👽 داستان تسخیر زمین
👽 تخیلی ، هیجانی ، ماجراجویی
👽 قسمت اول
🇮🇷 پسر نوجوانی به نام حسین علوی ،
🇮🇷 با درس خواندن زیاد ، موفق شد
🇮🇷 در سن کودکی ، به دانشگاه برود
🇮🇷 و خیلی زود ، مدارک دکترا گرفت .
🇮🇷 به خاطر همین ،
🇮🇷 اساتید و دانشجویان ،
🇮🇷 به او لقب دانشمند کوچک را ، دادند .
🇮🇷 حسین ، اختراعات زیادی انجام داده است
🇮🇷 ولی مسئولین و دولت اصلاح طلب ،
🇮🇷 برای اختراعات و علم و فکر و دانش او ،
🇮🇷 هیچ ارزشی قائل نبودند .
🇮🇷 و از آن طرف ،
🇮🇷 دعوتنامه های زیادی از کشورهای خارجی ،
🇮🇷 برای حسین می آمد
🇮🇷 و او را به کار در خارج ، دعوت می کردند
🇮🇷 اما حسین ، عاشق ایران بود
🇮🇷 و دعوت آنها را ، رد می کرد
🇮🇷 و می خواست در ایران بماند و پیشرفت کند
🇮🇷 یک روز حسین تصمیم گرفت
🇮🇷 تا دروازه ای بسازد
🇮🇷 که بتواند بوسیله آن ،
🇮🇷 به دنیای جن ها ، راه پیدا کند
🇮🇷 و همچنین آنها را به دنیای انسان ها ، آورده
🇮🇷 تا به نفع انسان و در خدمت انسان ،
🇮🇷 به کار گرفته شوند .
🇮🇷 حسین تا مدتها ، روی این پروژه کار می کرد ،
🇮🇷 و آن را ، از همه مخفی می کرد
🇮🇷 حتی از پدر و مادرش .
🇮🇷 پس از گذشت سالها ،
🇮🇷 موفق شد چنین دروازه ای را درست کند .
🇮🇷 اما هر چه تلاش کرد تا آن را باز کند
🇮🇷 موفق نشد .
🇮🇷 هر آنچه که برای راه اندازی آن لازم بود
🇮🇷 فراهم آورد
🇮🇷 اما آزمایش او ، برای چندمین بار ،
🇮🇷 با شکست مواجه شد .
🇮🇷 به خاطر همین مجبور شد
🇮🇷 تا با اساتید دانشگاه و دانشمندان مختلفی ،
🇮🇷 به مشورت و مناظره بنشیند .
🇮🇷 اما باز هم نتوانست آن دروازه را باز کند
🇮🇷 یکی از اساتید نفوذی دانشگاه ،
🇮🇷 که با پیشرفت ایران مخالف بود
🇮🇷 پروژه حسین را ،
🇮🇷 به سازمان سیا در آمریکا ، گزارش داد .
🇮🇷 آنها ، حسین را می شناختند
🇮🇷 و می دانستند که او با دعوت آنها ،
🇮🇷 به آمریکا نمی آید ؛
🇮🇷 به خاطر همین ،
🇮🇷 پلیس فدرال آمریکا ، اف بی آی ،
🇮🇷 و چندین سازمان دیگر را مامور کردند
🇮🇷 تا حسین را بدزدند و به آمریکا ، بیاورند .
🇮🇷 حکم این ماموریت ،
🇮🇷 به جاسوسان آمریکا و اسرائیل در ایران رسید
🇮🇷 آنان نیز نقشه کشیدند
🇮🇷 تا به خانه حسین حمله کنند .
🇮🇷 پس از بررسی کامل خانه ،
🇮🇷 و شناسایی محیط اطراف خانه حسین ،
🇮🇷 به این نتیجه رسیدند که حسین ،
🇮🇷 شبها زود می خوابد
👈 حدودا راس ساعت ده شب می خوابد
🇮🇷 و صبح ها ، قبل از نماز صبح بیدار می شود
🇮🇷 هیچ محافظی ندارد
🇮🇷 در داخل و بیرون خانه او ، دوربین نصب نشده
🇮🇷 زیاد اهل رابطه و رفیق بازی نیست
🇮🇷 بیشتر وقتها ، در خانه تنها می ماند .
