ماجرای #تپلک و #زیرک
🐯🙉🐙🐹
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود
توی جنگل سبز،یک مدرسه بود. 🌿?
?در آن مدرسه حیوانات زیادی درس می خواندند.بچه های آهو،خرگوش، روباه، شغال،میمون،موش،فیل،طاووس،عقاب،کلاغ،کبوتر،هدهد و چندتا حیوان و پرنده ی دیگر هم بودند. خانم جغد، معلم خیلی خوبی بود. او به بچه ها خیلی چیزها یاد می داد:
حساب،هندسه،تاریخ،جغرافی،خواندن و نوشتن و نقاشی و ورزش.
🗒🗓📅📑
👈همه ی حیوانات مدرسه را دوست داشتند و هر روزبا خوشحالی به مدرسه می رفتند و درس می خواندند. مبصر کلاس، یک بچه میمون کوچولوی بامزه به اسم زیرک بود.
او توی همه ی کارها به خانم معلم کمک می کرد و کلاس را ساکت و مرتب نگه می داشت.🤫
ادامه دارد...
@kodaknojavan 🌿🌹
ماجرای #تپلک و #زیرک
🐯🙉🐙🐹
. تو پسرزرنگی هستی و می توانی به بچه ها بگویی که قیافه ی یک شخص نمی تواند نشان دهنده ی اخلاق و شخصیت او باشد.
اگر تپلک چاق است و هیکل درشتی دارد، اما در عوض بسیار مهربان و خوش اخلاق است.
اگر تو به بچه ها یاد بدهی که با تپلک مهربان باشند، دیگر کسی او را اذیت نخواهد کرد و او هم مدرسه را دوست خواهد داشت.
از تو به خاطر همکاری با خودم تشکر می کنم.معلم تو: خانم جغد»
زیرک نامه را چندین بار خواند و فکرکرد.
فهمید که خانم جغد متوجه شده که او تپلک را ناراحت کرده است. از خودش خجالت کشید وتصمیم گرفت دیگر کسی را مسخره نکند.
ادامه دارد....
@kodaknojavan 🌿🌹
ماجرای #تپلک و #زیرک
🐯🙉🐙🐹
همان روز رفتارش با تپلک عوض شد، با او دوست شد و دیگر او را مسخره نکرد.
بقیه بچه های مدرسه هم از او یاد گرفتند که با تپلک مهربان باشند.
چند روز گذشت.
تپلک به مدرسه علاقه مند شد و هر روز با خوشحالی به مدرسه می آمد. زیرک و بچه ها به او یاد می دادند تا ورزش کند،
چون می خواستند به او کمک کنند تا لاغر شود.آخر سال تپلک کمی لاغر شده بود و دوستان زیادی هم داشت.
حتماً شما هم فهمیدید که چرا تپلک به مدرسه علاقه مند شد، مگرنه؟
خانم جغده هم با خوشحالی به بچه ها درس می داد و خدا را شکر می کرد که همه ی شاگردانش بچه های خوب و حرف شنو و مهربانی هستند.
قصه ی ما به سر رسید، کلاغه به خونه ش نرسید.😅
@kodaknojavan 🌿🌹