فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 فرق عجیب اهل بیت با آل محمد!
🎙️ حجتالاسلام پناهیان
@kodak_novjavan1399
🔻اسلامِ خدا، اسلامِ ما🔻
✍ #اسلام یعنی تسلیم بودن در پیشگاهِ خدا...
یعنی هر چی خدا گفت، بگیم چشم.😐
❗️ امّا خیلی وقتها، تو زندگی پیش میاد که خدا به ما یه چیز میگه، و شهوتها و خودخواهیهایِ ما هم یه چیز دیگه میگه...
به تعبیر سادهتر، خدا☝️ از ما یه چیز میخواد، ولی دلِمون❤️ یه چیز دیگه میخواد..
🙁 این دو تا، دو مسیرِ جدا میرن..
❌ خیلی از ماها، وقتی که به این جاها میرسیم، شروع میکنیم #دینِ خدا رو دستکاری میکنیم، و تغییر میدیم...
تا هم از منافعِ #دینداری بهرهمند بشیم، و هم به شَهَوات و خواستههای دلمون برسیم...
😔💔 بعد از مدّتی، این #دینِ دستکاری شده، بجای #دینِ اصلی میشینه، و #دینِ واقعی کلاً به فراموشی سپرده میشه...
خدا این کسانی که #دین رو دستکاری میکنند، لعنت میکنه:
🕋 أَلَا لَعْنَةُ اللهِ عَلَی الظَّالِمِینَ، الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللهِ وَ یَبْغُونَهَا عِوَجًا (هود/۱۸و۱۹)
💢 لعنت خدا بر #ظالمان باد!
💢 همان کسانی که مردم را از راهِ خدا باز میدارند، و آن را کج و معوج نشان میدهند.
✅️ اینجور آدمها #ظالم هستند..
✅️ چون در حقّ دین #ظلم میکنند..
یَبْغُونَهَا عِوَجًا👈 #دین رو وارونه میکنند، کج و معوج میکنند، و دستکاری میکنند..
یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللهِ👈 و با این #دین_وارونه که به مردم نشون میدن، مردم رو از خدا و دین، فراری میدن..
خیلی از ماها ادّعای #مسلمانی داریم، ولی دروغ میگیم، تهمت میزنیم، حقّ دیگران رو پایمال میکنیم، و...😨
و بدتر از همه اینکه، این کارهامون رو توجیه میکنیم، و به دینِ خدا منتَسَب میکنیم.😱
😳 اینجوری مردم رو از دین، فراری میکنیم.
‼️ این یعنی دستکاری کردنِ دین.
فرقی هم نمیکنه: چه در زمینهی فردی، و چه در زمینهی اجتماعی و حکومتی.
👈 یعنی گاهی ممکنه حکومت، دینِ خدا رو دستکاری کنه، که این خطرش خیلی بیشتره.
نتیجه این میشه که:
📣 این #اسلام که ما داریم، شیرِ بی یال و دمی هست، که آثاری جز فقر و بدبختی و بیچارگی نداره...
حالا انتخاب کنیم:🤔🤔
⁉️ اسلامِ حقیقی؟! یا اسلامِ تو خالی؟!
⁉️ اسلامِ خدا؟! یا اسلامِ ما؟!
@kodak_novjavan1399
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹 شهـــید مطهری:
⭕ سیزده بدر واقعی ما این است که از خودمان بیرون بیاییم،از خانههای تنگ و تاریک افکارخرافی خودمان به صحرای دانش و بینش خارج شویم.
@kodak_novjavan1399
🌸نیایش صبحگاهی
🌸خـدایا شنبه رابا نام
🌿زیبـایت آغاز می کنیم
🌸الهی دراین روز زیبـا
🌿بهترینها رانصیب دوستان کن
🌸تا تقدیرشان انگونه که
🌿تـو میپسندی مهیا شود
🌸خـدایا با دستان مهربانت
🌿مشکلات مـا را حـل
🌸وگره کارفرو بسته مارا بگشا
🌿و شروع هفته پُـر بـرکت را
🌸به همه دوستان عطا فرمـا 🤲
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399
💠 امام حسن عسکری علیه السلام:
✍🏻 بدترین بنده، بندهاى است كه دو رو و دو زبان باشد!
📚 الکافی، جلد ۲، صفحه ۳۴۳
#حدیث_روز
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@kodak_novjavan1399
✅ بانشاط و باحوصله باش!