🇮🇷 هنوز ازدواج نکرده و...
👽 ادامه دارد ...
👽 نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون خاکریزهای نمکی
🇮🇷 این قسمت : دیکتاتورهای ابله
@kodak_novjavan1399
👽 داستان تسخیر زمین
👽 تخیلی ، هیجانی ، ماجراجویی
👽 قسمت دوم
🇮🇷 ماموران آمریکایی و اسرائیلی ،
🇮🇷 در یکی از شبها ، که مطمئن بودند
🇮🇷 پدر و مادر حسین خانه نیستند
🇮🇷 به خانه حسین حمله کردند ،
🇮🇷 و قصد دزدیدن او و وسایلش را داشتند .
🇮🇷 حسین ، با ترس و دلهره از خواب پرید
🇮🇷 و مدام داد می زد :
🌸 شما کی هستید ؛
🌸 اینجا چکار می کنید ؟!
🌸 تو خونه ما چکار دارید ؟!
🌸 برید بیرون تا به پلیس زنگ نزدم
🇮🇷 یکی از ماموران ،
🇮🇷 جلوی دهان حسین را با دستش گرفت .
🇮🇷 سپس دهان و دست و پای حسین را ،
🇮🇷 با چسب بستند
🇮🇷 او را در ماشین گذاشتند .
🇮🇷 و به خانه ای بیرون از شهر منتقل کردند
🇮🇷 سپس همه وسایل و اختراعات او را ،
🇮🇷 داخل کامیون گذاشتند .
🇮🇷 همسایه حسین ، آقای کاظمی ،
🇮🇷 که مرد میانسالی هم بود
🇮🇷 به قصد رفتن به مسجد ، از خانه بیرون آمد
🇮🇷 ناگهان متوجه شد که چند نفر ،
🇮🇷 وسایل خانه حسین را ،
🇮🇷 درون کامیون می گذاشتند .
🇮🇷 آقای کاظمی ، از دیدن آنان تعجب کرد
🇮🇷 و به سمتشان رفت و جویای اوضاع شد
🇮🇷 یکی از مامورین به آقای کاظمی گفت :
🌟 ما کارگریم و صاحب این خانه ، قرار است
🌟 خانه اش را جا به جا کند
🌟 و از این محله کوچ کند .
🇮🇷 آقای کاظمی با تعجب گفت :
🍎 آخه این وقت شب ؟!
🇮🇷 آقای کاظمی کمی مکث می کند
🇮🇷 و باز می گوید :
🍎 حالا خود صاحب خونه کجا هستن ؟
🇮🇷 مامور گفت :
🌟 ایشون با خانواده رفتن
🌟 و در خانه جدیدشان ، منتظر ما هستند .
🇮🇷 آقای کاظمی ، که هنوز شگفت زده بود ،
🇮🇷 به سمت مسجد راه افتاد ؛
🇮🇷 اما هر چند قدمی که می رفت ،
🇮🇷 بر می گشت و پشت خود را ، دید می زد
🇮🇷 حاج آقای غدیری ، پیش نماز مسجد ،
🇮🇷 با ماشین خود ، به سمت مسجد می رفت
🇮🇷 که ناگهان ، آقای کاظمی را دید .
🇮🇷 کنار او ایستاد تا او را سوار کند .
🇮🇷 آقای کاظمی ، سوار شد
🇮🇷 و ماجرای جا به جایی خانه آقا حسین را ،
🇮🇷 برای حاجی تعریف کرد .
🇮🇷 حاجی هم مثل آقای کاظمی ،
🇮🇷 از این قضیه ، متعجب شد .
🇮🇷 به خاطر همین ،
🇮🇷 ماشین خود را اول کوچه حسین ، پارک کرد
🇮🇷 و منتظر شد تا کامیون حرکت کرده
🇮🇷 و آن را تعقیب کنند
🇮🇷 تا خیالشان از این ماجرا راحت شود .
👽 ادامه دارد ...
👽 نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399
❣ #عند_ربهم_یرزقون
همیشه در مقابل بدی دیگران گذشت داشت می گفت طوری زندگی و رفاقت کن که احترامت را داشته باشد بی دلیل از کسی چیزی نخواه و عزت نفس داشته باش .
