eitaa logo
علمدارکمیل
345 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
43 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹فَبَلَّغَ بِالرِّسَالَةِ صَادِعاً بِالنَّذارَةِ،مَائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِالْمُشْرِکِینَ ضَارِباً ثَبَجَهُمْ، آخِذاً بِأَکْظَامِهِمْ ✍ خطبه فدکیه را بخوانیم @komail31 🍃🍃🌺🍃🍃
✨سال ۱۳۸۴ مقام معظم رهبری به استان کرمان سفر کردند. ایشان تاکید داشت حاج قاسم در این دیدارها همراه ایشان حضور داشته باشد.در سفرهایی که حضرت آقا به استان‌ها داشتند، برنامه طوری ترتیب داده شد تا ایشان با چند خانواده شهید دیدار کنند. از طرفی به دلیل رعایت مسائل امنیتی، این دیدارها به اطلاع خانواده‌ها نمی‌رسید و ۱۵ دقیقه قبل از ورود ایشان خانواده‌ها مطلع می‌شدند. ✨یکی از این دیدارهایی که در آن سفر تدارک دیده شد، دیدار با خانواده یکی از فرماندهان گردان‌های شهید لشکر ۴۱ ثارالله بود. طبق روال، آن خانواده دقایقی قبل از حضور حضرت آقا خبردار شدند. اما وقتی وارد مجلس شدیم، دیدیم جمعیت حاضر بیش از حد انتظار است. تصورمان این بود که خانواده شهید خیلی سریع حضور حضرت آقا را به بستگان اطلاع داده است و آنها هم فوری خودشان را رسانده‌اند، اما اشتباه می‌کردیم. ✨دلیل حضور بستگان مراسم «بله برون» دختر همان شهید با فرزند یکی دیگر از شهدای لشکر ثارالله علیه‌السلام بود. آن شب یکی از اعضای خانواده شهید آمد و در گوش حاج قاسم، مطلبی گفت. حضرت آقا از حاجی پرسیدند: «داستان چیست؟» حاج قاسم جواب داد: می‌گویند که جواب خانواده دختر مثبت است و درخواست دارند اگر امکانش هست شما خطبه عقدشان را بخوانید. ✨حضرت آقا قبول کردند. وقتی ایشان خطبه را قرائت کردند از دختر خانم پرسیدند: «آیا به بنده وکالت می‌دهید تا شما را به عقد آقای فلانی در بیاورم؟» دختر خانم در جواب گفت: «اگر قول می‌دهید در آخرت شفیعم باشید، بله به شما وکالت می‌دهم». ✨حضرت آقا گفتند: «چرا من باید شفیع شما باشم؟» بعد به حاج قاسم اشاره کردند و ادامه دادند: «مقام حاج قاسم سلیمانی نزد خداوند از من بالاتر و بیش‌تر است. ایشان شهید زنده است و خودش شفیع شما می‌شود.»
سلام صبح اول هفته تون بخیر و شادی😍   امروزتون پراز انرژی مثبت🌠 و پراز اتفاقات زیبا🌈 براتون  دلی آرام❤️ لبی خندون😃 زندگی آروم 🤩 و یک دنیا سلامتی 😊 و خوش خبری آرزومندم😍 صبح_بخیر @komail31
.: «🌿🕊» ‌ استادپناهیان‌‌مے‌گن... بچہ‌ها‌سابقہ‌نشون‌دادھ... براےتمناۍشهادت‌نباید... بہ‌سابقهـ‌خودت‌نگاھ‌کنے... راحت‌باش‌مواظب‌باش... ‌شیطوڹ‌نگہ‌بهت‌تولیاقت‌نداری... @komail31 🍃🍃🌸🍃🍃
❤️ آفرین بر تو که هنگام ورودت گفتی آمدی خادمه خانه کوثر باشی 🌻قسمت این بود که در بین تمامی‌زنان تو فقط صاحب یک ماه و سه اختر باشی 🌙قمرت یک نفره لشکر انصار خداست پس عجب نیست که تو مادر لشکر باشی 💞فرزندتان باب‌الحوائج بودن را، از شما آموخته...