مداحی آنلاین - خودمونیم عجب صحن و سرایی داری - نریمانی.mp3
3.09M
🌸 #میلاد_امام_حسین(ع)
💐خودمونیم عجب کرببلایی داری
💐عجب صحن و سرایی داری
🎤 #سید_رضا_نریمانی
🎼 #سرودفوق زیبا
@kodak_novjavan1399
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 🐈 قسمت هشتم 🐈 🐈 🐈
🇮🇷 مادر فرامرز ، در حال آشپزی بود .
🇮🇷 که ناگهان صدای شکستن آینه را شنید .
🇮🇷 به زینت خواهر فرامرز گفت :
🌷 عزیزم ! برو ببین صدای چیه ؟!
🇮🇷 زینت ، به طرف اتاق فرامرز رفت .
🇮🇷 ناگهان گربه ای را در حال خرابکاری ،
🇮🇷 در اتاق فرامرز دید .
🇮🇷 ترسید و به طرف مادرش دوید .
🇮🇷 مادر فرامرز ، با جارو به طرف گربه رفت .
🇮🇷 و سعی کرد تا آن را بیرون کند .
🇮🇷 اما فرامرز ، با ترس و وحشت ،
🇮🇷 هم خودش را به در و دیوار زد
🇮🇷 و هم به مادرش حمله ور شد
🇮🇷 و او را گاز گرفت .
🇮🇷 زینت ، تفنگ بادی فرامرز را برداشت
🇮🇷 و به مادرش داد .
🇮🇷 فرامرز ، هر چه سعی کرد تا به آنها بفهماند
🇮🇷 که گربه نیست ، فایده ای نداشت .
🇮🇷 مادر فرامرز ،
🇮🇷 تفنگش را به طرف فرامرز گرفت .
🇮🇷 فرامرز نیز ترسید و به عقب رفت .
🇮🇷 تیر اول و دوم ، خطا رفت .
🇮🇷 اما تیر سوم به شانه هایش اصابت کرد .
🇮🇷 فرامرز نیز مجبور شد که از آنجا فرار کند .
🇮🇷 با زخمی که داشت ، به سختی می دوید .
🇮🇷 از نگاه او ، آدمها بزرگ تر شده بودند .
🇮🇷 بینایی اش عوض شده بود .
🇮🇷 همه رنگها را نمی توانست ببیند .
🇮🇷 و بیشتر رنگها را ، به رنگ خاکستری می دید .
🇮🇷 از ترس ماشین ها و آدمها ،
🇮🇷 از کنار دیوارها ، عبور می کرد .
🇮🇷 نمی دانست چکار کند و به کجا برود .
🇮🇷 بعد از مدتی به یک خرابه رسید
🇮🇷 و در آنجا پناه گرفت .
🇮🇷 با اینکه تیر ساچمه ای که مادرش شلیک کرد
🇮🇷 در بدنش نمانده بود .
🇮🇷 و او فقط زخمی شده بود .
🇮🇷 اما درد او خیلی شدید بود .
🇮🇷 هر چه سعی کرد تا با دستش ،
🇮🇷 زخمش را بگیرد و ببندد ، نتوانست .
🇮🇷 ناگهان با زبانش ، زخم خود را لیسید .
🇮🇷 اما از این کار بدش آمد .
پس از چند لحظه نیز ،
ناخواسته دوباره زخمش را لیسید .
تا از حال رفت و بیهوش شد .
🐈 ادامه دارد ... 🐈
✍ نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای رستوران جنگل
🇮🇷 قسمت دوم : غذای صداساز
🇮🇷 رده سنی : خردسال و کودکان
@kodak_novjavan1399
🔻حق را با باطل خراب نکنیم🔻
✍ خیلی اوقات ما چیزهای حق و پاکی رو که داریم، با چیزهای باطل و ناپاک قاطی میکنیم، و اون رو ضایع میکنیم، و خراب میکنیم.😔
قرآن میفرماید:
حیفه، این کار رو نکنید.❗️
❌حق رو با باطل خراب نکنید.
🕋 لاٰ تَلْبِسُوا اَلْحَقَّ بِالْبٰاطِلِ (بقره/۴۲)
💢 حق را با باطل نیامیزید.
❌ یعنی چیزی که حق و پاک است رو، با چیزی که باطل و ناپاک است، قاطی نکنید، و خراب نکنید.