می گفت این دعواها و مشکلات خانوادگی را ببین بیشتر بخاطر اینه که کسی گذشت نداره بابا دنیا ارزش این همه اهمیت دادن را نداره آدم اگه بتونه توی این دنیا برای خدا کاری کنه ارزش داࢪه....
🌹 شهید ابراهیم هادی
@kodak_novjavan1399
🔔 #تفکـــر_در_آیات_قــــرآن
🍂 امام زمان علیه السلام را فراموش نکنید. 🍂
🕋 وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ
(یوسف /۴٢)
⚡️ترجمه:
و (يوسف) به آن زندانى كه مى دانست آزاد مى شود گفت: «مرا نزد ارباب خود بياد آور» (ولى) شيطان يادآورى به اربابش را از ياد او برد، در نتيجه (يوسف) چند سالى در زندان ماند.
❌ در بعضى تفاسير، جمله ى «فانساه الشيطان» را اينگونه ترجمه كرده اند كه «شيطان ياد پروردگار را از ذهن يوسف برد و او به جاى استمداد از خداوند به ساقى شاه توجّه كرد» و اين براى يوسف ترك اولى بود و لذا سال هاى ديگرى را نيز در زندان ماند.
امّا صاحب الميزان مى نويسد: اينگونه روايات خلاف قرآن است، چون قرآن يوسف را از مخلصين دانسته و شيطان به مخلصين نفوذ ندارد.
به علاوه در دو آيه بعد آمده كه «قال الّذى نجا منهما و ادّكر بعد امّة» فراموش كننده، بعد از مدتّ ها يوسف را به خاطر آورد، از اين معلوم مى شود كه فراموشى مربوط به ساقى بوده است نه يوسف.
✅ شیطان تلاش می کند تا انسانها، ولیّ خدا را فراموش کنند.
وقتی مردم سرگرم زندگی دنیا شده و امام خود را فراموش می کنند، در نتیجه امام سالهای بیشتری در زندان غیبت خواهد ماند.
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نکاتی دربارهی خوش اخلاقی در زندگی مشترک
🔴 #استاد_عباسی
@kodak_novjavan1399
✨﷽✨
✨
✅اهميتوچرايیدعابرای#ظهور
✍🏻 حال که اهميت دعاکردن و آثار شگفتش روشن گرديد، به آداب دعا ميپردازيم. در جلد 93 بحارالانوار آمده: "اگر شرط دعا را بجا نياورديد، نبايد منتظر اجابتش باشيد"
1⃣ با نام خداوند متعال شروع شود.
حضرت پيامبراکرم صلی اللهعلیهوآله: دعايی که با "بسم الله الرحمن الرحيم" شروع شود، رد نميشود.*1
2⃣دعا با حمد و ستايش خدا وند مهربان باشد.
حضرت امام صادق علیهالسلام: هر دعايی که قبل از آن حمد و سپاس خدا نباشد، ناقص است و بی نتيجه.*2
3⃣ صلوات بر محمد و آل محمد.
حضرت پيامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله: صلوات فرستادنِ شما، هم باعث اجابتِ دعاهايتان است و هم پاکیِ اعمالتان.*3
4⃣ طلبِ شفاعت کردن.
در آيهٔ شریفه 35 سورهٔ مبارکه مائده آمده: "وَابتَغُوا إلَيهِ الوَسيلَه"، يعنی به سوی خدا وسيله ای (دستاويزی) جستجو کنيد. (يعنی اهل بيت)
5⃣ اعتراف به گناهان.
حضرت امام صادق علیهالسلام: دعا عبارتست از ثنای خدا و بعد اقرار به گناه...*4
📚1.بحار 319/93؛
2.الکافی 503/2؛
3.بحار 54/94؛
4.بحار 318/93
❣ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج ❣
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای کسی که برای مشکلات اقتصادی به امام زمان علیه السلام متوسل شد...💎
#کلیپ_مهدوی 🎬
🌹 آیت الله #بهجت 🎙
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝امیرالمومنین علیه السلام:
شیعیان ما مثل زنبور عسل هستند
🎬 #کلیپ_تصویری
👤 استاد #رائفی_پور
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@kodak_novjavan1399
#داستانی_زیبا (اول پدرت را راضی کن)
جناب شيخ رجبعلی خیاط، گاه به بعضی از افراد اجازه حضور در جلسه های خود را نمیداد و یا شرطی برای آن می گذاشت...