❤️ 🍃🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸🍃 ختم پانزدهم 🎁 هدیه به روح مطهر بزرگ بانوی اسلام، حضرت ام البنین سلام الله و پسران وفادار و شجاعش، مادران و همسران شهدا ⬅️ به نیابت از شهدایی که سالها رنج مبارزه با رژیم شاهنشاهی را، به جان خریدند و در راه پیروزی و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی، جان فدا کردند و سرلشکر ایرج رستمی 🌹 عبدالرسول زرین ( بهترین تک تیرانداز دفاع مقدس) 🌹 سید مصطفی صدرزاده 🌹 حاج رحیم کابلی 🌹 حمید شاه حسینی🌹 ➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰ به راستی که شما مادر بودید... نه فقط برای ۴ پسر رشیدتان که برای فرزاندان مادر سادات هم، سنگ تمام گذاشتید. شما خود راهنمای فرزندان شجاعتان در اطاعت از امام زمان خود بودید، قمر بنی هاشم ادب را در دامان شما آموخته است... و در صبر و ادب به کمال رسیدید. امام صادق علیه السلام در وصفتان فرمودند:”امّ جعفر کلابی (امّ البنین)، ۵ سال برای حسین علیه السلام مرثیه می سرایید و می گریست تا این که چشمانش نابینا شد.” ای بانوی بزرگوار، برای ما، دور ماندگان از امام زمان و در دام افتادگان این زمانه ی پر رنگ و نفاق دعا کنید، از همانها که برای فرزندتان عباس( علیه السلام) خواندید، که دعای مادر‌ها عجیب گیرایی دارد ... @komail31 ☘🌸☘☘🌸☘
خدا نعمت رو به او تمام کرده بود. هوش و استعداد بالا، هیکل درشت و موزون و قدرت بدنی بالا و اضافه بر این‌ها چهره زیبا و دوست داشتنی.... سردار‌ گردان قمر بنی هاشم، همه این نعمت‌ها رو برای صاحب نعمت خرج کرد و خدا او را محبوب دلها کرد...♡ وقتی حرف از شهادت می شد، می‌گفت ما بادمجون بمیم. مار رو چه به شهادت و بعد برای اینکه فضا و بحث رو عوض کنه می گفت: شهدای شمرون افضل من شهدای تهرون(: قبل از عملیات ام الرصاص قشنگ‌ معلوم بود که حمید هم آماده رفتنه... -سرباز روح الله @komail31 🍃🍃🌺🍃🍃
🥀 من کفن نمی‌خواهم... . بهار 89 رفت کربلا، یک روز بعد از زیارت بیشتر بچه‌ها رفتند برای خریدن کفن؛ خانمش به حاج‌رحیم گفت: «خوب است که ما هم اینجا کفن بخریم».حاج رحیم گفت: «من کفن نمی‌خرم، شما اگر می‌خواهید بخرید». همان موقع یکی از بچه‌های هیأت هم به حاجی پیشنهاد داد که بریم و کفن را بخریم، حاجی باز هم گفت: «من کفن نمی‌خواهم» پرسید: «چرا؟» حاج‌رحیم گفت: «من شهید می‌شوم و با لباس سپاه دفنم می‌کنند». گفت: «جنگ که تمام شده حاجی!» حاجی در جوابش گفت: «من هیچ وقت از رسیدن به شهادت ناامید نیستم و نخواهم شد» حاج ‌رحیم کابلی ♥️ ۱۱بهمن ( شهادت: اردیبهشت ۱۳۹۵_سوریه_خان طومان_ رفقا از ۱۳ شهید اون روز فقط پیکر حاج رحیم برنگشته!!! دعا کنید ... @komail31 🍃🍃🌺🍃🍃
منتشر نشده و بسیار زیبای به امشب اول می‌کنم سمت بقیع، به چهار مزار بی‌نشانهء بی‌زائر. به جای بقیع، آمده‌ام سر بر خاک تو بسایم، و بلند بلند بر غربت گریه کنم. آنگاه بر تو سلام کنم از زبان خودت که چون تویی را فقط خودت لایق سلام دادنی: «سلام عیلک یوم ولدتُ»؛ سلام مجاهد، سلام ، سلام بسیجی، سلام شهید، به جای هدیه برایت شمع آورده‌‌ام، بسپارم به دستانت تا بقیع روشن نگاهشان داری. آمده‌ام زیارت مادر بخوانی من گوش کنم، گریه کنم، استخوان سبک کنم دوری بقیع را. سلام سیدابراهیم، دمت گرم. دمت گرم بسیجی! به راستی که تو را، آرزوهایت، راه و مرام و مسلکت را نشناخته‌ایم، شب میلادت هم مراسم روضه به پا کرده‌ای! تو میان خیمهء اربابی و دوستانت ـ به نام تو و به اذن تو ـ در