داستان کودکانه:
#قصه_های_کلیله_و_دمنه
🐍 مار بدجنس و شغال دانا
روزی بود و روزگاری بود در جنگل سرسبزی کلاغی در بالای درختی لانه داشت.
اتفاقا در همسایگی او مار سیاه بزرگی نیز لانه داشت کلاغ که تازه صاحب چند جوجه ناز و کوچولو شده بود از ترس اینکه مار جوجه هایش را نخورد از لانه بیرون نمی رفت برای همین جوجه هایش همیشه گرسنه بودند.
کلاغ تصمیم گرفت شبها برای آوردن غذا از لانه خارج شود تا اینکه بالاخره مار فهمید و در فرصت مناسب همه ی جوجه های کلاغ راخورد.
کلاغ که از این وضع ناراحت بود شروع به داد و فریاد کرد شغال دانایی در جنگل در نزدیکی درخت زندگی میکرد تا سر و صدای کلاغ را شنید به او گفت: چرا اینقدر سر و صدا می کنی؟ کلاغ هم همه ی ماجرا را برایش تعریف کرد.
شغال ناراحت شد و در فکر فرو رفت وبعد از مدتی فکری به ذهنش رسید.
رو به کلاغ کرد و گفت: تو پرنده هستی می توانی هرکجایی بخواهی بروی پس به حرفهای من خوب گوش بده.
فردا صبح به روستایی که در نزدیکی ما است برو و یک چیز با ارزش از روستایی ها بردار و کاری کن دنبال تو بیایند و وقتی دنبال تو آمدند آن را در کنار لانه مار بگذار و در کناری بایست و تماشاکن.
فردای آن روز کلاغ به روستا رفت زن کدخدا در کنار چشمه لباس می شست و النگو های طلایش را درآورده بود و روی سنگی گذاشته بود کلاغ تا چشمش به طلاها افتاد به سرعت پایین آمد وآنها را با نوک خود گرفت و غار غار کنان به طرف لانه اش حرکت کرد زن کدخدا با داد و فریاد همه ی اهالی ده را خبرکرد.
همه ی اهالی با بیل و وسایلی که داشتند برای گرفتن کلاغ به دنبال او راه افتادند کلاغ هم که شاهد تمام وقایع بود خوشحال به راه خود ادامه داد و به طرف لانه مار رفت کمی صبر کرد تا اهالی ده به او نزدیک شوند وقتی همه نزدیک لانه مار
رسیدند تمام طلاهارا درکنار لانه ی مار انداخت و بالای درختی نشست اتفاقا مار که از سرو صدای مردم ده بیرون آمده بود تا چشمش به طلاها افتاد به طرف آنها حرکت کرد مردم ده که به لانه او رسیده بودند تاچشمشان به مار افتاد با بیل و وسایلی که در دست داشتند به طرف او حمله کردند و او را از پا در آوردند.
کلاغ که دیگر از دست مار راحت شده بود خوشحال به در لانه شغال دانا رفت و ماجرا را برای او تعریف کرد و به خاطر کمک او از او تشکر کرد و به لانه اش رفت اوخیلی زود صاحب چند تا جوجه ناز و قشنگ شد و در کنار آنها سالها خوش و خرم زندگی کرد.
@kodakan_city
327-BargeSabz&Paeez-www.MaryamNashiba.Com.mp3
10.64M
#قصه_شب
💠 برگ سبز و پاییز
🔻موضوع: زرد شدن برگ درختان در پاییز
🎼 با صدای بانو مریم نشیبا
#هر_شب_یک_قصه
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می بافم
خیالت را...
در دنج ترین جاے دل
دارش را میبندم..
ردیف تارو پودش
با تو..!!