☝️ یکی از دلایلی که ماها درجا میزنیم همینه. چیزهای حق رو، با باطل قاطی میکنیم. به عبارت دیگه کارهای خوبمون رو با کارهای بد خراب میکنیم.😔💔
✅️ نماز میخونیم،☜ امّا دروغ هم میگیم.
✅️ روزه میگیریم،☜ امّا غیبت هم میکنیم.
✅️ شب روضه امام حسین میریم،☜ امّا بعد از هیات به نامحرم هم نگاه میکنیم.
✅️ قرآن میخونیم،☜ امّا تو فضای مجازی با نامحرم چت هم میکنیم.
✅️ حرم امام رضا میریم،☜ امّا با حجابِ نامناسب زیارتمون رو ضایع میکنیم.
✅️ صبح جمعه دعای ندبه میریم،☜ امّا شبِ جمعه عروسی مختلط هم میریم.
✅️ از محرومین دستگیری میکنیم،☜ امّا با پدر و مادرمون تندی هم میکنیم.
و این داستان ادامه داره...
☝️ همه این کارها مصداق آمیختنِ حق با باطل است.
یادمون باشه📣📣
یه دیگِ بزرگ، پر از غذاهای خوب و خوشمزه،🥘 اگه یه ذرّه نجاست توش بیفته، همهاش رو خراب میکنه.☹️
♦️اینهمه اعمال انجام میدیم، امّا به هیچ جا نمیرسیم. چون تو اعمالمون پُر از نجاسته.🤔🙁
👈اعمالمون رو پاکیزه نگه داریم.👉
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹میلاد اسوه شجاعت و وفا،
❤ساقی کربلا، قمر بنی هاشم،
🌹حضرت ابوالفضل عباس (ع)
🌹مبارک باد
#گیف
༺🦋 @kodak_novjavan1399
☘ تمام خیر
💠 اميرالمومنين عليه السلام فرمود :
👌 تمام خير در سه چيز جمع شده است:
⭕️⇐نگاه
⭕️⇐سكوت
⭕️⇐سخن
🔹 هرنگاهى كه پندى درآن گرفته نشود،
👈فراموشى است.
🔹 هرسكوتى كه انديشه اى در آن نباشد،
👈غفلت است.
🔹 هر سخنى كه ذكرى در آن نباشد،
👈بيهوده است.
✅ خوشا بحال ڪسى ڪه:
🔮 نگاه او پنـــد،
🔮 سڪوت او انديشـــه
🔮 و سخـــن او ذڪـــر باشد،
✔️ بر گناهش گريسته و مردم از شرش در امان باشند.
📙 ثواب الاعمال و عقاب الاعمال
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج❣
@kodak_novjavan1399
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 8⃣3⃣
🔸هر موقع اذان گفتند ، شما بلند شید ،
هر بار سر اذان در یک وضعیت خاصی هستید ،
که خدا دقیقا نشونه گیری کرده در اون وضعیت صدات میزنه .
🔸خدا میگه ملائکه ی من اذان بگید این الان اگه بلند بشه آدم میشه ها...
👈ما استاد داریم ، اونم نمازه ...
مگه بزرگان به جایی رسیدن با چی به جایی رسیدن ؟
🔸 ایت الله العظمی بهجت میفرماید : نماز اول وقت بخون🌺
به بزرگان این رو فرمودند به کوچیکتراهم این و میفرمایند
من خودم شنیدم ازایشون ، کاری نباید کرد .
🔴طوری نیست ....جایی نباید رفت.....
رفتن پیش خدا فقط به علما اختصاص نداره ،
رجبعلی خیاط بود که اینجوری محضر حضرت میرسید .
شما رجبعلی قصاب بشو ، رجبعلی کاسب بشو ، رجبعلی دانشجو بشو .رجبعلی طلبه بشم بنده ، فرقی نداره .
رفتن به سوی خدا که تخصصی نیست .
ممکنه حرف زدن از خدا تخصص بعضیها باشه ،
ممکنه بسیاری از آگاهیهای دینی تخصص بعضیها بشه ،
❌رفتن به سوی خدا که تخصص خاصی نمیخواد .
با نماز به خدا نزدیک بشو ✅
ادامه دارد...
🎙#استاد_پناهیان
@kodak_novjavan1399
🌹 داستان امام حسین علیه السلام 🌹
قسمت اول
🕌 امام حسین علیه السلام ،
🕌 در روز سوم شعبان ، سال چهارم هجری ،
🕌 در شهر مدینه به دنیا آمدند .
