#آفتاب_زندگی
#گران_تر_از_طلا
از وقت #تلف کردن خیلی بدش می اومد ، همیشه در حال انجام یه کار #مفید بود .
یادمه یه #جلسه خونگی رفتیم صاحب خونه برای مهمونا ساندویچ ،چایی و کیک درست کرده بود در یک کلام حسابی #زحمت کشیده بود
بعد از اینکه جلسه تموم شد از صاحب خونه #تشکر کرد وبا یه لحن #مهربون بهش گفت :"کاش به جای این همه زحمتی که کشیدی فقط شربت و شکلات #تهیه میکردی وبقیه وقت باارزشت را برای آماده کردن یه #مطلب مفید میذاشتی و اونو تو #جلسه میگفتی تا از خونت با دست پر بیرون بریم
شهیده بنت الهدی صدر
به رنگ صبح ، صفحه ۸۹
@kolbehmehrr