فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جایِ خالیات پُر نمیشود💔
@komail31
ساعت به وقت حاج قاسم
ساعت به وقت شهادت
#ما_ملت_امام_حسینیم
وصیت نامه شهید سیاهکالی مرادی_2.mp3
7.66M
🎧 وصیتنامهی شهید حمید سیاهکالی مرادی
🔷 اما مینویسم تا هر آنکس که میخواند یا میشنود بداند شرمندهام از این که یک جان بیشتر ندارم تا در راه ولی عصر (عج) و نایب بر حقش امام خامنه ای (مدظله العالی) فدا کنم و با یقین به این امر که خونم موجب سعادتم می شود و تعالی روح و شرابی است طهور که به قول حضرت علی اکبر(ع) شیرین تر از عسل ، می روم تا به تأسی از مولایم اباعبدالله (ع) با خدایم عشق بازی کنم تا عمق در خدا شوم.
🔰 پاسدار رشید اسلام حمید سیاهکالی مرادی دومین شهید سرفراز مدافع حرم عقیله بنی هاشم از استان قزوین میباشد.
شهید حمید سیاهکالی مرادی به تاریخ ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۶۸ در قزوین ولادت یافتهاند.
و در ۵ آذر ماه سال ۹۴ در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) در نبرد با تروریستهای تکفیری داعش در سوریه به شهادت رسید.
🎙راوی: سیدمحمد حسین احمدی
@komail31 🍃 🌸 🍃
📖متن کوتاهی از کتاب " یادت باشد " ، روایت زندگی شهید مدافع حرم " حمید سیاهکلی مرادی " از زبان همسرش
🏘 ایشان برای اجارهی خانهی مشترک، مقداری پول داشت؛ خانهی بزرگ و نوسازی در منطقهی خوبی از شهر پیدا کردیم.
وقتی پسندیدیم و از خانه خارج شدیم، گوشی آقا حمید زنگ خورد. وقتی تلفنشان تمام شد، گفت «یکی از دوستانم دنبال خانه است و پولش کافی نیست.
قبول میکنی مقداری از پولمان را به آنها بدهیم؟» قبول کردم و نصف پول پیش خانهمان را به آنها دادیم.
نهایتاً یک خانهی ۴۰ متری و قدیمی را در محلهای پایین شهر اجاره کردیم. سال بعد که به طبقهی بالای همان خانه نقل مکان کردیم، از سقفش آب وارد خانه میشد...
اگرچه رفاه و آسایش دنیاییمان در آن خانه کم بود، اما آرامش و ایمانی که از نگاه خدا و امام زمان (عج) نصیبمان میشد، بسیار دلچسب بود. حقوق اندک آقا حمید برکت زیادی داشت.
من در آن خانهی ۴۰ متری، بهشدت خوشبخت بودم.
🕊 #شهید مدافع حرم #حمید_سیاهکالی_مرادی
#صلوات
@komail31 🍃 🌸 🍃
#خاطره
📜 #شهید_مدافع_حرم مسلم نصر
🔹همیشه نمازهای شبش را با گریه میخواند. در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را میخواند. هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود. همیشه با وضو بود. به من هم میگفت داری دستت را میشوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش. آب وضویش را خشک نمیکرد. در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود. حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو میزدند نه نمیگفت.🍃🌹
✍ گاهی اوقات نمیگذاشت من متوجه کمکهایش شوم ولی به فکر همه بود. احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش میگذاشت. پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند.👌 شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمعهای خانوادگی میگفتند مسلم خیلی به زن و بچهاش میرسد. 😊اگر مبینا گریه میکرد تا نیمه شب بغلش میکرد و راه میرفت تا خوابش ببرد. هیچ موقع نمیگفت من خسته هستم. خیلی صبور بود.🔅
به نقل از همسر شهید مسلم نصر🌹
_._._._._._._._.
@komail31 🍃 🌸 🍃 🌸