🕌 امام حسین علیه السلام ،
🕌 فرزند دوم حضرت فاطمه و علی بودند .
🕌 هنگامی که ایشان به دنیا آمدند
🕌 همهی فرشتگان ،
🕌 به رسول خدا ، تبریک گفتند .
🕌 سپس به امر پروردگار ،
🕌 نام آن کودک را ، حسین گذاشتند .
🕌 رسول خدا ، امام حسین را ،
🕌 در آغوش می گرفتند .
🕌 گاهی صورت او را می بوسیدند
🕌 و گاهی گردن و گلویش را می بوسیدند
🕌 و همیشه می فرمودند :
☀️ حسین ، از من است و من از حسین .
🕌 امام حسین شش ساله بودند ،
🕌 که پیامبر خدا ، از دنیا رفتند .
🕌 بعد از پیامبر ، امام حسین علیه السلام ،
🕌 در کنار پدر گرامی شان ، امام علی ماند
🕌 و در غم ها ، شادی ها ، جنگ ها و آبادانی ها
🕌 امام علی را یاری کردند .
🕌 امام حسین ، مانند سربازی فداکار ،
🕌 از پدر مهربان خود اطاعت می کرد
🕌 و همیشه یار و یاور او بود .
🕌 و پس از شهادت پدرش ،
🕌 در خدمت برادرش امام حسن مجتبی بود .
🕌 و پس از شهادت برادرش ،
🕌 امامت و هدایت مسلمانان را بر عهده گرفت .
🕌 اما معاویه بدجنس که از امام حسین ،
🕌 خشم و کینه ای فراوان در دل داشت .
🕌 سالها با آن حضرت ،
🕌 به مخالفت و دشمنی پرداخت .
🕌 تا اینکه عمر معاویه به پایان رسید و مرد .
🕌 پس از معاویه ، پسر فاسدش یزید ،
🕌 به مسلمانان گفت :
🔥 حالا باید از من اطاعت کنید .
🔥 چون من رهبر و خلیفهی شما هستم
🔥 و هر که با من بیعت نکند
🔥 و دست دوستی ، به من ندهد ،
🔥 حتماً او را میکشم .
@kodak_novjavan1399
🌹 داستان امام حسین علیه السلام 🌹
قسمت دوم ( آخر )
🕌 امام حسین ، خیلی شجاع بود
🕌 و از یزید فاسد ، نمی ترسید .
🕌 نه با او همراه شد و نه با او بیعت کرد .
🕌 سپس به یزید و همراهانش فرمود :
☀️ من با یزید بیعت نمی کنم ،
☀️ و حکومت او را قبول ندارم .
☀️ چون او مردی شرابخوار ، کافر ،
☀️ ستمکار و زورگو است .
🕌 امام حسین ، با خانواده اش ،
🕌 از مدینه خارج شد
🕌 و به طرف کوفه حرکت کرد .
🕌 اما یزید فاسد ،
🕌 که از قدرت الهی و مقام عالی امام حسین ،
🕌 به شدت می ترسید
🕌 امام حسین و خانواده اش را ،
🕌 در سرزمینی خشک و سوزان به نام کربلا ،
🕌 محاصره کرد و گفت :
🔥 اگر با من بیعت نکنی
🔥 تو و خانواده ات کشته می شوید .
🕌 با اینکه امام حسین و اهل بیتش ،
🕌 در سخت ترین شرایط بودند
🕌 اما باز امام حسین به یزید فرمود :
☀️ من زیر بار ذلت نمی روم
☀️ و با تو بیعت نمی کنم .
🕌 یزید که از پاسخ دندان شکن امام ،
🕌 آگاه شده بود
🕌 نامه ای به عمر سعد نوشت و به او گفت :
🔥 یا از حسین بیعت بگیر
🔥 یا او و فرزندانش را کشته و اسیر ،
🔥 نزد من به شهر شام بیاور .
🕌 سرانجام در روز دهم محرم ،
🕌 در سال ۶۱ هجری ،
🕌 جنگ سختی میان حق و باطل آغاز شد .
🕌 در این نبرد نابرابر ،
🕌 امام حسین و فرزندان و اصحابش ،
🕌 تشنه به شهادت رسیدند
🕌 و خانواده اش به اسارت دشمن درآمدند .
