🌻🌷🌴🌝🌱🌸
#قصه_متنی
#روزه_کله_گنجشکی🌜
فردا روز اول ماه مبارک رمضان بود.
مادرمریم و مینا مشغول درست کردن غذا برای سحری بود.
مریم به مادرش گفت:مامان ما هم دوست داریم روزه بگیریم.
مامان گفت :نه عزیزم شما خیلی کوچولوهستین و نیازی به روزه گرفتن نیست.
ولی مریم و مینا انقدر اصرار کردند تا مامان راضی شد وبه بچه ها اجازه داد.
صبح زود با پدر مادرشون سحری خوردند و خیلی خوشحال بودند که
قراره مثل بزرگترها روزه بگیرند .
ادامه دارد...
🌻🌷🌴🌝🌱🌸
@kodaknojavan 🌿🌷
🌻🌷🌴🌝🌱🌸
#قصه_متنی
#روزه_کله_گنجشکی🌜
نزدیک ظهر که شد دلشون ضعف رفت ولی بازم تحمل کردند رنگ صورتشون پریده بود و همش با هم دعوا می کردند .
دیگه تحمل گرسنگی نداشتند.
مادر که می دونست این اتفاق می افته به بچه ها گفت :
شما چون کوچولو هستید و به سن تکلیف نرسیدید
نیازی نیست روزه کامل بگیرید
به شما روزه کله گنجشکی واجبه.🌝
بچه ها با تعجب پرسیدند :
روزه کله گنجشکی دیگه چیه؟
مامانشون روزه کله گنجشکی را براشون توضیح داد
و بچه ها ناهار خوردند و تا وقت اذان دیگه هیچی نخوردند.
موقع افطار به مامانشون کمک کردند و همه با هم سر سفره افطار نشستند
و پدرشون دو تا چادر نماز خوشگل بهشون جایزه داد.🌻🌼
وگفت:
روزه فقط به نخوردن غذا و آب نیست
🌼 بلکه احترام به بزرگترها
🌼 دروغ نگفتن
تهمت نزدن
و خیلی چیزها دیگه را هم باید رعایت کنید .
بچه ها قول دادند حرف پدر مادرشون و گوش کنند
و از فردا نماز سر وقت بخوانند.🌝🌜
🌻🌷🌴🌝🌱🌸
@kodaknojavan 🌿🌷