🌸 رهبر معظم انقلاب:
اینکه مرتّب میگوییم نشاط، نشاط یعنی حوصله کار، نشاط کار، تحرّک، که دل انسان آماده باشد برای حرکت، کار، فعّالیّت کردن؛ خسته و ملول و افسرده نباشد؛ این معنای نشاط است. بخصوص شما جوانها خیلی به این احتیاج دارید.
🍃
🌼🍃 @kodak_novjavan1399
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 🐈 قسمت ۱۷ 🐈 🐈 🐈
🇮🇷 مادر بچه گربه ها گفت :
🐈 بچه هام ، من بچه هام رو می خوام
🌸 شیعه فاطمه گفت :
👑 مگه بچه هات کجا هستن ؟!
🐈 گربه گفت :
🐈 توی همین کوچه
🐈 توی اون خونه ای که درش قهوه ایه
🐈 یه شکارچی اونارو گرفته
🌸 شیعه فاطمه از مادرش خواست
🌸 که با هم ،
🌸 به آن خانه ای که گربه گفته بود ، بروند
🌸 مادرش ، اول راضی نشد
🌸 سپس با کمی اصرار ، موافقت کرد .
🌸 شیعه فاطمه ، در را زد .
🌸 یک آقایی در را باز کرد .
🌸 شیعه فاطمه از او خواهش کرد
🌸 تا بچه گربه ها را آزاد کند .
🌸 سپس متوجه شد که آن شکارچی ،
🌸 گربه های زیادی را در قفس نگه داشته بود
🌸 شکارچی ،
🌸 درخواست شیعه فاطمه را قبول نکرد
🌸 و با صدای کلفت گفت :
🔸 یکی قراره برای اینا پول خوبی بده
🔸 اگه مشتری هستید ، به خودتون می فروشم
🌸 فرامرز ، حرفهای شیعه فاطمه را فهمید
🌸 و به دیگر گربه ها گفت :
🐈 این دختره اومده تا بچه گربه ها رو آزاد کنه
🌸 گربه ها وقتی فهمیدند که شیعه فاطمه ،
🌸 برای نجات بچه گربه ها آمده
🌸 همه از او خواهش کردند ،
🌸 تا آنها را نیز آزاد کند .
🌸 شیعه فاطمه ، خواهش و التماس آنان را دید
🌸 و به شکارچی گفت :
👑 باشه قبوله ، همشون چند ؟
🌸 آقاهه به مادر شیعه فاطمه نگاه کرد
🌸 و با تعجب گفت :
🔸 ما رو گرفتین خانم ؟!
🌸 زهرا ، چادرش را محکم گرفت
🌸 و به شیعه فاطمه گفت :
🇮🇷 دخترم ! واقعا می خوای بخری ؟!
👑 شیعه فاطمه گفت : آره مامان جون
🌸 شکارچی گفت :
🔸 خب اگه پول داری
🔸 همه شون رو میدم ، دویست میلیون
🌸 شیعه فاطمه گفت :
👑 خودت چند ؟! خودتو چند می فروشی ؟!
🌸 شکارچی با ناراحتی گفت :
🔸 نفهمیدم ، تو داری به من اهانت می کنی ؟!
🌸 شیعه فاطمه گفت :
👑 نه آقا من جدی گفتم .
👑 چقدر بهتون بدم تا کلاً این کارو ول کنی
👑 یعنی از شکار گربه ها دست بکشی
👑 و بری دنبال یه کار آبرومندانه و با شرافت
🌸 شکارچی با تمسخر گفت :
🔸 اگه پونصد تا بهم بدی
🔸 دیگه ما رو توی این کار نمی بینی
🌸 شیعه فاطمه ، سنگی از روی زمین برداشت
🌸 و آن را جلوی او گرفت و گفت :
👑 بیا ، اینم ۵۰۰ میلیون تومان شما
🌸 شکارچی با خشم و عصبانیت ،
🌸 به شیعه فاطمه و مادرش نگاه کرد و گفت :
🔸 منو مسخره می کنید
🔸 برید از اینجا گمشید .
🌸 زهرا ، مادر شیعه فاطمه گفت :
این چیه دخترم ؟ چکار داری می کنی ؟
🌸 اما شیعه فاطمه با جدیت گفت :
🍎 این طلاست ، بگیرید لطفا
🐈 ادامه دارد ... 🐈
📚 نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399