درد میخورد به من نمیدادی!! 👌در ارزش و پاداش آموزش قرآن به كودكان فرقي نمي كند كه به فرزندخودت آموزش بدهي يا به ديگران. @kodak_novjavan1399
حضرت رسول الله (ص) : "هر کس به کودکی قرآن بیاموزد،خداوند در قیامت او را به مدالی مفتخر میکند که (که از زیبایی آن) اولین و آخرین انسانها به شگفت می آید. 📚میزان الحکمه،حدیث 16 @kodak_novjavan1399
لی لی لی لی حوضک می خوام بگم یه قصه ای به اسم قصه کساء پنج تن آل عبا🌹 جمع شدند🌹 تا که بگن برای ما قصه ای از اهل کساء 🌹اولی رسول الله بود، پیامبر خدا بود، محمد امین بود، از همه بهترین بود خواست که بره زیر کساء، تا بده پیغامی به ما 🌹دومی امام حسن بود، امام دومین بود، صبور و مهربون بود اجازه خواست تا که بره زیر کساء، همراه جدش مصطفی 🌹سومی امام حسین بود، امام سومین بود، شجاع و مرد دین بود اجازه خواست تا که بره زیر کساء، همراه جدش مصطفی، کنار او بود مجتبی 🌹چهارمی امیرمومنین بود، امام اولین بود، علی شیر خدا بود اجازه خواست تا که بره زیر کساء، همراه یارش مصطفی، کنار اولاد زهرا 🌹پنجمی هم فاطمه، دختر مصطفی بود، همسر مرتضی بود، بهترین زنان بود اجازه خواست تا که بره زیر کساء، کنار هر چهار نفر، تا که بشن همراه هم پنج تن آل عبا 🌸 فرشته ها فرشته ها 🌸 خداجونم گفت به اونا می خوام بگم تا بدونید پیام دارم برسونید کل جهان هر چی که هست از رود و کوه و دریاها تا خورشید و زمین و ماه فقط به عشق فاطمه است فاطمه و پدر او فاطمه و همسر او فاطمه و اولاد او ✅ این قصه بود واقعی برای هر شیعه ای تا که بشه از غم رها به حرمت پنج تن آل عبا 🌸 @kodak_novjavan1399