🕌 امّا « حق و حقیقت » از بین نرفت
🕌 و تا امروز ،
🕌 نام و یاد امام حسین ، زنده است .
📚 منبع : کتاب دو جلدی زندگانی ۱۴ معصوم
✍ آقای مهدی وحیدی صدر
🔮 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای پلاک
🇮🇷 قسمت دوم
@kodak_novjavan1399
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 🐈 قسمت نهم 🐈 🐈 🐈
🇮🇷 فرامرز ، دو روز بعد ،
🇮🇷 دوباره به انسان تبدیل شد .
🇮🇷 با تکان خوردن بدنش ، به هوش آمد .
🇮🇷 دم دمای صبح بود .
🇮🇷 با تعجب به اطرافش نگاه کرد .
🇮🇷 خود را در خرابه دید .
🇮🇷 انگار نمی دانست چگونه به اینجا آمده بود .
🇮🇷 ناگهان یادش آمد که به گربه تبدیل شده بود
🇮🇷 به خودش نگاه کرد .
🇮🇷 متوجه شد که دوباره انسان شده است .
🇮🇷 با حال خراب و خسته ، به طرف خانه رفت .
🇮🇷 نزدیک خانه خود شد .
🇮🇷 اما با طلوع آفتاب ، دوباره گربه شد .
🇮🇷 وقتی گربه شد ، به کنار خیابان رفت
🇮🇷 و به دیوار چسبید .
🇮🇷 آن فرامرز گردن کلفت ،
🇮🇷 با آن همه ادعا و غرور و پستی ،
🇮🇷 اکنون حس فرار و مخفی شدن پیدا کرده ،
🇮🇷 و از آدمها و ماشین ها ، می ترسید .
🇮🇷 به اولین کوچه که رسید ، داخل شد .
🇮🇷 و خود را پشت یک سطل زباله ، مخفی کرد .
🇮🇷 فرامرز ، در حال خودش بود
🇮🇷 که چندتا گربه پیش او آمدند و سلام کردند .
🇮🇷 فرامرز ، از اینکه حرف گربه ها را فهمید ،
🇮🇷 ترسید و بدون اینکه حرفی بزند
🇮🇷 از آن کوچه بیرون رفت .
🇮🇷 ساعت ها در خیابان ، پرسه می زد .
🇮🇷 تشنه و گرسنه شده بود .
🇮🇷 اما دوست نداشت از کف خیابان ، آب بخورد
🇮🇷 یا از سطل آشغال ، غذایش را تهیه کند .
🇮🇷 هر چند که غریزه اش ،
🇮🇷 او را به این کار سوق می داد .
🇮🇷 اما فرامرز ، مقاومت می کرد .
🇮🇷 آنقدر پیاده روی کرد تا شب شد ،
🇮🇷 سپس به طرف خانه خودش رفت .
🇮🇷 و از دیوار خانه بالا رفت .
🇮🇷 از پنجره به مادر و خواهرش نگاه می کرد .
🇮🇷 حسرت ، همه وجودش را گرفته بود .
🇮🇷 دوست داشت که در کنار آنها باشد ،
🇮🇷 اما به یاد گذشته افتاد .
🇮🇷 به یاد آن روزهایی که در کنار آنها بود .
🇮🇷 ولی قدر آنها را نمی دانست .
به یاد رفتارهای بدش افتاد .
به یاد داد زدن سر خواهر و مادرش ،
و بی احترامی ها و بی ادبی هایش افتاد
به یاد آن لحظه آخری که مادرش به او گفت
صدای تلویزیون را کم کند ولی کم نکرد
و به جای آن ،
به قرآن کریم بی احترامی کرد .
اشک فرامرز ، سرازیر شد .
دوست داشت به خانه برود .
اما می ترسید باز به او شلیک کنند .
سپس شب را ، روی همان دیوار ،
با گرسنگی خوابید .