یکی از ارادتمندان شیخ که قریب بیست سال با ایشان بود، آغاز ارتباط خود با شیخ را این گونه تعریف می کند:
در آغاز هر چه تلاش می کردم که به محضر او راه پیدا کنم اجازه نمی داد تا این که یک روز در مسجد جامع ایشان را دیدم، پس از سلام و احوال پرسی گفتم: "چرا مرا در جلسات خود راه نمیدهید؟"
فرمودند: "اول پدرت را از خود راضی کن بعد با شما صحبت می کنم"!
شب به منزل رفتم و به دست و پای پدرم افتادم و با اصرار و التماس از او خواستم که مرا ببخشد.
پدرم که از این صحنه شگفت زده شده بود پرسید: چه شده؟ گفتم: شما کار نداشته باشید، من نفهمیدم، اشتباه کردم....مرا ببخشید و بالاخره پدرم را از خود راضی کردم.
فردا صبح به منزل جناب شیخ رفتم، تا مرا دید فرمود: "بارک اللّه!! خوب آمدی، حالا پهلوی من بنشین"
از آن زمان که بعد از جنگ جهانی دوم بود تا موقع فوتشان، با ایشان بودم
@kodak_novjavan1399
👽 داستان تسخیر زمین
👽 تخیلی ، هیجانی ، ماجراجویی
👽 قسمت سوم
🇮🇷 حاج آقا و آقای کاظمی ،
🇮🇷 در حین تعقیب ، متوجه چیز عجیبی نشدند
🇮🇷 اما وقتی به خانه بیرون شهر رسیدند ،
🇮🇷 از این تعجب کردند که چرا خانواده حسین ،
🇮🇷 در بیرون از شهر ، خانه گرفتند .
🇮🇷 حاجی ، ماشینش را ،
🇮🇷 با کمی فاصله از آن خانه ، پارک کرد
🇮🇷 و منتظر ماندند تا کمی زمان بگذرد .
🇮🇷 تا کارگران حمل و نقل و اثاث کشی ،
🇮🇷 از آن خانه بیرون بیایند .
🇮🇷 سپس نمازش را در پیاده رو خواند ،
🇮🇷 و بعد از خواندن نماز ، از خدا خواست
🇮🇷 تا واقعیت را ، برایش آشکار کند .
🇮🇷 آفتاب طلوع کرد اما چیز مشکوکی ندیدند ،
🇮🇷 حاجی به این نتیجه رسید
🇮🇷 که حتما چیز مهمی نیست
🇮🇷 و واقعا یک جابجایی ساده بوده است .
🇮🇷 به خاطر همین ،
🇮🇷 تصمیم گرفت به طرف آن خانه رفته
🇮🇷 و با خانواده حسین سلام علیکی داشته باشد
🇮🇷 اما آقای کاظمی مانع شد و گفت :
🍎 نه حاجی هنوز کارگران بیرون نیومدن
🍎 بهتره شما همین جا بمونید
🍎 من خودم میرم دم درشون
🍎 اگه خودشون بودن و همه چیز عادی بود
🍎 و من برگشتم ، که هیچ ؛
🍎 اما اگه برنگشتم ، به پلیس خبر بدین
🇮🇷 حاجی موافقت کرد و گفت :
👈 ای کلک ! می خوای شهید بشی ؟!
🇮🇷 آقای کاظمی تبسمی کرد و به طرف خانه رفت
🇮🇷 دستش را برای زدن در ، بالا آورد
🇮🇷 که متوجه دوربین های اطراف خانه شد
🇮🇷 همین که دستش به در خورد ،
🇮🇷 صدای پارس سگ نیز ، بلند شد .
🇮🇷 آقای کاظمی هم ترسید
🇮🇷 و هم بیشتر متعجب و مشکوک شد
🇮🇷 چون می دانست که خانواده حسین ،
🇮🇷 اهل نگه داشتن حیوانات نبودند
🇮🇷 دوباره در را محکم کوبید
🇮🇷 یک آقایی در را باز کرد و گفت :
🔥 بله چکار داری ؟
🇮🇷 آقای کاظمی گفت :
🍎 با آقای علوی کار دارم
🇮🇷 مرد با تعجب گفت :
🔥 آقای علوی ؟!!
