eitaa logo
کلبه عاشقان صاحب الزمان رهنان 🍃
1.7هزار دنبال‌کننده
26.4هزار عکس
44هزار ویدیو
556 فایل
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌ 🕋کلبه عاشقان صاحب الزمان عج 🕋 (رهنان) 👇👇👇 @kolpee ✦‎࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_809408512739246096.mp3
3.07M
حدیث کسا گوش کنید 🔸 با صدای حزین میرداماد حب‌زهرابه‌دلم‌حک‌شده‌وفاطمی‌ام پیروحیدروسادات‌بنی‌هاشمی‌ام 💚 https://eitaa.com/joinchat/841089202Cf096f8f383 هیئت فاطمیون ایران💐💐 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫بسم الله الرحمن الرحیم 💫 🍀آیه ی امروز ۱۸ آذر 🍀 نیت کنید و بخونید ... به احترام قرآن دهید . 👇 https://eitaa.com/joinchat/509542621Cb5f2778711
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥یارقیه‌جان بمیریم برات که تو هنوزم وسط بازاری 💔💔 ‌ https://eitaa.com/joinchat/841089202Cf096f8f383 هیئت فاطمیون ایران💐💐 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢🎥حضور تعدادی از رزمندگان تیپ فاطمینون در حرم حضرت رقیه سلام الله علیها و قرائت حدیث شریف کساء در بامداد امروز 🌍 کانال خبری🇮🇷🇮🇷👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/1891631134Cdb2484b0a6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کسانی که در تاریک ترین شب هاتون شما را تنها نمی‌گذارند، همان افرادی هستند که سزاوار همنشینی در روشن ترین روزهاتون هستند ....✨✨✨🍁✨🍁✨🍁✨✨✨ شبتون مملوازارامش
هدایت شده از داودی
*🌴داستان های عبرت آمیز* منتظر آسانسور ایستاده بودیم، سلام و احوالپرسی که کردم انگار حواسش پرت شد و موبایل از دستش افتاد. تازه متوجه شدم دو تا گوشی دارد، آن که بزرگتر بود و جدیدتر به نظر می‌آمد، سفت و محکم بین انگشتانش خودنمایی می‌کرد، آن یکی که کوچکتر بود و قدیمی‌تر، روی زمین افتاده بود و بند بندش از هم جدا شده بود ، باتری‌اش یک طرف، در و پیکرش طرف دیگر ! از افتادن گوشی ناراحت نشد، خونسرد خم شد و اجزای جدا شده را از روی زمین جمع کرد، لبخند به لب باتری را سر جایش گذاشت و گفت :«خیلی موبایل خوبی است، تا به حال هزار بار از دستم افتاده و آخ نگفته !» . موبایل جدید را سمتم گرفت و ادامه داد :«اگر این یکی بود همان دفعه‌ی اول سقط شده بود ... این یکی اما سگ جان است !» . دوباره موبایل قدیمی را نشانم داد . گفتم :«توی زندگی هم همین کار را می‌کنیم، همیشه مراقب آدم‌های حساس زندگی‌مان هستیم، مواظب رفتارمان، حرف زدنمان، چه بگویم چه نگویم هایمان، نکند چیزی بگوییم و دلخورش کنیم، اما آن آدمی که نجیب است، آن که اهل مدارا است و مراعات، یادمان می رود رگ دارد، حس دارد، غرور دارد، آدم است ! حرفمان، رفتارمان، حرکت‌مان چه خطی می‌اندازد روی دلش ...» چیزی نگفت، فقط نگاهم کرد. سوار آسانسور که شدیم حس کردم موبایل قدیمی را محکم توی مشتش فشار می‌دهد ...