🐈 ادامه دارد ... 🐈
✍ نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399
29.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای بوبوی قهرمان
🇮🇷 فصل دوم
🇮🇷 قسمت اول
@kodak_novjavan1399
30.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای بوبوی قهرمان
🇮🇷 فصل دوم
🇮🇷 قسمت دوم
@kodak_novjavan1399
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 9⃣3⃣
💠 خدمت آموزش و پرورشیان عزیز بودم گفتند ما چه جوری تعلیمات دینی یاد بچه هامون بدیم ؟
گفتم خواهش میکنم ،
🔸تو رو خدا شما تعلیمات دینی یاد بچه ها ندین ،
شما یه کار دیگه انجام بدین ،
🔸 یکی از کارایی که انجام میدید این باشه که ، به بچه من مستقل بودن و یاد بدین ،
بچه ی من از مدرسه بیرون اومد ، بگه یعنی که چی ؟ آدم مثل بقیه باشه ؟
نه اینکه تا یکی مسخره ش کرد ، بترسه ، جابخوره .جابزنه .
🔸بخاطر لبخند چهار تا رفیقش دنبال هرزگی بیفته .
مستقل بشه...⚡️
به بچه من استقلال یاد بده خدا خیلی راحت ، عین هلو که میاد میپره تو گلو ، 🔸میره تو دلش .کاری نداره ، خدا پرستی
رفتند آمار گرفتند خیلی از خانمهایی که از حجاب دست برداشتند ،
چادر و برداشتند تبدیل کردند به حجاب ضعیفتر.
پرسیدند چرا حجابتون ضعیفتر شده⁉️⁉️
70% گفتند از ترس تمسخر دیگران .
آخه تو چیکار داری به تمسخر دیگران ؟
مستقل باش .✅
سفت باش ، رو پای خودت وایسا .رگ خواب شما رضایت اهل بیته ،
🔸 بخدا قسم به هر کدوم شما بگن کاراتون مورد رضایت امام زمان (عج )نیست دق میکنید .
کاری کن که کارهات مورد رضایت #امام_زمان (عج) باشه .
#استاد_پناهیان
ادامه دارد...
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻🔻🔻
حکم دعا نویسی (احکام کرونایی)
توضیح حجت الاسلام و المسلمین فلاح زاده
@kodak_novjavan1399
🌹 چیستان و معمای مذهبی 🌹
☀️ نام اصلی حضرت ابوالفضل :
👈 عباس
☀️ لقب معروف حضرت عباس :
👈 قمر بنی هاشم ، باب الحوائج
☀️ نام پدر حضرت عباس :
👈 امام علی علیه السلام
☀️ نام مادر حضرت عباس :
👈 ام البنین ( فاطمه کلابیه )
☀️ تاریخ ولادت حضرت عباس :
👈 چهارم شعبان
☀️ سال ولادت حضرت عباس :
👈 ۲۶ هجری
☀️ محل ولادت حضرت عباس :
👈 مدینه
☀️ روز و ماه شهادت حضرت عباس :
👈 دهم محرم ( عاشورا )
☀️ سال شهادت حضرت عباس :
👈 ۶۱ هجری
☀️ محل شهادت حضرت عباس :
👈 کربلا
☀️ مدت عمر حضرت عباس :
👈 ۳۴ سال
☀️ نام قاتل حضرت عباس :
👈 حکیم بن طفیل
☀️ محل دفن حضرت عباس :
👈 کربلا
@kodak_novjavan1399
27.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای بوبوی قهرمان
🇮🇷 فصل دوم
🇮🇷 قسمت سوم
@kodak_novjavan1399
32.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای بوبوی قهرمان
🇮🇷 فصل دوم
🇮🇷 قسمت چهارم
@kodak_novjavan1399
🌹 شعر کودکانه حضرت عباس 🌹
🕌 وقتی که عباس
🕌 آمد به دنیا
🕌 وقتی که آمد
🕌 آن ماه زیبا
🕌 زد بوسه مولا
🕌 بر دست و رویش
🕌 زد بوسه ای هم
🕌 بر فرق و مویش
🕌 یک بار فرمود
🕌 آن شیر یزدان
🕌 با درد و آه و
🕌 با چشم گریان
🕌 این دست و بازو
🕌 در دشت بی آب
🕌 یاری رساند
🕌 بر مرد بی تاب
✍ شاعر : مهدی وحیدی صدر
@kodak_novjavan1399
4_721038705925555155.mp3
2.55M
.❣🎤❣🎤❣🎤❣
🖱جوان عاشق و دختر پادشاه🖱
✅حجت الاسلام احمد نژاد
⏰ زمان: ۶ دقیقه ۵۷ ثانیه
💮 برای دوستان به اشتراک بگذارید تا شما هم در ثواب این کار خیر شریک باشید🌹
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399