از حکیمی پرسیدند تا بهشت
چقدر راه است؟
حکیم گفت: یک قدم.
گفتند: چطور؟
حکیم گفت: یک پایتان را که روی
#نفس_شیطانی بگذارید
ّپای دیگرتان در #بهشت است🌸🍃
🔴حکایتی از مرحوم شیخ رجبعلی خیاط ...
🔸یکی از شاگردان مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می گفت : بعد از فوت مرحوم شیخ ، ایشان را در خواب دیدم ، از او سوال کردم در چه حالی ؟
گفت : فلانی من ضرر کردم
با تعجب گفتم : تو ضرر کردی، چرا !؟
فرمود : زیرا خیلی از بلاها که بر من نازل می شد با توسل آن ها را دفع میکردم ، ای کاش حرفی نمیزدم چون الان می بینم برای آنهایی که در دنیا بلاها را تحمل می کنند ، در اینجا چه پاداشی می دهند !
📚منبع : کرامات معنوی : ص 72
27.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍احکام نماز
نماز مسافر( 6)
202030_796921074.mp3
4.29M
🎧#صوت_مهدوی #امام_زمان
🎙حجت الاسلام محرابیان
🎼پادکست صوتی بسیار زیبا
کاری کن آقا دلش تنگت بشه💔
بسیار شنیدنی و تأثیرگذار
🌱به خدا قول داده بود که فردا حتما توبه میکند
اما نمی دانست حکم مرگش برای امروز صادر شده...😔
❣اللهم عواقب امورنا خیرا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ
استاد شجاعی
• اگه زندگیت یهو به هم ریخت!
• یا مشکلات لاینحل، فتنههای عجیب و غریب، بیماریها و ... به سمتت هجوم آوردن!
• یا قلبت قفل شد و رابطهات با خدا بهم خورد؛
✘ اول برو «لقمه» ات رو بررسی کن!
داستان هاروت و ماروت🌺
در روزگاران پيش، پس از عصر حضرت سليمان عليهالسلام سحر و جادوگرى در ميان مردم بابِل به طور عجيبى رايج شده بود. بابِل از شهرها و سرزمينهاى تاريخى مربوط به پنج هزار سال قبل است، كه شامل منطقه وسيعى بين رود فرات و دجله مىشد.
داراى تمدن عظيمى بود، و آن چنان بزرگ شد كه به آن كشور بابِل مىگفتند. اين كشور داراى شهرهايى بزرگ و قلعه هايى بلند، و قصرهاى سر به فلك كشيده و بتكده هاى عظيم بود، و اكنون از آن بناهاى عظيم، خرابه هايى باقى مانده است كه جزء آثار باستانى به شمار مىآيد.
سحر و جادوگرى در ميان مردم بابِل بسيار رايج بود، آنها از طلسمات و علفهاى مخصوص و پاشيدن آب متبرك، و دوختن نوارهاى مخصوص، براى آن جام كارهاى حيرت انگيز و شگفت آور استفاده مىكردند...
از تاريخ استفاده مىشود كه حضرت سليمان عليهالسلام تمام نوشته ها و اوراق جادوگرى مردم بابِل را جمع آورى كرد، و دستور داد تا در محل مخصوصى نگهدارى كنند (اين نگهدارى براى آن بود كه مطالب مفيدى براى دفع سحر در ميان آنها وجود داشت.) سليمان عليهالسلام به اين ترتيب براى نابودى سحر و جادوگرى اقدام نمود.
ولى پس از وفات سليمان عليهالسلام، گروهى آن اوراق را بيرون آورده و به اشاعه و تعليم سحر پرداختند، و بار ديگر بازار سحر و جادو رونق گرفت.
براى جلوگيرى از سحر و جادو، و زيانهاى آن لازم بود اقدامى جدى صورت بگيرد و براى جلوگيرى از آن چاره اى جز اين نبود، كه مردم راه باطل كردن سحر را ياد بگيرند و چنين كارى مستلزم آن است كه خود سحر را نيز ياد بگيرند، تا بتوانند با فوت و فنّ دقيق، آن سحرها را باطل نمايند.
خداوند دو فرشته هاروت و ماروت را به صورت انسان به ميان مرم بابِل فرستاد، تا به آنها سحر و جادو ياد بدهند، تا بتوانند از سحر ساحران جلوگيرى نمايند.
آمدن هاروت و ماروت در ميان مردم بابِل فقط به خاطر تعليم سحر براى خنثىسازى سحر بود، از اين رو آنها به خصوص به هر كس كه سحر مىآموختند، به او اعلام مىكردند كه:
اءنَّما نَحنُ فِتنَةٌ فَلا تَكفُرْ؛
ما وسيله آزمايش تو هستيم كافر نشو. (و از اين تعليمات سوء استفاده نكن).