🔥 آقای علوی اینجا نداریم
🍎 آقای کاظمی گفت :
👈 آقای علی علوی ، حسین علوی ندارید ؟
🔥 مرد گفت : نه نداریم ، اشتباه گرفتی
🍎 آقای کاظمی گفت : شما مطمئنی ؟
🍎 پس اون کامیونی که آوردن ، مال کی بود ؟
🇮🇷 آقاهه متوجه منظور آقای کاظمی شد
🇮🇷 و به او گفت :
🔥 ها... آقای حسین علوی ، بله بله
🔥 شما همونی هستید که به ما گفتید
🔥 دارید چکار می کنید
🔥 حالا هم اومدید دنبال خانواده علوی
🔥 بفرمایید داخل خواهش می کنم ،
🔥 ببخشید شما رو نشناختم
👽 ادامه دارد ...
👽 نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399
اول هفته تون عالی💗
💫امیـدوارم
شـروع هفتـه تون 💫
🌸✨با بهترین لحظه ها
🌸✨و موفقیتها گره بخوره
🌸✨و سرشاراز خیر و برکت
🌸✨و لبریزاز آرامش باشه
🌸✨و تا انتهای هفته
حال دلتون خوب خوب باشه💗
روزتـون زیبـا و در پنـاه خدا 💗
@kodak_novjavan1399
🌺✨صبح شنبه تون
متبرک به ذکر پرنور🌺✨
🌺صلـوات🌺
بر حضرت محمد (ص) و آل مطهرش🌺
🦋🌺اَللّهُمَ
🦋🌺صَلَّ
🦋🌺عَلی
🦋🌺مُحَمَّدٍ
🦋🌺وَآلِ
🦋🌺 مُحَمَّد
🦋🌺وَعَجِّل
🦋🌺فَرَجَهُم
🦋🌺وَ اَهلِک
🦋🌺عَدُوَّهُم...
🦋🌺 اَللّهُــــمَّ
🦋🌺عَجـِّل لِوَلیِّکَ
🦋🌺الفَـرَج
@kodak_novjavan1399
🌸پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
🍃امّت من، چهار وظيفه دارند:
توبه كار را دوست بدارند؛
نيكوكار را يارى برسانند؛
براى گنهكار آمرزش بطلبند؛
و براى عموم، دعا كنند
🍃يلزَمُ اُمَّتِيَ الحَقُّ في أربَعٍ: يُحِبّونَ التّائِبَ، ويُعينونَ المُحسِنَ، ويَستَغفِرونَ لِلمُذنِبِ، ويَدعونَ لِلمَلَأِ
📚مشكاة الأنوار، صفحه ۲۶۳
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽چون خدا اگاه است مرا درد وغمی نیست...
آرامش اصحاب #امام_حسین علیه السلام
🔉حجتالاسلام مسعود عالی
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ #عند_ربهم_یرزقون
⭕ پیش بینی عجیب شهید اندرزگو درمورد آینده انقلاب
🔺۲سال بعد از انقلاب، سید علی نامی رئیس جمهور خواهد شد و بعداز چند سال امام زمان(عج) ظهور میکنند.
@kodak_novjavan1399
#تلنگـرانہ
خداوند به حضرت موسے وحی فرستاد، ڪه چرا با من مناجات نميڪنی؟ عرض ڪرد: خدايا روزه دارم و در حال روزه، دهان خيلی معطر نيست. خداوند فرمود: ای موسی! بوی دهان روزه دار پيش من از مشك خوشبوتر است.
از امام صادق علیه السلام نقل شده كه، اگر ڪسی در روز گرمی روزه بگيرد و تشنه شود، خدای سبحان هزار فرشته را موكّل ميكند تا چهرهٴ او را مسح ڪنند و تا هنگام افطار به او بشارت دهند
و هنگام افطار خداوند عزّ وجلّ ميفرمايد
ما أطيب ريحُك وروْحك! يا ملائڪتى أشهِدوا أنّى غفرت له
عجب معطری و چه بوی خوبي داری! فرشتگان من شاهد باشيد ڪه من او را آمرزيدم.