خانه‌ات. می‌بینی محمدعلی را، میان‌داری‌اش را؛ حتماً غرق کیف شده‌ای. چه تناقض قشنگی است شب میلاد و مراسم روضه. سلام ، شیر مادر حلالت. شیر مادر حلالت دلاور؛ امسال دلمان برای بقیع تنگ شده بود؛ حرامی‌ها، آشکارا راه حرم را بسته‌اند. دوستانت به بوی یاس بقیع، دور مزارت جمع شده‌اند. آن روزها که فکر روز و شبت شده بود بنای هیئت، لابد این روزهای تنهایی و بی‌پناهی رفقایت را دیده بودی. سلام سیدابراهیم؛ نگاهی، دعایی دلاور. دلاور! نگاهی، دعایی؛ دلمان پوسید در دنیای بدون شما؛ الهی مادرت زنده باشد ـ یادت هست گفتی دعا کند شهید شوی؛ گفتی مفیدتری، بامرام چشممان به در خشک شد؛ میهمان داری، شب میلادت، همه روضه خوانده‌اند، سینه زده‌اند، نایی برایشان نمانده. کجایی؟ دمی، دقیقه‌ای از مجلس اربابی قدم رنجه کن! بیا حداقل مهمان‌هایت را بدرقه کن. سلام سیدابراهیم، کجایی صدرزادهء صدرنشین خیمهء اربابی. صدرزادهء صدرنشین خیمهء اربابی! آقای صدرزاده! کجایی بسیجی؟ انگار از همان لحظهء تولدت انتخاب شده بودی؛ مصطفی شده بودی؛ صدرزاده بودی که به صدر نشستی؛ شدی صدرنشین مجلس عشق‌بازان. ما که دستمان از ذیل مجلس هم کوتاه است، اصلا ما را چه به مجلس عشق‌بازی! بیا و معرفت نثارمان کن؛ دعایی کن شاید به روضه‌های باقر آل عبا، سبک شدیم، اهل پرواز شدیم، پرنده شدیم. دمت گرم، هر وقت از جام سقا مست فیض شدی، نام ما را هم ببر، یادتت که نرفته؟ قول داده بودی. ما را یاد کن شاید به دعای ندبهء فردا صبحی، دست با کرامتی زیر برات شهادت ما را هم امضا کرد. سلام سیدابراهیم؛ الوعده وفا» 😔😢😔😢😔 ‼️‼️‼️حتما خوانده شود. @komail31
علمدارکمیل
#شهیدانه 🥀 من کفن نمی‌خواهم... . بهار 89 رفت کربلا، یک روز بعد از زیارت بیشتر بچه‌ها رفتند برای خرید
همیشه می گفت: اگر صد بارهم شهید شوم ودوباره زنده شوم باز هم لباس مقدس سپاه رو می پوشم چرا که پاسداری یک شغل نیست بلکه یک اعتقاد دینی وانقلابی است. حاج رحیم کابلی 🌷
✨فاطمه همچنان در وفای به عهد خویش مانده است و در خانه پدر دامن پارسایی و تنهایی را رها نکرده است و این را همه می‌دانند، به خصوص از هنگامی که خواستگاری عمر و ابوبکر را پیغمبر قاطعانه رد کرد، همه اصحاب دانستند که فاطمه سرنوشتی خاص دارد و دانستند که پیغمبر بی‌مشورت دخترش هرگز پاسخ خواستگاران را نمی‌گوید. ◾️فاطمه با علی بزرگ شده است؛ او را برادری عزیز برای خویش و پروانه‌ای عاشق بر گرد پدر خویش می‌بیند. ✨فاطمه چه احساسی نسبت به علی داشته است؟ علی چه تصویری از فاطمه بر دیواره قلب بزرگ و شجاع و پر از عاطفه‌اش آویخته است؟ ممکن است تصور بتواند، اما کلمات از بیانش عاجزند. ◾️چگونه می‌توان احساس پیچیده‌ای را که از ایمان و عشق، حرمت، ستایش، مهر خواهر و برادر، اشتراک در عقیده، خویشاوندی دو روح، شرکت در تحمل رنج‌ها و سختی‌های سرنوشت و بالاخره همسفر بودن، گام به گام، لحظه به لحظه، در طول راه حیات و برخوردار بودن از یک سرچشمه محبت و الهام و ایمان ترکیب شده است، وصف کرد؟ ✨پس علی چرا خاموش است؟ بیست و پنج سال از سنش می‌گذرد و فاطمه نیز هنگامش رسیده است، نه سال یا نوزده سال؟ 💐 بریده ای از کتاب فاطمه فاطمه است. 💐 نوشته دکتر علی شریعتی @komail31 🍃🍃🌸🍃🍃🌸🍃🍃