مهتاب شبتون ســرشــار از
عــطــرخــدایـی♥💫✨
@kodakan_city
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💕
🍁آهنگ خدا
🕊همیشه زیباست
🍁صدای طبیعت،
🕊صدای یک پرنده
🍁چه دلنواز نواخته شدهاند
🕊تار دلتان نزد خداست
🍁از خدا میخواهم
🕊که بزند بهترین پودها
🍁را برتار وجودتان
🕊و بسازد ترانه ای زیبا
🍁از سرنوشتتـان...
🕊 🕊 آمین...🤲
سلاااااااااااام🙋♀
☀️ صبح پنجشنبه تون بخیر و شادکامی
💕 الهی امروزتون سرشار از
عشق و سلامت و ثروت💞
@kodakan_city
#تربیت_فرزند
#تغذیه
گلابی🍐
گلابی پس از زایمان و شیردهی
تازه مادران میبایست در روزهای ابتدایی پس از زایمان از مصرف گلابی اجتناب کنند از آنجایی که گلابی میوه ای سرد است میتواند به معده و طحال آنها آسیب بزند.
مادران در دوران شیردهی میبایست مصرف گلابی را به یک عدد در روز محدود کنند زیرا میتواند موجب ناراحتی معده،نفخ و تشدید دردهای کولیکی نوزاد شود.
@kodakan_city
✅مادر گرامی کافی باش نه کامل
در سیر والد بودن توجه داشته باشیم که نیازهای کودک را به میزانی کافی برای داشتن شروعی خوب در زندگی تامین کنیم نه اینکه تمام نیازهای کودک را بطور کامل برآورده کنیم!
نقش ما بعنوان والد این است که کودک را در انجام کارهایش #توانمند سازیم نه اینکه خود توانمند شویم!
مادر کافی مادریست که کودک خود را با کفایت میسازد
اما مادر کامل مادریست که بطور کامل کودک را به خود وابسته میسازد به طوری که کودک برای پایینترین نیازهایش به مادر محتاج است و کودک تصور میکند بدون مادر زنده نخواهد ماند!
چون کفایت انجام کارها را ندارد.
#فرزندپروری
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕💕
یک روش خلاقانه،
ساده و کاربردی برای اینکه بچهها مداد رو به درستی در دست بگیرن👌
@kodakan_city
🌈#اگر می خواهی فرزندی خوش اخلاق تربیت کنید که در آینده با دیگران خوش برخورد باشد.مقابل او با همسرتان و دیگران خوش رفتاری کنید تا او با مشاهده ای که از رفتارتان می کند از شما بیاموزد.
#دکتر_فرهنگ_هلاکویی
@kodakan_city
با کودکی که موقع رفتن به مهدکودک مقاومت و گریه می کند چه کنیم؟
1⃣ واکنش اول: ابتدا گریه می کرد و بعد از جدایی از شما آرام شد و موقع برگشت از مهد او را خوشحال و نرمال دیدید این حالت لجبازی است و بایستی بدون توجه به گریه هایش او را به محیط آموزشی بفرستید و این مسئله بدلیل حمایت یکی از والدین از گریه های کودک است.
2⃣ واکنش دوم: اگر بعد از جدایی از شما باز هم گریه کرد و از محیط آموزشی نیز با شما تماس گرفتند که هنوز ناآرامی می کند و موقع بازگشت نیز گریه می کرد و پرخاشگری می کرد نشانه اضطراب اوست و بهتر است 2-3 ماه صبر کنید و مجدد اقدام کنید و از روش حساسيت زدايي منظم استفاده كنيد : با كمك يك روانشناس، كودك رو از مراقب اوليه مرحله به مرحله دور كنيد. در اين حالت متخصص، روي اضطراب جدايي كودك كار می کند.
@kodakan_city
✅ یکی ازمهمترین پارامترهای رشد وبالندگی کودکان مانوس بودن با طبیعت است.
کودکان بسیار از طبیعت می آموزند و آرامش میگیرند .
برای حضور در طبیعت به آنها سخت نگیرید
#رشد_کودک
#طبیعت
@kodakan_city