باطن روزه انسان را به آنجا ميرساند ڪه مخاطب خدا قرار ميگيرد، اگر تا كنون ميگفت يا الله از آن به بعد، خداوند ميفرمايد يا عبدى.
📙 حکمت عبادات ص 141 و 142
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝 «چهار پرسش سخت»
🔸آیا برای پاسخ به این چهار پرسش مهم فکری کردیم!؟
🎥 #کلیپ_تصویری
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@kodak_novjavan1399
#آثار خداشناسى در زندگى ما
1- خداشناسى و پيشرفت علوم
عالم هستى همانند كتاب بزرگى است كه هر يك از موجودات آن كلمه يا جمله اى از آن را تشكيل مى دهد، از نظر يك فرد خداپرست همه ذرات اين جهان قابل دقت است، يك انسان با ايمان در پرتو نور خداپرستى، با كنجكاورى خاصی به مطالعه اسرار آفرينش مى پردازد (و همين موضوع به پيشرفت علوم و دانش هاى انسانى كمك مى كند) زيرا او مى داند آفريننده اين دستگاه، بى نهايت علم و قدرت دارد، و همه كارش روى حكمت و فلسفه است، بنابراين دقيق تر مطالعه مى كند، عميق تر بررسى مى نمايد تا اسرار آن را بهتر درك كند.خلاصه، خداپرستى وسيله پيشرفت علوم و دانشهاست.
2- خداشناسى و تلاش و اميد
به هنگامى كه حوادث سخت و پيچيده در زندگى انسان رخ مى دهد، و درها ظاهرأ به روى او از هر سو بسته مى شود و احساس ضعف و ناتوانى و تنهايى در برابر مشكلات مى كند، ايمان به خدا به يارى او مى شتابد و به او نيرو مى دهد.آنها كه ايمان به خدا دارند خود را تنها و ناتوان نمى بينند، مأيوس نمى شوند، احساس ضعف و ناتوانى نمى كنند، چون قدرت خدا بالاتر از همه مشكلات است و همه چيز در برابر او سهل و آسان مى باشد.آنها با اميد به لطف و حمايت و كمك پروردگار به مبارزه با مشكلات برمى خيزند و تمام نيروهاى خود را به كار مى گيرند و با عشق و اميد به تلاش و كوشش ادامه مى دهند و بر سختى ها پيروز مى شوند.آرى ايمان به خدا تكيه گاه بزرگى براى انسان ها است.
ايمان به خدا مايه استقامت و پايمردى است.ايمان به خدا نور اميد را هميشه در دل ها زنده نگه مى دارد.
3- خداشناسى و آرامش
دانشمندان روان شناس مى گويند در زمان ما بيمارى روانى و ناراحتى روحى بيش از هر زمان ديگر است.و نيز مى گويند يكى از عوامل اين بيمارى احساس نگرانى است، نگرانى از حوادث آينده، نگرانى از مرگ، نگرانى از جنگ و نگرانى از فقر و شكست.از جمله چيزهايى كه مى تواند نگرانى را از روح انسان دور كند ايمان به خدا است زيرا هر وقت عوامل نگرانى مى خواهد در روح او نفوذ كند ايمان به خدا آن را عقب مى راند.خدايى كه مهربان است، خدايى كه روزى دهنده است، خدايى كه از حالات بندگانش آگاه و هر گاه رو به سوى او آرند، به آنها كمك مى كند و از ناراحتى ها رهايى مى بخشد.به همين جهت مؤمنان واقعى هميشه احساس آرامش مى كنند و هيچگونه نگرانى در روح آنها نيست و چون كارشان براى خدا است اگر زيانى هم كنند جبرانش را از او مى طلبند و حتى در ميدان جنگ لبخند بر لب دارند.
🍃
🦋🍃 @kodak_novjavan1399
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
یکبار هم که شده با خودت و خدایت خلوت کن، نکند مجازی شدنت مساوی شود با سقوط ایمانت!!
خیلی از چتها، گروههای مختلط و دوستیهای مجازی، پرتگاه ایمان توست...!
@kodak_novjavan1399