اما آنها از تعليمات هاروت و ماروت، سوء استفاده كردند، تا آن جا كه با سحر و جادوى خود به مردم آسيب مىرساندند، و بين مرد و همسرش جدايى مى افكندند و مشمول سرزنش شديد الهى شدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرههایی که با دو رکعت نماز و یکم دلبری کردن از خدا باز میشه رو، چرا با دست و دندون میفتی به جونشون؟ 💚
💌 اگر میخواهیم فرزندانمان با ما خوب باشند
#پیام_معنوی
پخش زنده علل ترک نماز فرزندان ۲.mp3
10.2M
🎙صوت پخش زنده پنجشنبه ۳۰ فروردین
🌠موضوع: علل ترک نماز و حجاب فرزندان
🧷قسمت دوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا
جز تو كسي را ندارم
این بنده خاطی و بیچاره را ببخش و از درگهت نا امید مگردان... اگر چه در وقت دلتنگی و دردمندی دست نیاز به درگاهت دراز می کنم و در هنگام حلاوت و سر خوشی از تو دورم!
خدایا.......
غمگینم و آزرده ... دلگیرم و تنها... بی پشت و پناهم و سر گردان... دلشکسته ام و به هر که و هر چیز رو کردم جز زخم عایدم نگشت! پس قلب شکسته ام را دریاب و مرا از غم و غصه های دنیوی برهان!
#خدایا......
نگاه گرمت را از من مگیر که محتاج گرمای بی رنگ و ریایم... و این سرما که بر وجودم رخنه کرده از قلب فرتوتم بزدا که تنها بی نیاز یکتا تویی و بس!
#خدایا......
مرا از هر بنده بی نیاز گردان و بر من رحم کن بر من که نا توانم بر من که محتاج صبوریم
صبری عطا کن و قلبی روشن و بی کینه! .
🌹پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند:
♦️أنَّهُ إذا قالَ الْمُعَلِّمُ لِلصَّبىِّ قُل بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ فَقالَ الصَّبىُّ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ كَـتَبَ اللّهُ بَراءَةً لِلصَّبِىِّ و بَراءَةً لأِبـَوَيهِ و بَراءَةً لِلمُعَلِّمِ.
♦️وقتى معلم به كودك بگويد: بگو بسم اللّه الرحمن الرحيم و كودك آن را تكرار كند خداوند براى كودك و پدر و مادرش و معلم، برائت از آتش در نظر خواهد گرفت.
📚بحارالانوار(ط-بیروت)،ج۸۹،ص257
🗓 #تقویم_نماز| چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
📃 رسول اکرم (ص): نماز در اول وقت خشنودى خداوند، میان وقت رحمت خداوند و پایان وقت عفو خداوند است.
✍ یادمه معلم گفته بود #امتحان دارید. ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه. فردا زنگ سوم که تمام شد آماده ی امتحان باشید.
⚠️ آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه.
صدای #اذان از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نمازخانه.
🚶♂دنبالش رفتم و گفتم: #احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و..
میدانستم #نماز احمد طولانی است.
🙎♂ احمد مقید بود که ذكر #تسبیحات
را هم با دقت ادا کند. هر چه گفتم بیفایده بود. احمد به نمازخانه رفت و مشغول نماز شد. همان موقع همه ی ما را به صف کردند. وارد کلاس شدیم.
🧓 ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سؤالها رو بیاره.
مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه.
⏰بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد همه داشتند توی کلاس پچ یچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد.
معلم با برگه های امتحانی وارد شد.
همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه بعد یکی از بچه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن
👤هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد.
معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد از خودش به کلاس راه نمیداد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم.
👨⚖ معلم در حالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سؤالات امتحان شد. من هم با تعجب به او نگاه می کردم.
👨 احمد مثل ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد #نمازاول_وقت را خوانده بود و من خیلی روی این کار او فکر کردم.
این اتفاق چیزی نبود جز نتیجهی عمل خالصانهی احمد.
📚 عارفانه ، زندگینامه و خاطرات عارف #شهید #احمدعلی_نیّری ، ص ۱۸. خاطره دکتر محسن نوری از شهید نیّری.
💥 #تلنگر
آیا برای امام زمانمان همچون حمزه هستیم؟❗️
جایگاه حمزه علیهالسلام به گونهای رفیع است که در روزهای غربت و تنهائی امیرالمؤمنین علیه السلام و غصب حق خلافت، آن حضرت فرمودند: وا حمزتاه، و لا حمزة لی الیوم.
💔حمزه کجاست تا یاری ام کند؟ من که امروز حمزه ای ندارم.
در جنگ بدر در حالی که مسلمانان در اقلیت بودند در کنار امیرالمؤمنین علیه السلام رشادت و جنگاوری از خود نشان داد...
💔فدای مظلومیت شما یا صاحب الزمان که همچون مولا امیرالمومنین تنها و غریبید